فارس/
به گزارش خبرنگار باشگاه
خبرنگاران فارس واقعیت این است که
دنیای مدرن امروز، خصوصاً در نواحی پیشرفته با وجود کم کردن زحمات و افزودن به
اوقات فراقت، امکان گفتگو را در بین افراد به حداقل رسانده است. در چنین دنیای
پیچیده ای نقش های متعدد و متنوع تری برای افراد غیر از نقشهای سببی و نسبی تعریف
شده است که شخص را درگیر خود نموده و از او فردی ناآشنا برای اعضای خانواده می
سازد. افراد دراین فرایند ماشینی شده، درون گراتر و کم حرف تر هستند؛از سیاست، پول
،رفاه، فیلم، حوادث و اینگونه مسائل بیشتر از خودشان و موضوعات مربوط به خودشان
حرف می زنند؛ به آن چه بیرون از محیط و خانواده می گذرد اشراف بیشتری دارند تا به
امور خانه و خانواده؛ با زبان اینترنت، روزنامه، تلویزیون و همکاران آشنایی بیشتری
دارند تا زبان اعضای خانواده خود و لذا این همه، زمینه هایی را فراهم می کند که
فرد را به سمت کمتر با خانواده حرف زدن سوق می دهد.این در حالی است که تجربه
دانشمندان علم رفتار، نشان داده است هیچ نهادی جایگاه نهاد خانواده را برای انسان
پر نمی کند و فرد در برهه های سخت زندگی نیازمند همان کسانی می شود که از گفتگو با
آنها دریغ کرده و امروز در شرایط بحرانی هم از گفتگو عاجز است . این معضل، مشکل
بزرگی است که در دنیای مدرن غرب به شدت خود را نشان داده و زمینه بروز انواع
ناهنجاریهای روحی شده است. حال اگر این مسئله را در جوامع احساسی تری چون جوامع
شرقی در نظر بگیریم باید منتظر ناهنجاریهای بیشتر و آثار مخرب عمیق تری باشیم.
خانواده در فرایند زندگی اجتماعی، کاردکردهای بسیار با اهمیت تر از آن چه تا کنون
شنیده و خوانده ایم دارد لذا به نفع اجتماع است تا از این نهادهای کوچک اما مهم به
طور مؤثری حمایت نماید. خانواده بستر ارتباط است و گفتگو در خانواده زمینه اصلی
ارتباط است. قطع ارتباط کلامی در خانواده یا کم شدن آن رابطه معناداری با افزایش
ناراحتی های روحی در بین افراد خانواده دارد.در گذشته خانواده ها با توجه به اهمیت
این موضوع این همراهی و همنشینی را با مجالس شب نشینی و گعده های فامیلی به وجود
می آوردند که امروزه بسیار کمرنگ شده است و جایگزین مناسبی برای آن تعریف نشده
است. آموزش این مسئله مهم به اعضاء این نهاد اجتماعی ضروریست. بسیاری از خانواده
ها در حال حاضر از این مشکل رنج می برند و راه حل مناسبی برای مشکل خود نمی یابند.
همکاران، همسالان، تلویزیون و اینترنت به سرعت فرصت گفتگو در بین اعضای خانواده را
از آنها گرفته است و این مشکل روز به روز در حال افزایش است به نحوی که از
گزارشهای والدین به مدارس و بلعکس، گلایه های زوجین از یکدیگر و همچنین تنهایی
بزرگسالانی چون پدربزرگ و مادربزرگ این مسئله خود را به خوبی نشان می دهد.
لازم است برای اصلاح این فرهنگ رفتاری معیوب که چون موریانه به جان ستون خانواده
ها افتاده است،اعضای خانواده خصوصاً والدین بکوشند و از کودکی فرد را با محیط گرم
گفتگوی خانوادگی مأنوس کنند و همچنین دستگاههای دولتی و اجرایی که کنترل مراکز
آموزشی را بر عهده دارند با برنامه ای منسجم و آگاهانه این مسئله را از مدارس تا
مراکز اشتغال و مکانهای اجتماعی وسیع تر پیگیری کنند. بدیهی است با همراهی خانه و
خانواده در بستر دانایی و آگاهی به دست آمده توسط مدارس، دانشگاهها و رسانه ها،
اعضای این نهاد حیات بخش جامعه در سلامت روح و جسم از لذت در کنار هم بودن بیش از
هر امر دیگری بهره مند خواهند شد.
فهم اهمیت و لذت در کنار هم بودن و گفتگوی خانوادگی نیاز به آموزش دارد. آموزشی که
پیچیده و پر هزینه نیست زیرا بنیانهای فطری و فکری این آموزش در نهاد خانواده ها
وجود دارد . در عین حال لازم است در زندگی اجتماعی، اولویتها در ذهن افراد دسته
بندی شوند و فهم چگونگی اولویت بندی نیز احتیاج به آموزش دارد و این مهم بر عهده
اداره کنندگان جامعه است که نهاد خانواده را از تهدیدها دور نمایند یا زمینه
واکسینه شدن آن را فراهم کنند./س