سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پدر،ما رنگ همیم بام تو و آسمان من

هر ستاره از آسمانت صدا زد هر زخمی بر تنم را، چه زیبا بود بام من که راه کهکشانم پر ستاره بود امشب...

باشگاه خبرنگاران:
آسمان سرخ می گشت از ناسزاهای کفار،از طعنه های کودکان شامی از هر چه بود در آن وقت و می گذشت زمان و نمی گذشت بر دنیا...

آهسته ترین ناله لگد بود جوابش، در آغوش کشیده پدرش را نه تنش ، بلکه تنها سر شاه عالمین را، دختر شاه دین بود تنها از این بودنش، پای زخمی، لب عطشان، سری پر ز سنگ و نیزه مانده بر جای...

بزنند یا نزنند بکشند یا نکشند فرقی ندارد، طاقت سختی هر درد سرش را دارد، شهر را یک تنه با گریه به هم می ریزد، نوه فاطمه هستش، جگرش را دارد،
او نگوید چه شده چون خبرش در راه است، نگران هم نشوید همسفرش را دارد./ل
یادداشتی از مهدی محسنی

برچسب ها: پدر ، آسمان ، ستاره
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.