سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

طي يادداشتي صورت گرفت

پاسخ فرزند شهید لاجوردی به سخنان موسوی لاری

جناب آقای موسوی لاری، سوزاندن تابلوهای نفیس انقلاب برای تحصیل خاکستر امری ممدوح نیست. پس بیایید قدر و منزلت کسانی را که امنیت و آرامش امروزمان را مدیونشان هستیم بیشتر بدانیم، امیدوارم دانسته و ندانسته، ادعای مخالفان نظام را تکرار نکرده و بدانید این اتهمات جز اعتلای مقام شهید نزد خداوند و سنگینی بار افترا زننده حاصل دیگری نخواهد داشت.

به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، فرزند شهید لاجوردی طی یادداشتی خطاب به موسوی‌لاری پیرامون تکرار نسبت دروغ به امام راحل رضوان الله تعالی علیه و جفا به شهید سید اسدالله لاجوردی (ره) این گونه نوشته است:

بسم الله الرحمن الرحیم
 
حضور محترم حجت الاسلام جناب آقای موسوی لاری
 
سلام علیکـم؛
 
مصاحبه مورخه 5/9/1391 شما را در پایگاه اطلاع رسانی جماران مطالعه کردم، در قسمتهایی از مصاحبه، قصور و تقصیراتی وجود دارد و حضرتعالی مطالب خلاف واقعی را از طرف حضرت امام خمینی (ره) به شهید لاجوردی نسبت داده و حتی پا فراتر گذاشته و مطالب نادرستی را در رابطه با علت فرمان 8 ماده ای امام، به آن رهبر فرزانه منتسب کرده اید، که قصد دارم در آستانه 24 آذر سالروز ابلاغ فرمان هشت ماده ای امام با استناد به کتاب صحیفه امام خمینی (ره) و جهت تنویر افکار عمومی مطالبی را تقدیم حضورتان نمایم.  
 
در ابتدای این نوشتار سعی کرده ام با ارائه خلاصه ای از عملکرد و افکار شهید لاجوردی شما را با ایشان بیشتر آشنا نمایم. امیدوارم خداوند توفیق مان دهد تا زبان و گفتار خویش را جز به صدق و رضایت ذات اقدس الهی نگشاییم و تصویر مجاهدتها و رشادتهای طاقت فرسای شاگردان و مریدان خمینی کبیر را که برای تثبیت پایه های نظام مقدس اسلامی، از تمام هستی و آبروی خود گذشتند، به بغض گرایشهای سیاسی مان آلوده نسازیم. لولا التقی لکنت ادهی العرب، که به فرموده مولا امیر المومنین علی (ع) اگر تقوا نبود زیرک ترین عرب در سیاست بودم.
 
چند تذکر مشفقانه:  
 
جناب آقای موسوی لاری، از حضرتعالی که در کسوت روحانیت می باشید، انتظار پسندیده تر آن است که سخنان تان بر سندی صحیح و متقن استوار باشد تا خواسته یا ناخواسته جفای عظیم به امام و مقلدان شهیدش نشود:  
یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (سوره مبارکه احزاب- آیه 70)
 
جناب آقای موسوی لاری، سوزاندن تابلوهای نفیس انقلاب برای تحصیل خاکستر امری ممدوح نیست.  
«من طلب رضی الناس بسخط الله فجعل الله حامده من الناس ذاما »
 
پس بیایید قدر و منزلت کسانی را که امنیت و آرامش امروزمان را مدیونشان هستیم بیشتر بدانیم، امیدوارم دانسته و ندانسته، ادعای مخالفان نظام را تکرار نکرده و بدانید این اتهمات جز اعتلای مقام شهید نزد خداوند و سنگینی بار افترازننده حاصل دیگری نخواهد داشت.
 
چه کسی به خشونت متهم شده است؟
 
مومنی را به خشونت متهم می نمائید که در تمام شئون زندگیش مهر و محبت موج می زد و هر چه نسبت به جنایکاران فرقه های تروریستی و کفار سخت گیر بود نسبت به مومنین، فروتن و مهربان و با تأسی به جد بزرگوارش، اشداء علی الکفار و رحماء بینهم، بود.
 
