سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مبارزه با دنیا محوری تمدن غرب

ای کاش معاویه از همان ابتدا به صورت علنی منکر اسلام می­شد و راه خود را از راه اسلام جدا می­کرد! در این صورت رفتارها و انحراف­های او به پای اسلام نوشته نمی­شد

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ هم اندیشی دینی در آخرین پست خود نوشت:

معاویه با در آمیختن فرهنگ اموی خود با فرهنگ روم، ارزش­های جامعه را به سوی دنیاپرستی و دوری از معنویت سوق دارد. مردم به معاویه به چشم حاکم اسلامی می­نگریستند. او کسی است که در نظر مردم ارزش­های نبوی را به نمایش می­گذارد و به دنبال اجرای ره­آوردهای اسلام و عمل سیره­ی پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) است. معاویه هم در برابر نگاه­های کنجکاو مردم، به جای آن­که تقوی و خدا محوری اسلام را به نمایش بگذارد. کاخ سبز خود را به رخ مردم کشید. پیام اصلی این کار آن بود که میزان ارزش­گذاری در اسلام به زهد و تقوی و انسانیت نیست؛ بلکه میزان و معیار ارزش­گذاری در اسلام در مال و ثروت و شکوه دنیایی است!

ای کاش معاویه از همان ابتدا به صورت علنی منکر اسلام می­شد و راه خود را از راه اسلام جدا می­کرد! در این صورت رفتارها و انحراف­های او به پای اسلام نوشته نمی­شد، اما معاویه اسلام را دستاویز خود قرار داد تا عصاره­ی معنوی آن را بیرون بکشد و تفکر اومانیستی و دنیا دوستی را به آن تزریق نماید. او در واقع جامعه را از ایمان تهی کرد و فرهنگ دنیاگرایی را با نام اسلام بر مردم تحمیل نمود. تمام حقیقت دین، برقراری ارتباط انسان با عالم ملکوت است، و معاویه با حیله و تزویر خود مسیر اصلی شریعت محمدی را از حقیقت خود منحرف، و آن را به سوی تفکر اومانیستی روم سوق داد.

اگر می­بینیم در صحرای کربلا با نام دین در برابر امام حسین (علیه­السلام) می­ایستند و دینداری امام بر حق را مورد تردید قرار می­دهند. اگر می­بینیم که برای کشتن اولیای خداوند نام خدای متعال را بر زبان جاری می­سازند و به زعم خود تقرب الی الله پیدا می­کنند، و اگر می­بینیم که دلیل همه­ی ظلم­های خود به اباعبد الله الحسین و خانواده­اش را بغض امیرالمؤمنین علی (علیه­السلام) ـ که مظهر حق و تجلی اسلام راستین است ـ بیان می­کنند، همه و همه نتیجه­ی وارونه کردن پوستین دین و جداسازی عصاره­ی اصلی دین از پیکره­ی دین می­باشد.  

کسانی که در مقابل نماز، سخن از ـ به اصطلاح ـ قلب پاک به میان می­آورند! کسانی که یک روز در مجلس عزاداری هستند و روز دیگر در مجلس رقص و آواز! و آن­گاه در عقیده­ی خود هر چیزی را به جای خود نیکو می­دانند! کسانی که دنیا در چشمشان بزرگ است و آخرت در نگاهشان کوچک! کسانی که اهل دنیا را تکریم می­کنند، و اهل عقبی را تحقیر! همه و همه دنباله­رو فرهنگ معاویه هستتند. تنها دوای این دردها هم شستشو دادن جسم و جان خود با رایحه­ی خوش حکمت حسینی است؛ لذا برای کنار گذاشتن رذایل اخلاقی و اعتقادی باید دل به حکمت حسینی بسپاریم و چشمانمان را به یاد کربلا شستشو دهیم.

