سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کرمان/

تو گهواره نوزادی بی خوابه !!!

نوزاد خندید و آخرین خنده اش بر چهره ی پدر بود ، اما هستی به وسعت هفت آسمان بر خنده اش گریست!

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگارانِ کرمان:

«عبدالله بن الحسين» طفل شيرخوار امام حسين(عليه السلام) مشهور به «علي اصغر» بود، نام مادرش «رباب» دختر «امرء القيس بن عدي بن اوس بن جابر بن کعب بن عليم بن جناب بن کلب» بود. مادر رباب «هند الهنود» دختر «ربيع بن مسعود بن مضاد بن حصن بن کعب بن عليم بن جناب» بوده است. در واقع «جناب» جد اعلاي پدري و مادري حضرت علي اصغر(عليه السلام) مي‌باشد.

شهادت حضرت علی اصغر(ع)

امام علیه السّلام که تنها مانده و دیگر یاوری نداشت و اصحاب و اهل بیت او همه کشته شده بودند مقابل خیمه ها آمد و به زینب فرمود: فرزند کوچکم را نزد من آرید تا با او وداع کنم، پس او را گرفته و صورتش را نزدیک آورد تا او را ببوسد ، حرملة بن کاهل اسدی تیری رها کرد و گلوی آن را کودک را درید و او را قربانی کرد. پس امام دست خود را زیر خون گلوی او گرفت و چون دستش پر از خون شد بسوی آسمان پاشید و گفت: هَوِّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَینِ اللهِ

چون خدا می بیند آنچه که از بلا بر من نازل شد،آسان نمود

شیخ مفید (ره) نقل کرده است:

امام علیه السلام به خیمه آمد و فرزندش عبدالله را نزد وی آوردند ،آن حضرت او را در دامن خود نشانید، در این اثناء مردی از بنی اسد تیری پرتاب کرد و آن طفل را شهید ساخت ، پس امام علیه السلام خون آن طفل را گرفت و چون دستش پر شد آن را روی زمین ریخت ، در روایت دیگری آمده است امام آن خونها را به طرف آسمان ریخت و قطره ای از خون به زمین باز نگشت. و فرمود: پروردگارا اگر باران آسمان را از ما منع فرمودی خیر ما را در این خون قرار ده و انتقام ما را از این گروه ستمگر بگیر . آنگاه آن طفل را آورده و در کنار دیگر شهدا قرار داد.

هشام بن محمد کلبی نقل کرده است:

چون امام علیه السلام سپاه کوفه را دید که در ریختن خونش اصرار می ورزند، قرآن را گرفته و آن را باز کرد و روی سر نهاد و فریاد بر آورد:

کتاب خدا و جدم محمد رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم میان من و شما باشد،

ای قوم!خون مرا به چه چیز حلال می شمارید. در این حال امام حسین علیه السلام نظر کرد و طفلی را دید که از تشنگی می گرید، او را روی دست گرفته و گفت: ای مردم،اگر به من رحم نمی کنید پس به حال این کودک شیر خوار رحم آورید. در این اثناء مردی از سپاه کوفه با تیری آن کودک بی گناه را به قتل رساند. امام حسین علیه السلام با مشاهده ی این احوال می گریست و می گفت: الُّلهُمّ احکُم بَینَنا وَ بَینَ قَومٍ دَعَونا لِینصُرُونا فَقَتَلُونا

خداوندا، داوری کن میان ما و این گروه که ما را دعوت کردند تا به یاریمان بشتابند ولی شمشیر های خود را به روی ما کشیدند و ما را کشتند"

بعضی ذکر کرده اند که :

ندائی در آسمان شنیده شد که : ای حسین! کودک را به ما بسپار که در بهشت برای او شیر دهنده ای می باشد. پس از آنکه آن طفل شهید شد ، امام حسین علیه السّلام با غلاف شمشیر نزدیک خیمه قبر کوچکی را حفر کرد و او را با همان حالت به خاک سپرد. و نقل شده است که بر جنازه او نماز گزارد و او را به خون خود آغشته ساخت و بعد دفن نمود./س

یادداشت : مریم بهادری

برچسب ها: شهادت ، حضرت ، علی اصغر
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.