عزاداری برای اباعبدالله الحسین در ماه محرم از ویژگیها ایران اسلامی است اما در سالهای نه چندان دور و در زمان حکومت رضا شاه پهلوی عزادری برای امام سوم شیعیان جرم و تخلف بزرگی محسوب میشد.
این شاه دیکتاتور ایران برای عوام فریبی و برای اینکه بتواند به قدرت برسد و صندلی شاهی ایران تکیه بزند خود را فردی مومن و متدین جا زد به صورتی که دستور جمع کردن تمام قمارخانهها و شراب فروشیها را داد. از اقدامات عوام فریبانه وی حضور در مراسم عزاداری امام حسین(ع) بود. وی این اقدامات را تنها برای جلب توجه مردم میکرد.
حسناعظامقدسی از رجال دوره رضا خان در خاطراتش مینویسد : « در میدان توپخانه که مراسم عزاداری برقرار بود، صاحب منصبان در جلو و جلوی آنان سردار سپه (رضا خان) با یقه باز و روی سرش کاه و غالب آنان بر سرشان گِل زده بودند و پا برهنه وارد بازار شدند ... به همین خاطر مردم عامه رضاخان را فردی مذهبی به حساب آوردند.
داوود امینی نیز در این باره مینویسد : رضاشاه در نمایشی مذهبی در مراسم عزاداری ماه محرم شرکت کرد و پیشاپیش دستههای سینهزنی حرکت نمود. پای خویش را برهنه ساخت و کاهگل بر سر ریخت. و در مراسم شام غریبانِ دسته قزاقها شرکت و با بازوبند مشکی، سری برهنه و شمعی در دست به نوحه سرایی و سوگواری پرداخت.
البته علمای آگاه آن دوران مانند شهید مدرس و آیتاله شاهآبادی از نیت شوم رضا خان و اطرافیانش با خبر بودند. به صورتی که آیتاله شاهآبادی (استاد عرفان امام خمینی) به شهید مدرس میگفت : این مردک (رضاخان) الان که به قدرت نرسیده است چنین به دست بوس علما میرود و تظاهر به دین داری میکند و از محبت اهل بیت دم میزند. لیکن به محض اینکه به قدرت رسید به علما پشت میکند و اول کسی را که لگد میکند خود شما هستید.
اما تمام این اقدامات برای این بود که به سلطنت برسد. هنگامی هم که به آن رسید، ناگهان تغییر رویه داد. اولین نشانههای ممنوعیت عزاداری هم در سال 1304 ه.ش اتفاق افتاد. به طوری که چهل روز قبل از شروع محرم رضاخان به آذربایجان سفر کرد. هنگام اقامت شب نامههایی در شهر از طرف وابستگان به دربار پخش شد که از رضاخان خواسته شده بود که حدی برای روضه و ایام آن مشخص کند. هدف از انجام آن نیز این بود که رضاخان میخواست چنین وانمود کند که محدود کردن عزاداری به خواست مردم بوده است. مردم و علما نیز که با خبر شدند بلافاصله قبل از شروع محرم، تکیهها و مراسم روضه خوانی را برقرار کردند.
رضاخان برای فراهم کردن مقدمات لازم جهت ممنوعیت کامل عزاداری لازم بود اقداماتی انجام دهد که از جمله این اقدامها:
1.محدود کردن روضه های دولتی و ممنوع کردن بعضی از اقسام عزاداری: وی برای ممنوع کردن کامل عزاداری ابتدا محل روضه قزاقها را در تهران به تکیه دولت انتقال داد و از شکوه و جلال و مدت آن کاست. حتی زنجیر زدن و دسته بندی که همیشه در روضهها متداول بود هم در تکیه دولت برگذار نشد. هم چنین تعداد روزهای تعطیل در دهه اول محرم از چهار روز به سه روز تقلیل یافت و از کارهای فرعی و مرسوم مثل زنجیر زنی در دستههای عزاداری جلوگیری شد.
2.تغییر صورت ظاهری عزاداری به مراسم کلیسا : رضاخان تلاش میکرد که همه
چیز را غربی کند. چون خیال میکرد با غربی کردن، میتواند سبب پیشرفت کشور
شود. به همین دلیل دستور داد که در مجالس روضه از میز و نیمکت به رسم کلیسا
های غربی استفاده شود و زن و مرد مختلط بنشینند و زنان از حجاب استفاده
نکنند. به صورتی که رضا خان در پاسخ به نامه ستاد ارتش در مورخ 23/12/1314
ه.ش در خصوص چگونگی برخورد با مراسم ایام محرم در مساجد و تکایا چنین نوشت :
« البته بایستی روضه خوانی کنند و ممانعت نمیشود. ولی روضه خوانی بایستی
در مساجد و تکایا باشد آن هم مرتب و با قاعده و در روی نیمکتها مستمعین
بنشینند و آقایان محدثین و متخصص، روضه خوانی کنند. سینه زنی و از این قبیل
کارهای سابق بکلی ممنوع است. »
3.خرافه شمردن عزاداری : یکی از بهانههای رژیم برای مبارزه با عزاداری، مبارزه با خرافه بود. برخی جنبههای عزاداری در آن دوران مثل قمه زنی، خوب نبودند ولی این دلیل نمیشود که حتی روضه در مساجد و یا خانهها یا نماز جماعت را ممنوع کند. در حقیقت رضا خان و اطرافیانش قصد داشتند با این کار به عزاداری توهین کنند و آن را کهنه گرا قلمداد کنند. رژیم برای عملی کردن این کار در اسفند ماه 1316 ه.ش طرح ممنوع بودن روضه خوانی را به عنوان بیرون کشیدن خرافات از سر مردم را به استانداری ها ابلاغ کرد.
4.ممنوعیت کامل عزاداری : بعد از فراهم شدن مقدمات، سرانجام در سال 1316
ه.ش اقدام نهایی برای از بین بردن کامل عزاداری انجام شد. وزارت داخلهی
حکومت پهلوی در اسفند ماه 1316 ه.ش طی بخشنامهای به تمام استانداریها و
فرمانداریها اعلام کرد :
« ... جلوگیری از روضه خوانی و خارج کردن خرافات از سر مردم و آشنا نمودن به اصول تمدن، امروزه رسالت اساسی داخلی دولت است ... »
علت این اقدام را آشنا کردن مردم با تمدن امروز و خارج کردن افکار مردم از خراتفات اعلام کردند. کار به جایی رسید که حتی در هنگام مراسم ترحیم افراد، که معمولا ذکر مصیبت ائمه (ع) گفته میشد نیز محدودیتهایی برقرار شد که طی آن در این نوع مراسم، واعظ حق ذکر مصیبت خواندن را نداشت.