امام حسین (علیه­السلام) قیام کرد تا این نظام ارزشی و دروغین معاویه را رسوا سازد و انسان را از اسارت زمین و زیورهای دنیوی نجات دهد. آن حضرت قیام کرد تا راه فراموش شده­ی آسمان را به مردم نشان دهد، راهی که در آن، ارزش واقعی خود را در پشت کردن به تعلّقات دنیوی و رسیدن به قلّه­های معنویت و انسانیت ببینند. اصولا در مقام بصیرت عظمای امام حسین (علیه­السلام) دو شاخصه به چشم می­خورد: اولّین شاخصه آن است که در نزد ایشان تنها کسی که بزرگ است خدای سبحان است و دومین شاخصه هم این است که در نزد ایشان یزیدیان و معاویه­صفتان بسیار کوچک و حقیر هستند. از کوچکی آن­ها همین بس که عزّت خود را در کاخ­ها و مظاهر دنیوی می­دانند! زمین زیر پای انسان است و آسمان بالای سر او؛ امیرالمؤمنین (علیه­السلام) می­فرماید: «قِیمَةُکُلِ‏امْرِئٍ‏ مَا یُحْسِنُه‏؛ ارزش واقعی هر کس به اندازه­ی چیزی است که دوست می دارد». کسی که شیفته­ی دنیا شود ارزشش به اندازه­ی همان دنیا خواهد بود، و کسی که عاشق خدا و عالم ملکوت شود، به چنان قیمتی دست پیدا می­کند که جز خداوند، کسی ارزش واقعی او را نمی­داند. کسی که معشوقش را دنیا قرار دهد، خود را به حقارت کشانده و کسی که معشوقش را در آسمان­ها جستجو کند، به عزت و سربلندی دست می­یابد. در قرآن کریم آمده است که: «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَةً لَها؛ ما آن­چه را روى زمین است زینت آن قرار دادیم».[1]‏ همه­ی چیزهایی که روی زمین هستند، تنها زینت زمین است، نه زینت انسان! مقام انسان بالاتر از آن است که دنیا بتواند زینت و مایه­ی افتخار او باشد. زینت انسان تنها در ارتباط با عالم معنا و خلوت با خدای یکتا است.  

یزیدیان و معاویه صفتان، پوچ هستند، چون ارزش خود را در دنیا می­دانند، و حسینیان بزرگ و عزیز هستند، چون دل از دنیا برکندند و با عالم ملکوت پیوند خوردند.

اشاره:

وجود مقدس علی (علیه­السلام) بهترین ملاک برای ارزیابی دین صحیح از دین ناصحیح است. روی همین اساس است که پیامبر اکرم (صلی­الله­علیه­وآله) فرمود: «عَلِیٌ‏ مَعَ‏ الْحَقِ‏ وَ الْحَقُّ مَعَه». معاویه که سعی در وارونه جلوه دادن اسلام دارد، تمام تلاش خود را به کار بست تا چهره­ی علی (علیه­السلام) را وارونه جلوه دهد و او را از چشم مردم بیندازد. در کتاب شریف الغدیر چنین آمده: معاویه به «سمر? بن جندب» یکصد هزار درهم بخشید، تا روایتی را علیه علی (علیه­السلام) جعل کند. معاویه می­خواست: آیه­ی «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ؛ بعضى از مردم، جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‏فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»[2] ـ که در به تصریخ شیعه و سنی در لیله المبیت در حق علی (علیه­السلام) نازل شده بود، ـ به نام «ابن ملجم مرادی» کند و در مقابل شهادت دهد که این آیه در حق علی (علیه­السلام) نازل شد: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما فی‏ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصام‏؛ و از مردم، کسانى هستند که گفتار آنان، در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى‏شود (در ظاهر، اظهار محبّت شدید مى‏کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى‏گیرند. (این در حالى است که) آنان، سرسخت‏ترین دشمنانند.»[3] ‏سمره بن جندب که این کار را دروغ بزرگی می­دانست، از انجام آن امتناع ورزید، تا این­که بالأخره آخرت خود را در مقابل چهارصد هزار درهم فروخت و این عمل ننگین را انجام داد![4]

معاویه در آخر خطبه­ی خود می­گفت: «اللهم إنَّ اباتراب ألحد فی دینک، و صدّ عن سبیلک، فالعنه لعنا وبیلا؛!!! خداوندا ! علی دینت را به الحاد کشانده و راه تو را مسدود کرده، پس ...!!!». آن­گاه به همه­ دستور داد تا در منبرهای خود امیرالمؤمنین علی (علیه­السلام) را این­گونه لعن کنند. قوی از بی امیه نزد معاویه رفتند و به او گفتند: تو در مورد علی به آرزوی خود رسیدی؛ چرا دست این مرد بر نمی­داری؟!  معاویه گفت: به خدا قسم این کار را ترک نمی­کنم تا آن­که بچه­ها با بغض او بزرگ شوند و بزرگ­ترها با کینه­ی او به پیری برسند و (در آینده) هیچ کس فضیلتی از او به یاد نداشته باشد.  
پی نوشتها:   [1]   . سوره­ی کهف، آیه­ی18.  [2]   . سوره­ی بقره، آیه­ی 207.  [3]   . سوره­ی بقره، آیه­ی204.  [4]   . الغدیر، جلد2، صفحه­ی101
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.