به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران؛ روزنامه اگزمينر در مقاله اي به قلم "جيم مولن" انواع انتقادها را متوجه باراك اوباما كرده و گفته است؛ او براي از دور خارج كردن رقيب جمهوري خواه خود، به "دروغ، پروپاگاندا و تمسخر" متوسل شده است.
در اين مقاله آمده است؛ براي بي علاقمندترين ناظران هم كاملا مشخص است كه باراك اوباما اين كشور (آمريكا) و قانون اساسي آن را قبول ندارد.
اوباما در تمام سخنراني ها و كنفرانس هاي مطبوعاتي مكررا اعلام مي كند براي اين وضع "من مقصر نيستم".
او آنچه را كه اقتصاد "قطره چكاني" جمهوري خواهان مي نامند مسخره مي كند. حقيقت اين است كه فقط اوباما است كه برنامه "قطره چكاني" دارد. او پول ها را از كارآفرينان افراد موفق و توليدكننده هاي آمريكا مي گيرد و از طريق دولت فدرال هيولايي خود آن را پخش مي كند.
در حاليكه اوباما عليه صاحبان بزرگ سرمايه وال استريت صحبت و سخنراني مي كند، او در دريافت پول از همان افراد صاحب نفوذ وال استريت براي مبارزه تبليغاتي خود، ركورد بالايي دارد.
سياستهاي اقتصادي اوباما كشور را به يك باتلاق مالي سوق داد كه رشد اقتصادي كشور را به بدترين نحو پس از "ركود بزرگ اقتصادي" دچار سرگيجه كرده و بدترين ضربه را به رشد اقتصادي وارد آورده است.
بيش از 23 ميليون نفر به دنبال يافتن شغل هستند و تعداد افراد شاغل يك ميليون نفر كمتر از زماني است كه اوباما رئيس جمهور شد. در 4 سال گذشته رفاه از بين رفت و ناتواني به بالاترين حد خود رسيد. يك كاري كه اوباما با مهارت تمام انجام مي دهد، اداره ماركسيستي صنعت و مردم آمريكا است.
موسسان شركت ها، اين كشور را ساختند، نه ماليات هاي سنگين، مقررات گسترده و كنترل دولتي. آنها مي دانستند كه فداكاري، سخت كوشي، اراده كليدهاي در موفقيت را براي اين كشور تضمين مي كند.
نظام سرمايه گذاري آزاد كه مورد تنفر باراك اوباما قرار دارد، بيشتر مردم جهان را تغذيه مي كرد، فرصت هاي بيشتري را براي آمريكائيان فراهم مي ساخت و به آنها كمك كرد روياهاي سعادت و خوشبختي را بهتر از هر نظام ديگري، محقق كنند.
باراك اوباما هر چيزي را كه اين كشور ساخته، از بين مي برد؛ زيرا او مي داند آزادي هاي اقتصادي و شخصي با ماركسيسم در تضاد است. نكته تعجب برانگيز اين است كه ما رئيس جمهوري داريم كه معتقد است تمام اين نظام شيطاني است و او مقدر شده تا بر نابودي اين نظام نظارت داشته باشد.
قيمت بنزين در دوران رياست جمهوري اوباما، بيش از دوبرابر شده و بار مالي اضافي و باورنكردني بر دوش آمريكائيان طبقه متوسط و پايين گذاشته است و اشتغالزايي را نيز كشته است. اين افزايش، تا حد زيادي حاصل خودداري مالي اوباما در صدور مجوز حفاري هاي جديد و نپذيرفتن احداث خط لوله كانادا است.
كل سياست انرژي اوباما، از بين بردن انرژي كربن محور و توسل به فريب ماليات دهندگان جهت گرايش به انرژي خورشيدي چندين ميليارد دلاري است. اين ديدگاه افراطي به معني افزايش بهاي نفت، زغال سنگ و گاز تا جايي است كه تقريبا انرژي خورشيدي خنده دار او رقابتي است. 4 سال ديگر جنگ بر سر زغال سنگ، خودداري او از صدور مجوز براي اكتشاف جديد نفت، بهاي انرژي را حتي بيشتر از قبل سرسام آور خواهد كرد.