شدت یا رحمت؟
 
صحیفه امام جلد 19 سخنرانی مورخ 14/11/1363:
 
«منطق انبیاء این است که اشداء باشند بر کفار و بر کسانی که ضد بشریت هستند، بین خودشان هم رحیم باشند، و آن شدت هم رحمت است.»
 
قضاوت بدون آگاهی
 
عدهای دائم در مورد دیگران قضاوت می کنند تا خود مورد قضاوت قرار نگیرند! با خود می اندیشیدم چگونه است که فردی که حشر و نشر زیادی با شهید لاجوردی نداشته به قضاوت درباره او نشسته است؟
 
آقای موسوی لاری، وقتی برداشت شخصی شما از آقای لاجوردی را می خواندم، خاطرات دوران کودکی با پدر بزرگوارم در ذهنم مرور می شد که به عنوان نمونه شرط نگهداری قناری های زیبا در منزل مان را آزادی و خارج از قفس بودن آنها میدانست.  
 
سیره عملی شهید:
 
بارها در هنگام تحویل سال نو همراه با ما فرزندانش به سراغ نوجوانان محبوس در کانون اصلاح و تربیت می رفت تا با اهداء هدیه و پرداخت عیدی به آنها دل و قلب آنان را شاد نماید و چه زیبا بود وقتی این نوجوانان او را چون نگین انگشتری در حلقه خود جای می دادند و پدر صدایش می زدند.  
لاجوردی خود رنج کشیده دوران ستم شاهی بود و آنقدر تحت شکنجه قرار گرفته بود که جمجمه و کمرش شکست و بینایی چشم چپش را از دست داد اما پیوسته و نستوه به آرمان های امام وفادار ماند. و به فرموده مقام معظم رهبری در بین مبازران به عنوان «مرد پولادین» لقب گرفت. چون درد اسارت کشیده بود با برپایی ستادهای مردمی دیه نسبت به استخلاص صدها نفر مجرم غیر عمد از زندان ها اقدام نمود. محل زندان اوین را به گل و چمن آراست و آنرا به باغستانی زیبا تبدیل نمود تا محیط مصفا و آرامش بخشی را برای گذر دوران حبس زندانیان فراهم آورد. از جمله اولین اقدامات عملی ایشان در سِمَت ریاست سازمان زندان ها، نقاشی، محوطه سازی و زیبا سازی محیط نگهداری زندان ها بود. 

او که تمام شب و روز خود را وقف اصلاح رفتار بزهکاران کرده بود، در بندهای زندان با زندانیان غذا می خورد و گاه در کنار آنها به استراحت می پرداخت. بارها به همراه زندانیان در کنار سد لتیان به ورزشهای مفرّح می پرداخت و به رغم مخاطرات امنیتی به همراه آنان به نماز جمعه می رفت.  
به مدیران کل زندان ها بخشنامه کرده بود که جهت بالا بردن کیفیت و کمیت غذای زندانیان، باید غذای زندانی و مسئولان و مدیران کل یکی باشد. 

دفتر کارش را از خیابان شریعتی به داخل زندان انتقال داد تا مشکلات زندانیان را از نزدیک لمس نماید و دستور داد تا میزهای اداری مدیرانش از اتاقهای خصوصی به یک سالن باز منتقل شود و میز ساده خود را نیز در ابتدای درب ورودی سالن قرار داد تا مراقب رضایت مندی و پیشرفت کار ارباب رجوع باشد.
 
برای حفظ و حراست از کیان خانواده و تحکیم بنیان آن، مکان های مناسبی را برای زندانیان متأهل مهیا ساخته بود تا هر از چندگاهی بتوانند شب را در کنار همسران خود بیتوته نمایند.  
در سال 1360 که فقط دو کانال تلویزیونی در سطح کشور فعال بود، با همان امکانات اندک، شبکه تلویزیونی برد کوتاه سیمای اوین را راه اندازی و برنامه های متنوع آموزشی و پرورشی را برای زندانیان به روی آنتن برد. 

مجهز و فعال کردن کتابخانه های زندان و ساخت استخر و ورزش های دسته جمعی باعث شده بود تا اقدامات تربیتی در بستری مناسب تر انجام پذیرد. و به جد معتقد بود که اگر مجرمی با حکم قاضی به تحمل حبس محکوم شد، مسئولین زندان ها فقط می توانند آزادی آن مجرم را محدود نمایند و دیگر امکانات رفاهی باید در اختیار زندانیان قرار داشته باشد. 

