به گزارش
حوزه سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز 9 آذر 1391 (30 نوامبر 2012) در نطق خود در شورای حکام به 50 سؤال رایج درباره پرونده هستهای ایران پاسخ داده است.
متن کامل سخنان وی در ادامه میآید.
***
بسم ا... الرحمن الرحيم
آقاي رئيس، همكاران محترم
خود را موظف میدانم كه قدردانی خود را از حمايت دائمی و اساسی جنبش عدم تعهد در دهه اخير در خصوص دفاع از حق مسلم ايران براي استفاده صلحآميز انرژي هستهاي را ثبت نمايم. تلاش اين جنبش براي صلح و خلع سلاح و براي ايجاد عدالت از طريق مساعدت با ارزشش به سازمانهاي بين المللي، همان طور که در گذشته متذکر شدم، يك ركورد بي سابقه و يك فصل طلايي را در تاريخ جنبش عدم تعهد به ثبت رساندهاست.
از زماني كه آژانس به موضوع هستهاي ايران كه توسط برخي كشورهاي غربي سياسي شده، پرداختهاست يك دهه مي گذرد. به منظور تغيير روش سنتي كه طي آن صرفاً به گزارشات مديركل مي پرداختم و در مورد بعضي از سخنراني هاي تعدادي از كشورهاي غربي كه معمولا تحريكآميز هستند ابراز نظر مي كردم، تصميم گرفتم رويكردي ابتكاري را در پيش گيرم.
اينجانب بيش از پنجاه سوال كه بيشترين ارتباط را با سياست و فعاليتهاي هستهاي ايران دارد و معمولا مورد نظر برخي كشورهاي عضو يا عموم مردم هستند را جمعآوري نموده و تلاش كردهام بر اساس اسناد حقوقي، بيش از 30 گزارش مديركل و واقعيتهاي در صحنه به اين سوالات پاسخ دهم. بر اساس اطلاعات واقع گرایانه که در پاسخ به این 50 سئوال آورده شده، تردیدی باقی نیست که پرونده (هسته ای ایران) بایستی فورا بسته شود و اجرای پادمان، عادی گردد. این تنها راهی است که ایران را تشویق می کند انعطاف بیشتری در اتخاذ گامهای داوطلبانه بردارد.
در ميان آنها، چندين سوال اساسي و روشن وجود دارد :
1- (با يادآوري ادعاهاي بي اساس آمريكا در مورد عراق)، آيا آژانس پس از 7500 نفر-روز بازرسي در ايران كه در تاريخ اين نهاد بي سابقه است، سلاح هستهاي يا نشانهاي از انحراف حتي يك گرم اورانيوم به سمت مقاصد نظامي يافتهاست؟
پاسخ اين سوال منفي است.
2- چرا پرونده هنوز باز است؟
زيرا برخي كشورهاي غربي بويژه آمريكا به بهانه موضوع هستهاي ايران و ادعاهاي ابعاد نظامي احتمالي برنامه ايران، مي خواهند وظايف و اختيارات آژانس بين المللي انرژي اتمي را از نظام پادمان فني مبتني بر مواد هستهاي به نظام پادمان مبتني بر اطلاعات سرویسهای اطلاعاتی تغيير دهند تا بدين ترتيب بتوانند به قلمرو امنيت ملي كشورهاي عضو، بويژه كشورهاي در حال توسعه، بدون هيچ محدوديتي وارد شوند. بايد توجه داشت كه كشورهاي اصلي كه در پي اين دستور كار پنهاني هستند، خود از چنين مداخلات امنيتي تاثير نميپذيرند زيرا آنها تحت پوشش پادمان جامع آژانس قرار ندارند.
3- آيا دخالت شوراي امنيت سازمان ملل در امور فني آژانس، تصويب قطعنامه و اعمال تحريمها عليه ايران موثر بودهاست؟
پاسخ منفي است. تحريمها، تهديد به حمله عليه تاسيسات هستهاي و ترور وحشيانه دانشمندان هستهاي فقط عزم ايران را براي دنبال كردن فعاليتهاي هستهاي شامل غني سازي، راسخ تر كردهاست و ملت شريف ايران را در حفاظت از حق انكار ناپذير خود بر اساس پيمان عدم اشاعه هستهاي و اساسنامه آژانس متحد تر ساختهاست. گزارش هاي مديركل شامل آخرين گزارش وي اين موضوع را اثبات ميكند.
4- آثار و عواقب فوري ادامه چنين روندي كه انگيزههاي سياسي دارد، چيست؟
الف) لطمه به مشروعيت شوراي امنيت سازمان ملل و قطعنامههاي آن، زيرا ايران قطعنامههاي مربوط به خود را به دليل فقدان مبناي حقوقي آنها به مرحله اجرا در نخواهد آورد.
ب) قطببندي و سياسي شدن بيشتر آژانس بينالمللي انرژي اتمي و بويژه شوراي حكام آژانس
پ) آسيب جدي به پيمان عدم اشاعه هستهاي و جهانشمولي آن، زيرا ايران هزينه فراواني براي عضويت در اين معاهده مي پردازد در حالي كه كشورهاي غير عضو از نظارت آژانس مستثني شده و با هيچ تحريم يا فشار سياسي نيز مواجه نيستند.
