مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
چند روز که از مرخصي اش مي گذشت ديگر دل ماندن نداشت وقتي هم که توي
خيابان با هم راه مي رفتيم از من فاصله مي گرفت. يک روز ازش پرسيدم: «بدت
مياد با من راه بري؟» گفت:« نه! ولي مي ترسم، مي ترسم يک مادر شهيد ما رو
با هم ببينه و ياد جوونش بيفته».
سيدمهدي هاشمي- از مجموعه خاطرات رزمندگان لشکر ۷۷
برای مشاهده مجله شبانه اینجا
کلیک کنید