سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خوزستان/

وقتی شُهرت، شَهرت را از تو می‌گیرد/ کورسوی امید در آبادان می‌میرد

در حالی وارد باز نقل و انتقالات نیم فصل لیگ برتر شده‌ایم که برخی از بازیکنان که اصالتا آبادانی هم دارند برای حاضر نشدن در تیم شهرشان هیچ صراطی را مستقیم نیستند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران خوزستان، در فضای پر استرس ایجاد شده میان دوستداران تیم زرد آبادان گاهی نیز طعم دلتنگی و غربت، آن هم در شهری که زادگاهت است را احساس می‌کنی.

تلفنی که در روز سه بار شارژ خالی کرده، نمابری که روزانه به تکرر کاغذ تمام می‌کند، واسطه‌هایی که پرشماره به دنبال آوردن این و جذب آن هستند و در نهایت شنیدن این دو حرفی مایوس کننده؛ نه! ما به صنعت نفت نمی‌آییم.

شاید باید حق را به شکل منطقی‌اش به حق‌داری داد که هیچ وابستگی و دلبستگی به خاک گرم و گیرای شهر من نداشته و حق به آن چسبندگی دل به ساق پا آن هم ساق پایی که ضمانت می‌کند آینده را با مزه برج روی برج و اسکناس روی اسکناس.

تو حق داری به تیمی نیایی که قعرنشینی را به واسطه خوب شروع نکردن عادت کرده و کارش این روزها به سختی و زبری سنگ است.

تو حق داری که در جایی به ممارست و زندگی ورزشی‌ات ادامه بدهی که در آن نه خبری از بوی گیس است و نه اثری از خطر سقوط.

باز هم شاید که نه، باید حق را دودستی تقدیم آن غیر آبادانی کرد که نه می‌داند اشک و بغض سکونشین تختی شهر ما به چه رنگ است و نه علاقه‌ای به ایجاد اصطکاک با آن دارد. پس برو ببند آن قرارداد را که من از شمارش صفرهای آن عاجزم . برو ببند که حق با توست.

اما تو چی پسر؟! تو که می‌دانی زمین خاکی پشت صدا و سیما هنوز هم نشان از نوشابه مشکی دارد که منوچهر سالیا بعد از هر تمرین و پس از هر آبادانی‌پروری می‌نوشید.

می‌دانی اینجا هنوز هم کورسوی امید برای بقا و به خاطر ماندن در کوچه پس کوچه‌های پر محرومیتش را در بازگشت امثال تویی جستجو می‌کند. همان تو که هیچکدام از صراط‌ها را برای بازگشت به شهرت مستقیم نیستی؛ شهری که ترجیح می‌دهی تره‌هایت را نیز در آن خرد نکنی!

و این است همان مزه گرفتگی سینه و طعم خشن دل‌مردگی. تو هم برو و ببند آن میلیون بر میلیون را.

بگذار شهر من و فوتبالش در تنهایی بماند. شهری که البته در همین تنهایی بیش از گذشته حافظه تاریخی‌اش را گسترده می‌کند و یادش می‌ماند که فرزندانش در آذر ماه 91 در فوران احتیاج و در اوج نیاز به سلام، خداحافظی کردند./س
برچسب ها: شهرت ، می گیرد
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.