ت) دلسرد كردن كشورهاي در حال توسعه براي پيوستن يا تصويب معاهده هاي مشابه نظير معاهده منع جامع آزمايشهاي هستهاي
5- چرا مذاكرات ميان آژانس و ايران براي توافق در مورد رويكرد ساختاري تاكنون به نتيجه نرسيدهاست؟
الف) خودداري مديركل از اشاره به ساز و كار قبلي در مورد حل و فصل مسايل باقيمانده از جمله مطالعات ادعايي، سند INFCIRC/711 كه از سوي مديركل قبلي با ايران مذاكره و توافق شده و به تصويب شوراي حكام نيز رسيده بود.
ب) مدير كل با قرار دادن متن مورد موافقت تيم هاي مذاكراتي در مورد موضوع مهم تحويل اسناد ادعايي به ايران در براكت، مانع توافق شدهاست تا بدين ترتيب براي آينده كارت چانه زني داشته باشد.
پ) در بحبوحه مذاكرات طرفين در تهران براي نهايي كردن متن، مدير كل با درخواست همزمان از ايران براي فراهم ساختن دسترسي به سايت نظامي پارچين، همه را شگفت زده كرد. ايران به تيم آژانس اطلاع داد كه پس از نهايي شدن موافقت نامه مربوط به رويكرد ساختاري، دسترسي به سايت مذكور را فراهم ساخته و بازرسي از پارچين حتي به فاصله يك هفته مي توانست انجام شود. اما مدير كل موافقت نكرد و بيانيهاي نيز منتشر نمود كه ايران مانع از دسترسي به سايت پارچين شدهاست و بدين ترتيب موضوعي كه بطور حرفهاي از سوي تيم آژانس و ايران در حال بررسي و توافق بود، به مطبوعات كشيده شد و تبديل به مسالهاي سياسي گرديد كه در كوچه و خيابان به بحث گذاشته شد و فضاي مثبت گفتگوها را به مخاطره انداخت.
ت) ايران تيم آژانس را براي دور بعدي گفتگوها در روز 15 اكتبر 2012 به تهران دعوت كرد. آژانس از اين امر استقبال نمود و انتظار مي رفت كه مدير كل، شوراي حكام را در نشست ماه سپتامبر و در جريان سخنراني افتتاحيه خود از اين موضوع مطلع سازد، اما وي از اين كار خودداري كرد. در مقابل گام مثبت ايران، قطعنامه ديگري عليه آن به تصويب رسيد.
ث) بلافاصله پس از آنكه من مجدداً آمادگي ايران براي پذيرش تيم آژانس را در 13 دسامبر 2012 اعلام كردم، مدير كل آژانس در بغداد مصاحبهاي در خصوص پارچين كرد. اين امر مشكلات سياسي جدي براي كساني كه به دنبال رويكرد همكاري با آژانس بودند، ايجاد نمود كه اين امر شامل تيم ايراني مسئول مذاكرات نيز گرديد.
ج) قطعاً سخنراني افتتاحيه امروز مديركل، اقدامي مفيد براي گام مشترك بعدي ميان دو طرف نبود. همانطور كه من در مواقع و مناسبت هاي مختلف گفتهام دبيرخانه بايد پس از پايان راستي آزمايي حرفهاي، گزارش خود را منتشر سازد. گمانه زني هاي مبتني بر اطلاعات ارائه شده از سوي سرويس هاي جاسوسي و تصاوير ماهوارهاي، در موارد گوناگون به اعتبار حرفهاي آژانس آسيب زده است.
چ) مدير كل در گزارش دیروز خود پيرامون فعاليتهاي ادعايي در مجاورت سايت پارچين مطالبي را بيان كرد. او مدعي شد :" اين فعاليتها توانايي آژانس در راستي آزمايي موثر سايت مذكور را بطور جدي تضعيف خواهد نمود.” اين اظهارات ترديد جدّي در مورد قصد و ضرورت بازديد از پارچين ايجاد مي كند. یاد آوری می کنم که در مورد حمله اسرائیل به کشور سوریه مدیر کل به جای درخواست اطلاعات از متجاوز، اصرار دارد که آژانس از سایت، هر چند که بمباران شده، بازدید نماید است. در این مورد مدیر کل ادعا نمی کند راستی آزمایی آژانس به دلیل بمباران تضعیف گشته است. بي شك، چنين اظهارات متناقضي منجر به تنش سياسي شده و مانعي جدّي براي نهايي كردن فرآيند مذاكرات در مورد اتخاذ رويكردي ساختاري خواهد بود. بنابراین ایران نباید برای این تاخیر مورد سرزنش قرار گیرد.
6- آيا هيچ راه حلی براي بنبست كنوني وجود دارد؟
پاسخ مثبت است. طرفهای ذيربط بايد اين واقعيت را بپذيرند كه ايران بر فن آوري غني سازي تسلّط يافته و هزينه هاي سنگيني از لحاظ سياسي، اقتصادي و امنيتي پرداختهاست و بنا براين با توجه به آنكه فعاليتهاي هستهاي صلح آميزش كاملا تحت پادمان آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار دارد، هرگز مجدداً اين فعاليتها را تعليق نخواهد كرد.
آقاي رئيس!
