سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نیویورک تایمز:

امریکا باید معلوم کند از ایران چه می خواهد و به ایران چه می‌دهد

ديپلماسي مستلزم قبول اين موضوع است که در برابر آنچه مي‌خواهيد به آن دست پيدا کنيد بايد چيزي بدهيد. سئوال مهم اين است که ما مي خواهيم از رقيب خود چه چيزي بگيريم و مي‌خواهيم چه چيزي به آن بدهيم؟

به گزارش حوزه سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، راجر کوهن تحلیلگر ارشد امور ایران و از چهره های نزدیک به دولت امریکا در مقاله ای که روزنامه نیویورک تایمز آن را متتشر کرده، تاکید می کند که دولت امریکا باید بدون توجه به سر و صداهای کنگره و اسراییلی ها وارد معامله با ایران شود.
 
متن کامل مقاله کوهن که روز 22 آیان 1391 (12 نوامبر 2012) منتشر شده، در ادامه می‌آید.
 
مردم آمريکا با انتخاب مجدد اوباما در واقع به صلح راي دادند. ايران و آمريکا لازم است که مذاکره کنند. مردم با انتخاب مجدد باراک اوباما به صلح و عليه وقوع سومين جنگ در کشورهاي اسلامي در مدت بيش از يک دهه راي دادند. آمريکايي ها از جنگ هاي چند تريليون دلاري خسته شده اند. نظر سنجي اخير «شوراي امور جهاني شيکاگو» نشان داد 67 درصد مردم معتقدند جنگ عراق ارزش وارد شدن به آن را نداشت و 69 درصد از شرکت کنندگان در نظر سنجي نيز معتقد بودند آمريکا در نتيجه جنگ افغانستان، اکنون در برابر فعاليت هاي تروريستي ايمن تر نيست. اين نظر سنجي همچنين مشخص کرد 71 درصد مردم معتقدند تجربه عراق بايد واشنگتن را درباره توسل به زور محتاط تر کند. اين خطر واقعي وجود داشت که رامني که افراد جنگ طلبي مانند جان بولتون سفير پيشين آمريکا در سازمان ملل وي را احاطه کرده بودند و بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل دوست رامني، واشنگتن را وارد جنگ با ايران کنند. به طور قطع هرگونه احتمال دستيابي به راه حلي ديپلماتيک در خصوص بحران بوجود آمده از برنامه هسته اي ايران در آينده قابل پيش بيني کاهش يافته است. هنوز امکان وقوع کشمکش مسلحانه با ايران در سال 2013 وجود دارد. اگر نياز به ياد آوري باشد بايد گفت ايران پيشتر در اين ماه به سوي يک فروند هواپيماي بدون سرنشين آمريکا تيراندازي کرد، اسرائيل از پيشرفت مستمر ايران در خصوص غني سازي اورانيوم نگران است و اوباما ضمن مخالفت با جنگ و عمدتا بي توجه به تشويق هاي نتانياهو، گفته است به ايران اجازه دستيابي به سلاح هاي هسته اي را نخواهد داد. چالش هاي راهبردي فوري تري براي رئيس جمهور ابقا شده آمريکا وجود ندارد.
 
 اين پرسش که آيا تلاش براي برقراري صلح ميان فلسطيني ها و اسرائيل يا دستيابي به پيشرفت با ايران بايد در اولويت دومين دوره رياست جمهوري اوباما قرار داشته باشد، نيازي به فکرکردن ندارد. بايد گفت ايران در اولويت قرار دارد. (گزينه هاي خوبي در سوريه وجود ندارد و در مورد بيشتر موضوعات خاورميانه، ارتباط نداشتن آمريکا با ايران در خصوص اين موضوعات، غير سازنده بوده است. نقش سازنده ايران در کنفرانس سال 2011 بن در خصوص افغانستان، اغلب فراموش مي شود.)
 