كسري بودجه و بدهي هاي ملي در طول دوره رياست جمهوري به حد انفجار رسيد. پرداخت سود به بدهي ها، يك بار غير قابل تحمل ديگري بر دوش جوانان كشور وارد مي سازد. وقتي نرخ بهره افزايش پيدا كند كه قطعا افزايش پيدا خواهد كرد، بار مالي دو يا سه برابر خواهد شد. پرداخت سود به بدهي ها، به زودي بزرگترين بخش از بودجه فدرال را به خود اختصاص خواهد داد.
اوباما در دوره اول رياست جمهوري خود، كنگره را ناديده گرفت و با احكام اجرايي، قوانين خود را به وجود آورد.
راه حل هاي باراك اوباما براي حل مشكلات واقعي كه كشور با آن مواجه است، بي ثمر بوده و تاكتيك اوباما در حمله به منتقدانش اين بود كه آنها را "احمق فرض كند". اكنون هم اوباما وقتي حاميان چپگراي خود را خطاب قرار مي دهد، تمسخر و تحميق ميت رامني سياست و مهارت مناظره اي اوباما است.
از آنجايي كه اوباما براي دفاع از خود هيچ ابزار ديگري نداشت، رئيس جمهور در دو مناظره آخر خود با تمسخر، تحميق و استهزاء رامني در برابر جهانيان، به سادگي در وقت صرفه جويي كرد.
در هر مناظره اي حملات متهورانه و دروغگويي تنها ابزار دفاعي سياست هاي افراطي، چپگراي اوباما است كه آمريكا را در اين وضعيت ويراني فرو برده است.
اوباما و ليبرال دمكراتها هرچه بيشتر از حقايق و واقعيت ها منحرف شوند، آنها بيشتر به دروغ، پروپاگاندا و تمسخر نياز دارند.
بايد باور كرد كه كشور با ياوره سرايي هاي عجيب و غريب و غير قابل تصور "جو بايدن" تغذيه مي شود. هرچه او بيشتر در قدرت بماند، بيشتر كشور را مختل مي كند.
اين معاون رئيس جمهور كاريكاتوري، نيمه ديگر رياست جمهوري را بسيار بي ثبات نشان مي دهد، رياست جمهوري كه آزادي شخصي و سرنوشت آمريكائيان داخل و خارج را تهديد مي كند. نهايتا اين ضعف اقتصادي دوگانه "بايدن و اوباما" موجوديت ايالات متحده را به عنوان جمهوري مستقل و آزاد دچار مشكل و اختلال مي كند.
آمريكائيان به حد كافي در مورد قصد، بهانه ها و مشاجرات نژادي شنيده اند. آنها به حد كافي بيكاري، عدالت اجتماعي، رفاه، تقسيم دوباره درآمد، غذاي جيره بندي (كوپني) ديده اند. آنها شاهد استفاده از پول ماليات دهندگان براي خريد راي بوده اند.
در جبهه داخلي، اوباما به قرباني كردن مردم آمريكا ادامه خواهد داد و چهار سال ديگر با قوانين چپگراي خود، شرايط كشورمان را وخيم تر خواهد كرد.
انتصاب قضات ليبرال در تمام دادگاه هاي فدرال و دادگاه عالي به تبديل اين كشور به چيزي كه براي موسسان آن هم قابل شناسايي نباشد، كمك خواهد كرد.
اوباما پيروزي در انتخابات ماه نوامبر را توجيهي براي اجراي دستورالعمل هاي راديكال خود و وضع قوانين الحاقي رياست جمهوري، تلقي خواهد كرد.
از نظر سياست هاي بين المللي، طرح هاي باراك اوباما ايالات متحده را تحت حاكميت ناتو و سازمان ملل قرار خواهد داد.
اين دو سازمان فقط به واسطه ميلياردها دلاري كه از ماليات دهندگان آمريكايي به زور اخذ شده و به واسطه فداكاري جوانان آمريكايي در ارتش وجود دارند، ارتشي كه مجبور شده نه تحت پرچم آمريكا، بلكه تحت پرچم ديگري خدمت كند.
آمريكائيان متوجه شده اند كه پس از يك دوره رياست جمهوري اوباما از وعده هاي او فقط دروغ، گمراهي و اطلاعات غلط باقي مانده است.