من به دليل كمبود وقت فقط تعدادي از پرسش و پاسخها را ميخوانم، با اين فرض كه متن حاوي ساير سوالات و جواب ها در اسناد مربوط به نشست شوراي حكام قرار گيرند. بقيه پرسش و پاسخ ها در خصوص فعاليتها و سياست هستهاي ايران به شرح زير است:
پرسش 1 : چرا ایران به دنبال سلاح هستهای نیست؟
پاسخ: موارد ذیل برجسته ترین دلایل هستند:
- بر اساس فتوای رهبر معظم ایران، همان طور که به روشنی در سخنرانی افتتاحیه شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران در تاریخ 30 اوت 2012 منعکس شد، ایشان اعلام داشته: "اینجانب تأكيد ميكنم كه جمهورى اسلامى هرگز در پى تسليحات هستهاى نيست، و نيز هرگز از حق ملّت خود در استفادهى صلحآميز از انرژى هستهاى چشمپوشى نخواهد كرد. شعار ما «انرژى هستهاى براى همه، و سلاح هستهاى براى هيچكس» است. ما بر اين هر دو سخن پاى خواهيم فشرد و مي دانيم كه شكستن انحصار چند كشور غربى در توليد انرژى هستهاى در چهارچوب معاهدهى عدم اشاعه، به سود همه كشورهاى مستقل و از جمله كشورهاى عضو جنبش عدم تعهد است." همچنین اعلام شده: "جمهورى اسلامى ايران استفاده از سلاح هستهاى و شيميائى و نظائر آن را گناهى بزرگ و نابخشودنى ميداند. ما شعار «خاورميانه عارى از سلاح هستهاى» را مطرح كردهايم و به آن پايبنديم. اين به معنى چشمپوشى از حق بهرهبردارى صلحآميز از انرژى هستهاى و توليد سوخت هستهاى نيست. استفادهى صلحآميز از اين انرژى، بر اساس قوانين بينالمللى، حق همهى كشورها است. همه بايد بتوانند از اين انرژى سالم در مصارف گوناگونِ حياتى كشور و ملتشان استفاده كنند و در اِعمال اين حق، وابسته به ديگران نباشند. چند كشور غربى كه خود دارندهى سلاح هستهاى و مرتكب اين كار غيرقانونىاند، مايلند توان توليد سوخت هستهاى را نيز در انحصار خود نگه دارند. حركتى مرموز در حال شكلگيرى است تا انحصار توليد و فروش سوخت هستهاى را در مراكزى با نام بينالمللى ولى در واقع در پنجهى چند كشور معدود غربى، تثبيت و دائمى كنند."
- علی رغم برخورداری از توانایی فنی و علی رغم داشتن یکصد هزار قربانی به دلیل حملات صدام که با استفاده از عوامل شیمیایی مرگبار، ایران به دلیل تعهدات مذهبی و اخلاقی، از هیچ عامل شیمیایی استفاده نکرد.
- ایران بر اساس احترام متقابل و برابری، مشغول مذاکره با کشورهای 1+5 می باشد که مشتمل بر 5 کشور دارنده سلاح هستهای است. اگر به فرض، ایران تصمیم به تولید سلاح هستهای بگیرد، قادر نخواهد بود با کشورهای هستهای که بالغ بر 200 هزار کلاهک هستهای در اختیار دارند، رقابت نماید. لذا از لحاظ تعداد سلاح هستهای، ایران در تعاملش با 5 قدرت هستهای، در موضعی پایین تر و ضعیفتر خواهد بود و بر خلاف وضعیت فعلی، دیگر در موقعیت برابری قرار نخواهد داشت لذا رفتن به دنبال سلاح هستهای، یک اشتباه راهبردی برای ایران خواهد بود.
- تجربیات دهههای گذشته ثابت کرده که سلاح هستهای، استفادهای ندارد و حتی موجب آسیبپذیری خواهد شد.
پرسش 2: چرا ایران به دنبال فناوری هستهای است؟
پاسخ: فناوری هستهای نقطه تلاقی شاخههای مختلف علوم پیشرفته و با معیار بالا می باشد. کار در عرصه نیروگاههای هستهای یا سار کاربریهای هستهای، مستلزم کارشناسانی با مهارتهای بالاست لذا با توجه به حساسیت به کار گیری انرژی هستهای بویژه از حیث ایمنی و امنیت، دانشگاهها بایستی نسل جدیدی با استانداردهای بالا را آموزش دهند. به این ترتیب فناوری هستهای، کشور را به سوی یک کشور پیشرفته سوق میدهد.
پرسش 3: آیا آژانس هیچ فعالیت و مواد هستهای، که ادعا می شود توسط ایران اعلام نشده، یافته که به سوی فعالیتهای نظامی منحرف شده باشد؟
پاسخ: خیر. همان طور که در گزارشات مدیران کل آژانس به شورای حکام از سال 2003 تا کنون منعکس شده، همه موارد به دنبال اعلام ایران، مورد حسابرسی قرار گرفتهاند.
پرسش 4: آیا بعد از بالغ بر 7500 نفر-روز از شدیدترین بازرسیها در ایران، آژانس حتی یک گرم اورانیوم یافته که به سوی مقاصد نظامی منحرف شده باشد؟
پاسخ: خیر. مراجعه شود به همه گزارشات ارائه شده به شورای حکام از سوی مدیر کل قبلی و فعلی آژانس و نیز به گزارشات سالانه اجرای پادمان (SIR).
پرسش 5: آیا ایران هیچ الزام حقوقی برای اعلام سایت کارخانه غنیسازی نطنز قبل از سال 2003 داشت؟
پاسخ: خیر. از آنجا که هیچ مواد هستهای تا سال 2003 به کارخانه غنیسازی نطنز وارد نشده لذا با در نظر داشتن اینکه ایران تا سال 2003 کد اصلاحی 1/3 ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان جامع را امضاء نکرده بود، الزامی به اعلام این سایت نداشت.