جنگ با ايران براي خاورميانه در حال گذار، منافع آمريکا از افغانستان و مصر گرفته تا اقتصاد جهاني ويرانگر خواهد بود. زمان موجود براي مانع شدن از بروز جنگ با ايران محدود است. رويارويي فلسطيني ها و اسرائيل رو به کاهش است و امروز خطر تبديل شدن آن به جنگي خونين وجود ندارد و عناصر اميدوار کننده تازه اي نيز درباره آن ديده نمي شود. بعيد است نتانياهو در صورت انتخاب مجدد در سال آينده از مسئله ايران بر تعامل جدي با فلسطيني ها متمرکز شود ولي فلسطيني ها نيز به اندازه اي در اين باره دچار اختلاف هستند که آنها و نيز آمريکا تمايلي ندارند به اين وضع رسيدگي کنند. در عين حال آيا راه هاي تازه اي در برخورد با ايران وجود دارد؟ آيا فضاي سياسي براي آمريکا و ايران وجود دارد؟ در دوره نخست رياست جمهوري اوباما، عقايد جمهوريخواهان در بسياري از موضوعات به چشم مي خورد. مقامات آمريکا در سخنان خود تلاش مي کردند تصويري وحشتناک از ايران ارائه دهند و دموکرات ها نيز در اين باره از جمهوريخواهان عقب نمي افتادند.
 
ويليام لوئرز سفير پيشين آمريکا در ونزوئلا و مدير «طرح ايران» و استيون هاينس رئيس صندوق برادران راکفلر به من گفتند در گفت وگوها در سنا درباره ايران، از عبارت «راه حل ديپلماتيک » خودداري مي کنند. در عوض، آنها از عبارت «راه حل سياسي» استفاده مي کنند زيرا ديپلماسي کلمه اي ضعيف است.
 
 در عين حال همانطور که اين افراد مي دانند در مورد ايران، نياز به ديپلماسي است. ديپلماسي مستلزم قبول اين موضوع است که در برابر آنچه مي خواهيد به آن دست پيدا کنيد بايد چيزي بدهيد. سئوال مهم اين است که ما مي خواهيم از رقيب خود چه چيزي بگيريم و مي خواهيم چه چيزي به آن بدهيم؟ فشار تنها به شکل تحريم ها نمي تواند برنامه هسته اي ايران را متوقف کند. در مقطعي، مثلا مانند پيشرفت هاي شجاعانه نيکسون با چين بايد گفت اين پيشرفت ها با وجود اعتراض هاي خشمگينانه بدست مي آمد شبيه اعتراض هايي که ما احتمالا از طرف آيپک درباره مذاکرات با ايران شاهد آن خواهيم بود. پرسش هايي که بايد پرسيده شود اينها هستند: ما چه مي خواهيم، آنها چه مي خواهند و هر دوي ما چه مي خواهيم؟ حوزه هايي که علاقه مندي دو جانبه اي درباره آنها وجود دارد بايد مورد تاکيد قرار بگيرند.
 
اين وضعيت نيازمند شجاعتي غير عادي از طرف اوباماست و جمهوري اسلامي مواجه با فشارهاي اقتصادي نيز بايد عقلانيتي بيشتر از آنچه از طرف تهران شاهد هستيم نشان دهد. اوباما اکنون در دوره دوم رياست جمهوري خود قرار دارد و مسئله نشان دادن قدرتمندي در سياست خارجي کم اهميت تر است. اوباما بايد از طريق نماينده اي ويژه، خط ارتباطي مستقيمي با تهران برقرار کند. چند دهه مشکلات ايران و آمريکا اکنون به شکلي جدايي ناپذير از بحران هسته اي در آمده است.
 
ما از ايران چه مي خواهيم؟ همه تاسيسات هسته اي خود را باز کند، از همه اورانيوم با غني شدگي 20 درصد خلاصي پيدا کند، به همه تهديدهاي اسرائيل پايان دهد، موارد نقض حقوق بشر را متوقف کند، سياست هاي خود را در خصوص حماس و حزب الله لبنان تغيير دهد و رويکردي سازنده در مورد سوريه داشته باشد.
 
 آمريکا مي تواند چه چيزهايي پيشنهاد کند؟ برخي از تحريم ها لغو شوند، يک رشته اقدامات مخفيانه پايان پيدا کنند، مسئله تغيير حکومت از دستور کار خارج شود، حق غني سازي محدود (تا پنج درصد) در دستور کار قرار بگيرد و به نقش منطقه اي ايران پرداخته شود.
 
ديپلماسي خلاق مي تواند به موارد بالا رسيدگي و از طريق مبادله هاي مرحله اي، اعتماد سازي کند. در عين حال نخست اوباما بايد فراتر از خرد جمعي درباره ايران عمل کند، بزرگ فکر و شجاعانه عمل کند، به افرادي که به طور ذاتي از ايران تنفر دارند توجه نکند و ديگر به استفاده صرف از زور فکر نکند.

منبع: ايران هسته‌اي

انتهاي پيام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.