از آنجا که کار و تلاش را جوهره افراد می دانست به اشتغال زائی و حرفه آموزی در کارگاه های زندان اهمیت زیادی می داد تا زندانیان بتوانند علاوه بر پر کردن اوقات فراغت، بخشی از مخارج خود را تأمین نمایند و حرفه مناسبی را یاد بگیرند.  
تعاملی مشفقانه:
 
جناب آقای لاری خوب است بدانید در همان ابتدای دهه 60 که گروهک های محارب فقط در سطح شهر تهران روزی 30 ترور را انجام می دادند، این شهید والا مقام، دستگیر شدگان از این گروهکها را با رفتاری مهربانانه در سالن اجتماعات اوین جمع می کرد و تا پاسی از شب با آنان به مباحثه می پرداخت، و هرچه رهبران این گروهک ها روی احساسات جوانان فریب خورده کار کرده بودند، شهید لاجوردی با تکیه بر فطرت الهی این جوانان آنان را نسبت به اعمال مجرمانهیشان متنبه می کرد، لذا عده ای از همین توابین و اعضای گروه فرقان بعد از آزادی از زندان در جبهه های حق علیه باطل حضور یافته و به درجه رفیع شهادت نایل آمدند  
«ولاتستوی الحسنه ولا السیئه ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم، سوره مبارکه فصلت آیه 34»
 
و هزاران خاطره دیگر که در حوصله این نوشتار نیست در ذهنم مرور می گشت و به این فکر می کردم که امروزه چقدر تهمت و افترا زدن راحت شده است.  
 
آنچه به ما آموخت:
 
استقامت و پایداری در اصول:  
جناب آقای موسوی لاری، پدر شهیدمان یا به قول شما، مرحوم لاجوردی به ما آموخته بود که مسئولیت خطیری را که پذیرفته است لازمه اش سعه صدر و گذشت فراوان در برابر موج افتراها و تهمت هاست، او به ما آموخته بود که وقتی به مطلب حقی رسیدیم باید برآن پافشاری نماییم و از رنج و سختی های حاصله نهراسیم و خسته نشویم.
 
«ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملآئکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون- سوره مبارکه فصلت آیه 30»
 
مساوی در برابر قانون: 

او به ما آموخته بود که در برابر قانون فرقی بین آقازاده های مجرم و دیگر مردم خطاکار وجود ندارد و در این مورد هرگز توصیه پذیر نبود و این باعث رنجش خاطر عده ای از خواص نظام شده بود که چرا احیاناً دانه درشتها را که به نحوی وصل به جریان های قدرت و ثروت بودند از امتیازات بیشتر بهره مند نساخته و شرایط آزادی و استخلاص آنها را فراهم نکرده است. از جمله موارد اینکه ایشان به شدت ناراحت بودند که چرا عنصری از کادر مرکزی گروهک تروریستی پیکار به دلیل آنکه پدرش پزشک آقای منتظری بوده، باید با فشار بیت آقای منتظری آزاد شود و همزمان سه رتبهی تحت مسئولیت او با حکمهای سنگین مواجه شوند! او میگفت در جمهوری اسلامی من این تبعیض ها را نمی پذیرم و همه در برابر قانون باید یکسان باشند.
 
وقتی یکی از مسئولین در نامه ای از ایشان در خواست دستور می نماید که فلان فامیلشان را که سرباز سازمان زندانهاست از کردستان به تهران مأمور نمایند، ایشان در هامش آن نوشتند: بین آن فامیل شما و دیگر سربازان هیچ تفاوتی وجود ندارد.
 
دفاع از آرمان ها:  
او به ما آموخته بود که در زمان جنگ با دشمن بعثی و گروهک های تروریستی و محارب باید در چند جبهه جنگید تا از کیان کشور اسلامی مان دفاع کنیم، لذا سه فرزند جانباز تقدیم انقلاب کرد و خود نیز بارها به جبهه ها اعزام شد. زیرا او به درستی دریافته بود که رهبر عزیزش حضرت امام خمینی چنین سربازانی می خواهد نه عافیت طلبان متوقع.
 