پرسش 6: آیا ایران هیچ الزام حقوقی به اعلام راکتور تحقیقاتی آب سنگین در اراک (IR40) قبل از سال 2003 داشته است؟
پاسخ: خیر. هنوز مواد هستهای به IR-40 وارد نشده بود لذا با در نظر داشتن اینکه ایران تا سال 2003 کد اصلاحی 1/3 ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان جامع را امضاء نکرده بود، الزامی به اعلام آن نداشت.
پرسش 7: آیا ایران ذیل موافقتنامه پادمان جامع خود الزامی داشت راجع به کارخانه تولید آب سنگین خود، به آژانس گزارش دهد؟
پاسخ: خیر. آب سنگین و کارخانه تولیدش، تحت پوشش موافقتنامه پادمان جامع قرار ندارند لذا ایران الزامی به انجام این کار نداشت.
پرسش 8: آیا ایران تا سال 2003 هیچ الزام حقوقی به اعلام تاسیسات تبدیل اورانیوم (UCF) داشت؟
پاسخ: خیر، از آنجا که مواد هستهای تا سال 2003 به UCF وارد نشده بود لذا با در نظر داشتن اینکه ایران تا سال 2003 کد اصلاحی 1/3 ترتیبات فرعی موافقتنامه پادمان جامع را امضاء نکرده بود، الزامی به اعلام آن نداشت.
پرسش 9: آیا ایران قبل از سال 2003 هیچ الزام حقوقی به اعلام معادن اورانیوم از جمله گچین و ساغند داشت؟
پاسخ: خیر زیرا تا سال 2003 ایران پروتکل الحاقی را امضاء و اجرا نکرده بود.
پرسش 10: آیا آژانس دسترسی به سایتهای نظامی ایران داشته است؟
پاسخ: آری. ایران به سایتهای نظامی مورد درخواست آژانس دسترسی داده است و آژانس در جریان بالغ بر 30 بازدیدش، نمونه برداریهایی را از این سایتها انجام دادهاست. نتایج تجزیه و تحلیلها هم ثابت کرد که هیچ نشانهای از مواد و فعالیتهای هستهای در این سایتها وجود نداشتهاست. (بند 49 سند GOV/2005/67، بند 16 سند GOV/2005/87 و بندهای 32 و 52 سند GOV/2006/15).
پرسش 11: نتیجه بازرسیها از سایتهای نظامی چه بود؟
پاسخ: مدیر کل سابق گزارش داد که هیچ نشانهای از مواد و فعالیت هستهای یافت نشد. (بندهای 41 و 49 سند GOV/2005/67، بند 16 سند GOV/2005/87، بندهای 32 و 55 سند GOV/2006/15). بنا بر این معاون سابق مدیر کل در موضوع پادمان اعلام داشت: "پارچین بخشی از تاریخ است."
پرسش 12: آیا اجازه دسترسی آژانس به پارچین داده شدهاست؟
پاسخ: آری، دو بار در سالهای 2004 و 2005. هر بار بازرسان محلهایی را انتخاب کردند و ایران همکاری نموده و به آنها اجازه داد از محل مورد درخواستشان بازدید کنند. (بند 41 سند GOV/2005/67).
پرسش 13: آیا آژانس بعد از بازرسیهای فشرده و شدید از جمله نمونه برداری و تجزیه و تحلیل، هیچ مواد و فعالیت هستهای از جمله غنی سازی در سایتهای نظامی منجمله پارچین و لویزان- شیان، که ادعا می شد در فعالیتهای سلاح هستهای دخیل هستند، یافت؟
پاسخ: خیر. در بیانیه مطبوعاتی مورخ 6 مارس 2006 مدیر کل در مورد ایران، آمده: ".... در مورد شفافیت، فکر میکنم در گزارشم، دسترسی به سایتهای نظامی را متذکر شدم. دسترسی ما به شماری از سایتهای نظامی و اخیرا به پاچین، لویزان، شیان، به تجهیزات دارای کاربرد دوگانه و مصاحبه با افراد فراهم شد. اینها همه فرای پروتکل الحاقی هستند اما برای ما به جهت بازسازی تاریخ برنامه ضروری است". روز 15 نوامبر مدیر کل گزارش کرد که امکان بازدید آژانس از مجتمع نظامی لویزان- شیان فراهم شد و آژانس نمونه برداریهای محیطی انجام داد. بالاخره در بند 102 گزارش مدیرکل (GOV/2004/83) اظهار شده: "نمونه برداریهای خاک و سبزیجات از سایت لویزان- شیان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و روشن شد هیچ نشانهای از مواد هستهای وجود ندارد". اطلاعات بیشتر در سندهای ذیل یافت می شوند: بند 49 سند GOV/2005/67، بند 16 سند GOV/2005/87، بندهای 32 و 55 سند GOV/2006/15، بند 54 سند GOV/2008/4 و بند 28 سند GOV/2008/15.
پرسش 14: آیا محل جدید مورد درخواست آژانس به فعالیت ادعایی بعد از سال 2005 مربوط می گردد؟
پاسخ: خیر. آژانس ادعا می کند که این در ارتباط با فعالیتهایی است که ادعا می گردد به 12 سال پیش باز میگردد (سال 2000) لیکن آنها اطلاعات را بعدها بدست آوردند. (بند 50 سند GOV/2011/65).
