خود به يارى من آغاز نمودى و با توانائيت پشتم را محكم ساختى و سپس تيزى حربه دشمن را در هم شكستى و او را پس از آنكه بـه جماعتى مبدل شده بود تنها ساختى و مرا بر او غلبه دادى و آنچه را او محكم ساخته بود به خودش بازگرداندى و در حاليكه خشمش فرو ننشسته و غضبش آرام نگرفته او را پس زدى و او سـر انگشتان خود به دندان گزيد و روى بر تافت در حالي كه ياورانش به وعده هائى كه به او داده بودند، عمل نكردند.
و چـه بـسـيار ظالمى كــه بــا مـكـر و حـيله بر من ستم نمود و در برابر من دام شكارش را گسترانيد و مراقبت و جستجويش را بر روى من متمركز ساخت و در كمين من نشست آن سان كه درندگان در كمين شكارشان مى نشينند و در انتظار به چنگ آوردن فرصت براى شكار طعمه خـويـشـانـد در حـالـي كه دشمن من در ظاهر به من روى خوش نشان مى دهد و تملق مى گويد و در عين حال با خشمى تند به من نگاه مى كند.