در محضر امام (ره) :
 
مستندات:
 
وصیت نامه امام: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهای بی واقع به من داده می شود و ممکن است پس از من بر حجم آن افزوده شود، لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست مگر اینکه صدای من یا خط و امضای من باشد.»  
آقای لاری در مصاحبهیتان آورده اید که مرحوم اسدالله لاجوردی فکر می کرد هر چقدر خشونت در کارهایش بیشتر باشد به خدا و انقلاب نزدیک تر است و امام این را قبول نداشت.  
سخن امام:
 
«من باز به اینها نصیحت می کنم، که شما بیایید و حسابتان را از بین منافقان که قیام بر ضد اسلام کردند، حسابتان را جدا کنید، نه اینگونه بگویید که خشونت نکنید، آن وقت به من هم بگویید که شما هم خشونت نکنید، این معنایش این است که ما و آنها مثل هم هستیم ....... و شما می دانید که کسی که مسلحانه در خیابان بریزد و مردم را ارعاب کند، لازم نیست بکشد مردم را، ارعاب کند، اسلام تکلیفش را معین کرده است و شما هم مسئله اش را می دانید.»  
 
 صحیفه امام خمینی جلد 15- صفحه 30 و 31
 
سخن امام:  
«اینجانب از دادگاه های انقلاب می خواهم با مراعات جانب عدل اسلامی با قاطعیت انقلابی با این مفسدان و تباه کنندگان حرث و نسل رفتار و احکام قرآن مجید را درباره آنان اجرا نمایند. و به یاوه گویی همان کسانی که به حدود اسلامی پایبند نیستند گوش فرا ندهند که اجرای حدود و قصاص و تعزیر اسلامی بیمه کننده حیات و نظام کشور است و سستی و سهل انگاری در این امر ترحم بر پلنگ تیز دندان است.»
 
 صحیفه امام خمینی جلد 15 صفحه 38
 
جناب آقای موسوی لاری شما در قسمت دیگری از مصاحبه خود از عدم رضایت امام از اقدامات آقای لاجوردی و عزل ایشان توسط امام سخن به میان آورده اید. اما مستندات زیادی وجود دارد که این سخن شما را نقض می نماید بطور مثال فقط به سه نمونه اشاره می نمایم:  
 
 
الف)  
 
«در امور سیاسی مدتی تهمت زده می شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب، مخالفت هایی از او می دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبود و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می شد، غیر از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه می دانست.»
 
 صحیفه امام خمینی جلد 7 صفحه 90
 
 ب)  
 
«پیش از ظهر، احمد آقا آمد، درباره مسائل روز مذاکره شد، از جمله اظهار نارضایتی آیت الله منتظری از سخنان امام، گرچه همه {سخنان ایشان} پخش نشده و گفتند امام از عزل آقای اسد الله لاجوردی {دادستان انقلاب تهران} بی اطلاع بوده و راضی نیستند.»
 
 کتاب خاطرات حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی مورخ 17/11/1363 صفحه 498
 
ج)  
 
حجت الاسلام موسوی تبریزی دادستان وقت کل کشور در مصاحبه ای بیان می دارند: «ساعت 2 بعد از ظهر بود که مرحوم احمد آقا به منزل ما که دیوار به دیوار خانه ایشان بود آمد و گفت که نظر امام این است که آقای لاجوردی ابقا شود.»
 
ماهنامه شاهد یاران شماره 28 صفحه 15
 
آقای لاجوردی در مراسم عزل خود بیان می دارند که من اهل استعفا دادن نبودم اما بارها خدمت امام گفتم اگر شما بفرمایید من استعفا خواهم داد، ولی امام فرمودند بمان و با شورای عالی قضایی همکاری کن.  
 