پرسش 15: آیا محل ادعایی در پارچین در ارتباط با وجود سلاح هستهای است؟
پاسخ: خیر. چنین ادعایی از سوی آژانس نشدهاست.
پرسش 16: آیا محل ادعایی در پارچین جهت آزمایش سلاح هستهای مورد استفاده واقع شدهاست؟
پاسخ: خیر. به گزارش مدیر کل GOV/2011/65 مراجعه شود.
پرسش 17: آیا آژانس مطابق با پادمان معاهده عدم اشاعه هستهای، دستورالعملی برای ورود به تحقیق در مورد فعالیتهای نظامی متعارف دارد؟
پاسخ: خیر. پادمان معاهده عدم اشاعه هستهای (INFCIRC/153 corr.) بر اساس نظام مبتنی بر مواد هستهای قرار دارد و ارتباطی با فعالیتهای نظامی متعارف ندارد.
پرسش 18: آیا بر اساس معاهده عدم اشاعه هستهای، آژانس هیچ مبنای حقوقی برای درخواست اطلاعات مربوط به موشک را دارد؟
پاسخ: خیر. این فرای دستورالعمل و توانائیهای بازرسی آژانس همان گونه که در اساسنامه آژانس و پادمان معاهده عدم اشاعه هستهای آمده، می باشد. همچنین بایستی متذکر شد که هیچ معاهده بین المللی در مور منع تولید موشک برای مقاصد دفاعی متعارف وجود ندارد.
پرسش19: آیا کارشناسان رایگان (از کشور خودشان حقوق دریافت می کنند) آژانس که در بخش پادمان آژانس کار می کنند در امور اطلاعات محرمانه دخیل هستند؟ ملیّت آنها چیست؟
پاسخ: بله. اکثراً از ایالات متحده آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی هستند.
پرسش20: آیا آژانس در برنامه کار مورد توافق مشترک (INFCIRC/711) اعلام کردهاست که اضافه بر مسائلی که در سال 2007 فهرست شده هیچ مسأله دیگری باقی نماندهاست؟
پاسخ: بله. بند چهارم برنامه کار (INFCIRC/711) می گوید: «این مدالیتی همه مسایل باقیمانده را می پوشاند و آژانس تایید کرد که هیچ مسأله باقیمانده دیگر و هیچ ابهامی درباره فعالیتها و برنامه هستهای گذشته ایران باقی نماندهاست.
پرسش21: آیا آژانس طبق برنامه کار موظف به تحویل اسناد مربوط به «مطالعات ادعایی» به ایران هست؟
پاسخ: بله. بند سوم برنامه کار می نویسد: «آژانس دسترسی به اسناد تحت اختیار خود در خصوص پروژه نمک سبز، آزمایشهای مواد منفجره قوی و موشکهای با قابلیت برگشت را در اختیار ایران قرار خواهد داد.»
پرسش22: آیا آژانس اسناد مربوط به فعالیتهایی که ادعا شده در ایران انجام گردیدهاست به ایران تحویل دادهاست؟
پاسخ: خیر (تا تاریخ 27 نوامبر 2012). علی رغم درخواستهای ایران و بیانیه های عدم تعهد و انتقاد مدیر کل سابق آژانس (بند 23 سند GOV/2009/35 و بند 19 سند GOV/2009/55) مبنی بر اینکه ممانعت برخی کشورها از تحویل اسناد ادعایی توسط دبیر خانه آژانس به ایران برای دفاع از خود، موجب به خطر افتادن روند راستی آزمایی می گردد، هیچ سندی به ایران تحویل داده نشد.
پرسش23: آیا مدیر کل با داخل نمودن عبارتی در رویکرد ساختاری در خصوص تحویل اسناد ایران مربوط به فعالیتهایی که ادعا شده در ایران صورت گرفته موافقت نمودهاست؟
پاسخ: خیر (تا تاریخ 27 نوامبر 2012)
پرسش24: آیا آژانس اعتبار اطلاعات مربوط به «مطالعات ادعایی» را تایید نمودهاست؟
پاسخ: خیر. لطفا گزارش مدیر کل سابق را به شورای حکام که مسأله اعتبار را مطرح کرده (بند 19 سند GOV/2009/55) قرائت بفرمایید. مدیر کل نیز بروشنی ذکر کردهاست که هیچ گونه مواد و فعالیت هستهای در «مطالعات ادعایی» دخیل نیست.
پرسش25: مطابق سند INFCIRC/711 درباره «مطالعات ادعایی» وظیفه ایران چه بود؟
پاسخ: بند سوم برنامه کار (INFCIRC/711) که بین ایران و آژانس مذاکره و توافق شد و بعداً از سوی شورای حکام مورد تایید قرار گرفت می گوید: «به نشانه حسن نیت و همکاری با آژانس، ایران به محض تحویل همه اسناد مربوطه آنها را مورد بازبینی قرار می دهد و آژانس را از ارزیابی خود مطلع می سازد.»
