سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مي‌خواهم اعدام شوم

اين يک مراسم مذهبي است حتي در عراق هم شيعيان در سوگ امام حسين (ع) همين کار را مي‌کنند.

به گزارش مجله شبانه  باشگاه خبرنگاران، روح ا...انگیسه در جدیدترین نوشته از وبلاگ مهاجر جنوب آورده است:

در ماه محرم هر شب نوحه‌سرايي و عزاداري مي‌کرديم. اين وضع ادامه داشت تا شب تاسوعا که حدود بيست سرباز عراقي مسلح به همراه سرهنگ فضيل فرمانده اردوگاه وارد آسايشگاه 5 شدند. سرهنگ عراقي گفت : شما نظم اردوگاه را بر هم زده‌ايد. چرا سينه‌زني مي‌کنيد؟ اين کار ممنوع است!

پرسيدم : چرا ممنوع است؟‌ اين يک مراسم مذهبي است حتي در عراق هم شيعيان در سوگ امام حسين (ع) همين کار را مي‌کنند.

سرهنگ برآشفت و خيلي جدي گفت :‌ به شرفم سوگند اگر دوباره اين کار را بکنيد شما را اعدام مي‌کنم! و سپس ادامه داد : خوب، حالا بين شما چه کسي هست که بخواهد اعدام شود؟

پس از چند لحظه سکوت، ناگهان برادر حسين پيرحسينلو دليرانه بلند شد. سرهنگ که جا خورده بود، با تعجب گفت : چي؟ تو مي‌خواهي اعدام شوي؟

برادر پيرحسينلو گفت : بله چون ما به خاطر همين عزاداريها انقلاب کرده ايم و در ادامه‌ي راه امام حسين (ع) است که اينجا هستيم و با شما مي‌جنگيم.

سرهنگ بيچاره گيج و مبهوت شده بود، چون نه مي‌توانست اعدام کند و نه مي‌توانست اين اقدام جسورانه و متهورانه را ببخشد. بنابراين با مشت به سينه‌ي برادر حسين کوبيد و گفت :«بنشين» و مثل سگ زخمي از آنجا رفت.
به محض خروج او بچه‌هاي آسايشگاه يکصدا فرياد کشيدند:«الله اکبر، خميني رهبر، مرگ بر صدام يزيد کافر.
فرداي آن روز اسامي هجده تن از برادران را خواندند که نام برادر پيرحسينلو هم بين آنها بود. سپس آن عزيزان را از اردوگاه موصل منتقل کردند و ديگر خبري از آنها به دستمان نرسيد.
راوي :احمد اسدي غفور


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.