سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سوزن ترازو به نفع کدام نامزد انتخابات آمريکا حركت مي‌كند؟

"رابرت دريفوس" نويسنده آمريکايي و کارشناس سياست و امنيت ملي معتقد است؛ دو نامزد اصلي انتخابات رياست جمهوري آمريکا، اوباما و رامني، هيچ تفاوتي در حوزه سياست خارجي با يکديگر ندارند.

گزارش سرويس بين‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "ميدل ايست آنلاين"؛ "رابرت دريفوس" در تحليل مناظره سوم اوباما و رامني که در خصوص مسائل مربوط به حوزه سياست خارجه بود، ضمن اشاره به تغيير واضح مواضع رامني در آخرين مناظره دو رقيب، گفت: در بخش سياست خارجي، اين دو هيچ تفاوتي با هم ندارند و رامني در صورت پيروزي در انتخابات ماه آينده، همان اقدامات را انجام خواهد داد که اوباما در طول دوره چهارساله رياست جمهوري اش، انجام داد.
دريفوس مي نويسد؛ بسياري از مترقيان و حاميان باراک اوباما، فکر مي کردند که ميدان مناظره سياست خارجي ساده خواهد بود.
آنها معتقد بودند که مي توان به رامني به عنوان يک جنگ گراي افراطي، نومحافظه کار، جنگ طلب که علاوه بر اينها چيزي هم نمي داند، ضربه سنگيني وارد کرد.
بسياري از تحليلگران بر اين باور بودند که به سادگي مي توان رامني را با مشاورانش که نومحافظه کاران باقيمانده از دولت بوش هستند، در يک ترازو قرار داد و برابر گرفت.
اما رامني راديکال جاي خود را به رامني معتدل داد و اين رامني معتدل بود که دوشنبه شب در کنار اوباما نشست و اين کاملا قابل پيش بيني بود.
مواضع راستگرايانه اي که رامني در ابتداي فصل انتخابات اتخاذ کرده و بيشتر شبه نظاميان مابين جمهوري خواهان را آرام کرده بود، کنار گذاشته شده است.
اينکه از ميان مواضع متفاوت رامني، به اين نتيجه برسيم که "رامني واقعي" کدام است، کاري احمقانه است.
براي رامني ايدئولوژي اهميت ندارد. همانطور که يکي از مشاوران او گفت؛ رامني تاجري است که همه چيز را در "تعادل" مي بيند.
در حوزه سياست داخلي مانند ازدواج همجنسگرايان، خصوصي سازي بهداشت و درمان و همينطور سياست خارجي اين مسئله صادق است.
اين کارشناس مسائل امنيت ملي، مي گويد؛ رامني در مناظره دوشنبه شب، دو هدف داشت. اول اينکه جهان را در سراشيبي هرج و مرج نشان دهد که القاعده توانسته بار ديگر به خود سر و سامان بدهد و سپس اوباما را بابت مديريت ضعيف جهان که اجازه داده اين اتفاق بيفتد، مقصر جلوه دهد.
هدف دوم او، اتخاذ مواضع خود اوباما در هر مسئله مورد مشاجره بود.
در رابطه با هدف اول، رامني به حوادث و اتفاقات خاورميانه اشاره کرد. او مدعي است همه تحولات اخير منطقه، نتيجه ضعف اوباما است كه به گفته رامني خود را سرگرم "تور عذرخواهي" چهارساله كرد كه اسلامگرايان و دشمنان آمريكا را جسورتر ساخت.
رامني بيشتر سعي كرد به آن آمريكايي هايي كه هنوز هم معتقدند اوباما مسلمان است و از ورود قوانين شرعي به ايالات متحده بيمناك هستند، متوسل شود.
او براي اين كار به طرز ماهرانه اي از تصاوير مسلمانان افراطي در حال به آتش كشيدن پرچم هاي آمريكا، غارتگري سفارتخانه ها و ... استفاده مي كنند.
اما هدف دوم رامني كه با سياستهاي خود اوباما هماهنگ است، با هدف اول او كاملا مغايرت دارد.
رامني ممكن است بگويد؛ با وجود آنكه به جهان به سوي "جهنم" پيش مي رود، او واقعا نمي تواند كار خيلي متفاوتي انجام دهد.
آيا او به جنگ با ايران خواهد رفت؟ خير.
آيا او پس از سال 2004 نيز در افغانستان خواهد ماند؟ خير.
آيا او كمك به پاكستان را قطع خواهد كرد؟ خير.
در واقع باراك اوباما با هيچ يك از اهداف رامني تقابلي ندارد و مخالف نيست. اوباما بارها و بارها گفته است؛ رامني در مورد فلان مضووع و فلان مسئله "در اشتباه است"، اما به نظر مي رسد اوباما به حد كافي آمادگي نداشت با جزئيات كامل توضيح دهد كه رامني چگونه از يك فرد افراطي به فردي معتدل تغيير كرد.
باراك اوباما براي آنكه نشان دهد با رامني متفاوت است، بايد سياست خارجي واقعا مترقي ترسيم مي كرده است.
اگر او از كاهش بودجه نظامي به شدت دفاع كرده بود _ برخلاف تشكيلات دفاعي چند تريليون دلاري رامني_ اين مي توانست يك تضاد باشد، اما "اوباما" از بودجه سنگين پنتاگون براي حفظ ارتش آمريكا به عنوان ارتش شماره يك جهان دفاع كرد.
اگر اوباما از قرارداد و توافقنامه اي با ايران با قدرت حمايت مي كرد كه ايران برنامه غني سازي اورانيوم را محدود مي كرد و در ازاي آن آمريكا توافق مي كرد، تحريم ها را لغو كند و برنامه غني سازي كنترل شده ايران را تحمل كنند.
اوباما ممكن بود بين خود و رامني تضاد و تفاوتي ايجاد كند، اما در عوض اوباما بارها و بارها گفت؛ اجازه نخواهد داد ايران به سلاح هسته اي دست يابد.
اوباما، رامني را به بازگشت به سياست خارجي مدل دهه 1980 كه در آن ايالات متحده با تشكيلات نظامي عظيم با شوروي مقابله كرده، متهم كرده است.
اين اتهام درست است، سياست خارجي رامني منسوخ و ديدگاه او متعلق به دوران جنگ سرد است، اما اگر رامني جمهوري خواه دهه 1980 است، اوباما خود نيز به سياست خارجي دمكراتها در دهه 1980 بازگشته، يعني دفاع مستحكم، پيمان سفت و سخت با اسرائيل، اتكا به ناتو و ديگر پيمان هاي نظامي.
بنابراين، اوباما نتوانست در حوزه سياست خارجي خود فردي جديدي را نشان دهد.      
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.