پرسش26: آیا ایران طبق برنامه کار (INFCIRC/711) تعهدی در قبال جلسات، مصاحبه، بازرسی یا نمونه برداری در خصوص مطالعات ادعایی داشت؟
پاسخ: خیر. ایران طبق برنامه کار تنها موظف بود ارزیابی خود را به اطلاع برساند. ایران ارزیابی 117 صفحهای خود را در سال 2008 ارائه کرد. پس از حدود 100 ساعت جلسه مشترک (که ایران موظف به آن نبود) آژانس تعهد خود را برای بستن برنامه کار هنوز اجرا نکردهاست. در حالی که طبق بند 4 برنامه کار: «آژانس و ایران موافقت نمودند که پس از اجرای برنامه کار فوق و مدالیتی توافق شده برای حل مسایل باقیمانده، اجرای پادمان در ایران به صورت عادی انجام خواهد شد.»
لازم به ذکر است که آژانس بجای خاتمه دادن به برنامه کار، ادعاهای جدیدی که همان به اصطلاح «ابعاد نظامی احتمالی» است را مطرح نمود در حالی که در بند چهارم برنامه کار تایید نموده بود که «هیچ مسأله باقیمانده دیگر و هیچ ابهامی درباره فعالیتها و برنامه هستهای گذشته ایران باقی نماندهاست.»
پرسش27: آیا ایران پروتکل الحاقی را اجرا کردهاست؟
پاسخ: بله. همان گونه که قبل از سال 2006 در گزارشهای مدیر کل سابق منعکس شدهاست ایران داوطلبانه مواد پروتکل الحاقی را برای مدت 5/2 سال اجرا کردهاست.
پرسش28: آیا ایران کد اصلاحی 1/3 ترتیبات فرعی موافقتنامه جامع پادمان را اجرا کردهاست؟
پاسخ: بله. همانگونه که در گزارش مدیر کل سابق منعکس گردیدهاست ایران کد اصلاحی 1/3 ترتیبات فرعی را تا سال 2006 اجرا نمودهاست.
پرسش29: از چه زمانی ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی و کد اصلاحی 1/3 را تعلیق نمودهاست و چرا؟
پاسخ: مجلس ایران به دلیل ارجاع غیر قانونی و غیر قابل توجیه مساله هستهای فنی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال 2006 تعلیق کد اصلاحی 1/3 و پروتکل الحاقی داوطلبانه را (پس از 5/2 سال اجرای آن) به تصویب رساند. باید توجه داشت که پروتکل الحاقی یک سند الزام آور حقوقی نیست و کد اصلاحی 1/3 صرفاً توصیهای از سوی شورای حکام است و نه بخش حقوقی جدایی ناپذیر از موافقتنامه پادمان جامع.
پرسش30: آیا شورای حکـام به نحوی بی طرفـانه با مساله هستهای کشورهای مختلف برخورد می کند؟
پاسخ: خیر. شورای حکام استاندارد دوگانه اجرا می کند. یک نمونه مهم پرونده کره جنوبی است که مخفیانه تا 70 درصد غنی سازی و فرآوری تولید پلوتونیوم می کند. مدیر کل سابق آن را به عنوان موضوعی که موجب نگرانی جدی است اعلام نمود. اما این پرونده به دنبال اعلام کره جنوبی مبنی بر اینکه فعالیتهای اعلام نشده بدون اطلاع حکومت انجام شده بود بسته شد.
پرسش31: آیا مدیر کل مجاز است اطلاعات فعالیتهای هستهای صنعتی و تجاری محرمانه یک کشور را به تفصیل به شورای حکام گزارش کند؟
پاسخ: خیر. طبق پادمان معاهده منع اشاعه هستهای (INFCIRC/153 corr.) مجاز نمیباشد.
پرسش32: آیا اساسنامه آژانس مانع از آن می شود که یک کشور در موضوعات ایمنی هستهای از جمله در نشستها، سمینارها، مباحث کارشناسی، دوره های آموزشی و غیره مشارکت نماید؟
پاسخ: قطعاً خیر. باعث تاسف است که مدیر کل فعلی جانب این قضیه را گرفته و از مشارکت کارشناسان ایرانی در فعالیتهای مربوط به ایمنی که آژانس یا کشورهای عضو میزبان آن هستند جلوگیری می کند.
پرسش33: وضعیت اجرای پادمان در تاسیسات هستهای ایران چیست؟
پاسخ: در گزارش اجرای پادمان آژانس در سال 2011 آمدهاست که: «... دبیرخانه به این نتیجه رسیدهاست که برای سال 2011 مواد هستهای اعلام شده در ایران در حیطه فعالیتهای صلح آمیز باقی ماندهاست. ...» و ذکر شده که تنها در سال 2011، 167 بازرسی از 16 مورد تاسیسات با 882 روز/نفر در محل انجام گرفتهاست. علاوه بر آن 1602 گزارش حسابرسی بدون تاخیر به آژانس ارسال شدهاست. (بازگشت به سند (GOV/2012/18,2 May 2012).
پرسش34: چرا ایران قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل متحد را غیر قانونی می داند؟
پاسخ: لااقل 5 دلیل حقوقی وجود دارد که این قطعنامه ها غیر قانونی هستند:
الف ـ طبق ماده 12C اساسنامه آژانس: اگر بازرسان «عدم پایبندی» را تشخیص دهند باید به مدیر کل گزارش دهند سپس مدیر کل باید آن را به شورای حکام گزارش کند. سپس شورا آن را به کشورهای عضو و شورای امنیت سازمان ملل متحد گزارش می کند. در مورد ایران هرگز چنین رویهای دنبال نشد. تعدادی از اعضای شورای حکام پس از گذشت حدود سه سال از طرح این مساله در شورا از سال 2003 ادعا کردند که «عدم پایبندی» قبل از سال 2003 وجود داشتهاست. اما مدیر کل عبارت حقوقی «عدم پایبندی» را بکار نبرد بلکه از کلمه قصور استفاده کرد چنانکه در مورد سایر کشورهایی که موافقتنامه پادمان جامع را اجرا می کنند بکار می رود. طبق این موافقتنامه پس از اقدامات اصلاحی مسایل بسته خواهد شد. مدیر کل سابق بوضوح همه اقدامات اصلاحی ایران را گزارش کرد.