سخنرانی امام خمینی یک هفته بعد از عزل آقای لاجوردی: 

«منتها آقایان بعضی خیال می کنند که همان رحمت این است که به آنها مهلت بدهند تا بکشد آدمها را، این رحمت است؟ از حبس ها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است؟ شما روی قرآن عمل کنید. قرآن با اشخاصی که مسلمند و ایمان به خدا دارند، به برادری رفتار می کند. با اشخاصی که بر خلاف این هستند، آنها را می گوید بکشید، بزنید، حبس کنید، اشداء علی الکفار. شما همان طرفش را گرفته اید و زمین می خورید. ما اگر بنا باشد اسلام را یک طرفش را قبول داشته باشیم، همان جنبه به اصطلاح شما رحمت، من همه جنبه هایش را رحمت می دانم. اما آنکه شما خیال می کنید آن جنبه اش رحمت است که دزدها را بیرونشان کنیم، مفسدها را بیرون کنیم، آدم کشها را بیرون کنیم، دست بردارید از این طور رحمت هایی که شما توهم می کنید- اینها رحمت نیست، اینها مخالفت با خداست. » 
 
7) جناب آقای لاری در مصاحبه خود در رابطه با علت صدور فرمان 8 مادهای حضرت امام، موارد خلاف واقعی را به حضرت امام منتسب نموده اید که مستنداً بیان می شود:
 
شما بیان داشته اید: آنچه که دادگاه های انقلاب و کمیته پاکسازی که توسط دستگاه قضایی و دولتی ما شکل گرفته بود در تعارض با افکار امام بود لذا امام آن فرمان 8 ماده ای را داد ............. بنابر این شدت و حدت فرمان 8 ماده ای امام متوجه دادگاه های انقلاب و تشکیلات قضایی بود و اما نظر امام رحمه الله علیه:
 
الف) سخن امام
 
بند هفتم (از فرمان 8 ماده ای):
 
«آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه ها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیت های مجاهد و مردم بی گناه کوچه و بازار و برای نقشه های خرابکاری و افساد فی الارض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند.»
 
 صحیفه امام خمینی جلد 17 صفحه 141 مورخ 24/9/1361
 
ب) سخن امام
 
«من در آن نوشته ای هم که نوشتم راجع به ضد انقلاب را استثناء کردم .............. و من راجع به دادگاه انقلاب و راجع به کارهایی که مربوط به دادگاه انقلاب است من نمی گویم اینجا باید سستی شود، اینجا باید با جدیت جلویش گرفته شود.»
 
 صحیفه امام خمینی جلد 17 صفحه 284 و 285 مورخ 18/11/1361
 
حجت الاسلام جناب آقای موسوی لاری، لازم است گذرا عرض نمایم که فشارها جهت عزل آقای لاجوردی به غیر از توصیه های باند مهدی هاشمی معدوم در بیت آقای منتظری، دلایل پشت پرده دیگری داشت که در چند نوبت حضرت امام برای ابقای ایشان دست به اقدام زدند.  
آقای لاجوردی اولین فردی بود که در زندان های ستم شاهی پی به التقاط گروهک منافقین برد و علیه آنان دست به افشاگری زد، عده ای از دوستان شما که همبند آقای لاجوردی بودند در خاطرات خود اشاره می نمایند که آقای لاجوردی حتی لباسهای خود را بعد از شستشو روی بند رخت منافقین پهن نمی کرد و اختلاط آنها با مارکسیست ها در زندان را مقارن آلودگی به نجاست می دانست، لذا اعضای سازمان منافقین او را در زندان های ستم شاهی بایکوت نمودند و صحبت با ایشان را ممنوع اعلام کردند. 

جناب آقای لاری، بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آزادی زندانیان سیاسی عده ای از همین منافقین و همپالگی های آنان، در حساس ترین قسمت های امنیتی نظام از جمله رکن 2 ارتش و اطلاعات نخست وزیری لانه گزیدند و پرونده های امنیتی زیادی را حتی با کامیون از رکن 2 ارتش و نخست وزیری خارج نمودند که با درایت آقای لاجوردی و همرزمانش تا حدودی جبران این ضایعه شد. خوب است بدانید که این ها همان متهمین پرونده انفجار نخست وزیری و شهادت رجایی و باهنر بودند.
 
آقای لاجوردی در وصیت نامه خود می نویسند: هم رجایی و باهنر را می کشند و هم در سوگشان می نشینند. لذا قسمتی از سر نخ عزل شهید لاجوردی را در وصیت نامه این شهید بصیر باید جستجو نمایید.
 
         والسلام علیکم و رحمه الله
 
         سیدحسین لاجوردی  

انتهاي پيام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
ناشناس
۱۵:۲۳ ۱۸ تير ۱۳۹۷
شهیدلاجوردی؟؟؟؟!!!!!!!!