ب ـ ماده 12C که قطعنامه های شورای حکام به آن اشاره می کنند درباره «کشورهای عضو پذیرنده» که از مواد هستهای دریافت شده از آژانس سوء استفاده کردهاند صحبت می کند. ایران هرگز مواد هستهای که در مواد مربوطه اساسنامه به آن اشاره شده دریافت نکردهاست.
ج ـ مطابق اساسنامه و موافقتنامه پادمان جامع: اگر آژانس دریابد که مواد هسته ای برای اهداف نظامی انحراف پیدا کردهاند باید شورای امنیت را از آن مطلع سازد. همه گزارشهای مدیر کل سابق و فعلی اعلام کردهاند که هیچ مدرکی دال بر انحراف مواد هستهای وجود ندارد.
د ـ طبق موافقتنامه پادمان جامع: اگر یک کشور عضو مانع ورود بازرسان به کشور شود و بر این اساس آژانس نتواند فعالیتهای راستی آزمایی خود را انجام دهد آنگاه شورای امنیت را باید از آن مطلع سازد. همه گزارشهای مدیر کل از سال 2003 بروشنی اعلام می کنند که آژانس قادر به ادامه راستی آزمایی در ایران می باشد.
هـ ـ قطعنامههای سه کشور اتحادیه اروپا از سال 2003 تا سال 2006 تعلیق غنی سازی از سوی ایران را به عنوان یک اقدام غیر الزام آور حقوقی ، داوطلبانه و اعتماد ساز به رسیمت شناختند. بنابراین قطعنامه شورای حکام برای ارجاع مساله هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد بعد از اینکه ایران تصمیم گرفت تعلیق داوطلبانه فعالیتهای UCF را متوقف سازد صد در صد مغـایر با قطعنـامه قبـلی خود آن بود. شایـان ذکر است که وقتی سه کشور اتحـادیه اروپا با انگیزه های سیاسی قطعنامه هایی را در سال 2006 در شورای حکام علیه ایران پیشنهاد دادند تا شورای امنیت را در مساله فنی متعلق به آژانس دخیل نمایند فعالیت های غنیسازی در نطنز داوطلبانه تعلیق شده بود.
پرسش35: از سال 2003 چند نفر/ روز بازرسی در ایران انجام شد؟
پاسخ: تاکنون (نوامبر 2012) حدود 7500 نفر/روز بازرسی انجام شدهاست.
پرسش36: آیا آژانس قادر است بازرسیهای اعلام نشده در ایران اجرا نماید؟
پاسخ: بله. ایران با مقررات اجرای بازرسیهای اعلام نشدهاژانس از تاسیسات هستهای خود موافقت نمودهاست. تاکنون (نوامبر 2012) آژانس بیش از 100 بار بازرسیهای اعلام نشده که 2 ساعت قبل از بازرسی آن را اطلاع داده اجرا کردهاست.
پرسش37: آیا حمله یا تهدید به حمله به تاسیسات هستهای ممنوع است؟
پاسخ: بله. طبق قطعنامه 533 سال 1990 کنفرانس عمومی، هر گونه حمله یا تهدید به حمله علیه تاسیسات هستهای در طول عملیات یا ساخت، نقض منشور سازمان ملل متحد، اساسنامه آژانس و حقوق بین الملل شمرده می شود و شورای امنیت سازمان ملل باید فوراً در این مورد وارد عمل شود. کنفرانس عمومی در سال 2009 به اتفاق قطعنامه مزبور را تصویب نمود.
پرسش38: آیا آژانس، شورای حکام یا شورای امنیت سازمان ملل تهدید دائم به حمله از سوی رژیم اسرائیل علیه تاسیسات صلح آمیز هستهای ایران را محکوم کردند؟
پاسخ: خیر. متاسفانه هیچیک از آنها به قطعنامه 533 سال 1990 پایبند نبودند.
پرسش39: آیا حمله نظامی می تواند غنی سازی اورانیوم را متوقف سازد؟
پاسخ: خیر. ایران در فن آوری غنی سازی که همه اجزاء ماشینهای سانتریفیوژ را تولید می کند مستقل است. بنابراین براحتی می تواند تاسیسات خسارت دیده را جایگزین کند.
پرسش40: حمله نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران چه عواقب قابل پیش بینی دارد؟
پاسخ: غیر از واکنش قوی علیه متجاوز در مورد فعالیتهای هستهای باید بگوییم که توقع معمول این است که دولت با فشار شدیدی برای نصب سانتریفیوژ ها در مناطق امن تر مواجه خواهد شد. از سوی دیگر امکان دارد مجلس، دولت را مجبور کند که بازرسیهای آژانس را متوقف سازد و یا حتی در یک سناریوی بدتر از معاهده عدم گسترش سلاح های هستهای (NPT) خارج شود.
پرسش41: هدف استفاده از اورانیوم 20 درصد غنی سازی شده چیست؟
پاسخ: برای سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران و نیز برای رآکتورهای تحقیقاتی آب سبک دیگر در آینده.
پرسش42: چرا ایران تصمیم گرفت اورانیوم را تا 20 درصد غنی سازی کند و چه وقت این کار شروع شد؟
پاسخ: از آنجا که سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران برای تولید ایزوتوپهای رادیودارویی رو به اتمام است، ایران در سال 2008 از آژانس درخواست کرد تا برای دریافت این سوخت از طریق عرضه کنندگـان احتمـالی کمـک نمـاید. پس از مذاکرات بی حاصل و طولانی و از آنجا که بیمـاران نمی توانند برای تصمیمات سیاسی منتظر بمانند ایران تصمیم گرفت، خود به طور بومی سوخت رآکتور تحقیقاتی را در فوریه 2010 تولید نماید که تحت نظارت پادمان آژانس قرار دارد.
پرسش43: آیا ایران تلاش کردهاست سوخت 20 درصد غنی سازی شده برای رآکتور تحقیقاتی تهران را از عرضه کنندگان بالقوه تهیه نماید؟
پاسخ: بله. ایران در ماه ژوئن 2008 درخواست خود را از طریق آژانس به کشورهای عرضه کننده ارسال کرد ولی هیچ پاسخ مثبتی دریافت نکرد.
پرسش44: آیا ایران در سال 2009 با درخواست سایر طرفهای مذاکره موافقت نمود مبنی بر اینکه اورانیوم با غنای پایین (تقریباً 5/3 درصد) را با سوخت 20 درصدی که توسط روسیه از طریق فرانسه به ایران داده شود مبادله نماید؟
پاسخ: بله.
پرسش45: آیا ایران بر اساس بیانیه تهران (ابتکار برزیل و ترکیه) رسما آمادگی خود را برای معاوضه 1200 کیلوگرم اورانیم 5/3 درصد غنی سازی شده جهت انتقال به ترکیه و دریافت سوخت 20 درصد غنی سازی شده به آژانس اعلام کردهاست؟ واکنش کشورهای غربی به چنین مصالحهای چه بود؟
پاسخ: بله. یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد (به شماره 1111) در این مورد تصویب شد (که برزیل و ترکیه علیهان رای دادند.)
پرسش46: چرا ایران تولید غنی سازی 20 درصد را ادامه می دهد؟
پاسخ: برای اینکه سوخت لازم را برای رآکتور تحقیقاتی تهران برای حد اقل یک دهه تامین نماید.
پرسش47: ابراز نگرانی شدهاست که پس از تبدیل اورانیوم 20 درصد غنی سازی شده به اکسید، ایران ممکن است آن را به شکل گاز تبدیل کند و غنی سازی را افزایش دهد. آیا این نگرانی از لحاظ فنی قابل توجهاست؟
پاسخ: خیر. فرآیند لازم شیمیایی از لحاظ فنی خیلی پیچیده تر است و با توجه به توانمندیهای موجود غنی سازی 20 درصدی ، بازتولید UF6 با غنای 20 درصد از لحاظ اقتصادی نیز قابل توجیه نیست.
پرسش48: آیا تحریمهای غرب در توقف یا کاهش فعالیتهای غنیسازی در ایران موثر بودهاست؟
پاسخ: خیر. گزارشهای مدیر کل ثابت می کند که در فعالیتهای غنی سازی از جمله تعداد نصب ماشین های سانتریفیوژ پیوسته پیشرفت وجود داشتهاست. بنابراین تحریمهای غرب هیچ تاثیری بر فعالیتهای غنیسازی نداشتهاست. اما تحریمهای غرب بیماران ایرانی را که اکثراً با سرطان دست به گریبان هستند هدف گرفتهاست.
پرسش49: آیا اکثریت شورای حکام رویکرد سیاسی دارند؟
پاسخ: بله. آنها رویکرد متفاوت خود را در خصوص کشوری مانند ایران که عضو معاهده منع اشاعه هستهای است و پادمان جامع در مورد تمام تاسیسات هستهای آن که تحت نظارت دائم است اجرا می شود نشان دادهاند در حالی که رژیم اسرائیل عضو معاهده عدم گسترش سلاح های هستهای نیست و سلاح هستهای هم دارد و اجازه نمی دهد بازرسان آژانس به بازرسی اقدام کنند و تاسیسات هستهای ایران را تهدید به حمله می کند و در واقع قبلا نیز به تاسیسات عراق حمله کردهاست. متاسفانه این موضوع به دلیل اختیارات و ساختار نا متوازن و غیر عادلانه شورای حکام است.
پرسش50: سئوال از مردم صلح دوست: بر اساس واقعیات فوق آیا ما باید به آژانس که تنها سازمان بین المللی فنی موظف به ارتقای استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای برای صلح و سعادت همه در جهان است اجازه دهیم که باز هم ابزار دست تعدادی از کشورهایی قرار بگیرد که هدفشان تبدیل آن به یک سازمان نگهبان سازمان ملل همچون یک ارگان فرعی شورای امنیت سازمان ملل متحد است و کشورهای در حال توسعه را از «حق مسلم» استفاده صلح آمیز از انرژی هستهای چنانکه در اسانامه آژانس درج شدهاست محروم نمایند.
انتهاي پيام/ش