سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

"نمايش صحنه اي" با عروسك‌هاي خيمه شب‌بازي

انتخابات آمريكا، "تبليغات و ديگر هيچ"

"دني شكتر"، تحليلگر و منتقد رسانه اي آمريكا در مقاله اي در مورد انتخابات رياست جمهوري سال 2012 آمريكا، نوشت؛ انتخابات اين كشور فقط بر محور تبليغات تلويزيوني و تخريب رقيب برگزار مي گردد و نامزدهاي اصلي _رامني و اوباما_ جهت كسب آراي مردم برنامه اي براي ارائه كردن ندارند.

به گزارش سرويس بين‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "پرس تي وي"؛ "دني شكتر" در اين مقاله كه تحت عنوان "نگراني انتخابات آمريكا" چه چيزي براي راي دادن وجود دارد؟" منتشر كرده، گفته است؛ دو نامزد اصلي انتخابات آينده آمريكا _رامني و اوباما_ در اصل هيچ برنامه اي براي ارائه كردن ندارند و فقط با استفاده از تبليغات گسترده، سعي دارند رقيب را از صحنه خارج كرده و پيروز انتخابات شوند.
وي تاكيد كرد؛ هزينه سنگين اين تبلغيات از سوي افراد و گروه هايي تامين شود كه اميدوارند در صورت پيروزي فرد مدنظرشان، جايي در دولت‌ آينده آمريكا داشته باشند و يا از دولت‌ آينده منتفع شوند.
شكتر مي نويسد؛ همانطور كه آمريكائيان خود را براي انتخابات آماده مي كنند، امواج هوايي، پر از تبليغات آن هم از نوع زشت ترين و ساختگي ترين تبليغات شده است. مسائل سياسي بسته بندي شده توسط موسسات تبليغاتي، با تبليغاتي منفي روانه ميدان سياست شده است.
تاكنون دو حزب دمكرات و جمهوري خواه و حاميان آنها، نيم ميليارد دلار را صرف تبليغات سياسي كرده اند و در چند هفته آينده، هزينه هاي بيشتري نيز در راه خواهد بود.
شبكه خبري سي بي اس (CBS) گزارش مي دهد كه "هزينه ها" فقط در بخش تبليغات به بيش از يك ميليارد دلار خواهد رسيد.
آسوشيتدپرس نيز هشدار مي دهد؛ "ايالات بي طرف آماده باشيد، اكنون مبارزه تبليغاتي _و هزينه هاي هنگفت در تلويزيون_ شروع شده است."
اين اتفاق حتي در شرايطي كه اقتصاد و بيكاري همچنان دو مسئله اصلي هستند، رخ مي دهد. ميليون ها آمريكايي با افزايش فقر، شكسته و آسيب ديده اند، اما به نظر مي رسد براي سياست كمبود پول وجود ندارد.
به نوشته روزنامه يو اس اي تودي؛ بسياري از آمريكائيان آرزو مي كنند كه اي كاش انتخابات همين الان تمام شود. گروهي ديگر تبليغات تلويزيوني را "جنگ هوايي" توصيف مي كنند كه يك "استعاره نظامي" است.
رسانه ها به همان روشي كه (تبليغات) نوشيدني ها را مي فروشند، به همان شيوه نيز پيام هاي سياسي را مي فروشند، در حاليكه شخصيت هاي سياسي براي نشان دادن تفاوت هاي خود (با رقيبشان) شعار و مواضع سطحي را ارائه مي كنند.
مشخص نيست آيا مردم آمريكا و رسانه هاي آنها مي دانند يا اصلا اهميتي مي دهند كه اين اقدامات بي فايده، خفت بار و ساختگي در نظر مردم سراسر جهان چگونه است. براي اروپايي هايي كه با رياضت اقتصادي مي جنگند، ايرانياني كه با رژيم تحريم هاي ستمگرانه دست به گريبانند، فلسطينياني كه از داشتن يك كشور محرومند، آفريقايي هايي كه در بسياري از كشورهاي اين قاره در محروميت غرق شده اند و براي ديگراني كه با جنگ و نااميدي دست و پنجه نرم مي كنند، جاي تعجب نيست كه "دمكراسي" آمريكايي احترام خود را در نزد بسياري از مردم _از جمله مردم خود آمريكا (كه بسياري از آنها سعي دارند از سياست پول به دست آورند)_ از دست داده است.
دست اندركاران صنعت (تبليغات) آن را آزاري سياسي نمي دانند، بلكه كاريكاتوري از دمكراسي واقعي مي دانند. از آنجايي كه هيچ يك از گزينه ها اميدبخش نيستند، احزاب سياسي در تلاشند تا راي دهندگان را به اين سمت سوق دهند كه "عليه" رقيب آنها راي بدهند، نه "به نفع" كسي يا چيزي.
پيش از اين، نامزدهاي انتخاباتي عادت داشتند، بگويند؛ "به من راي بدهيد"، اما اكنون آنها مي گويند؛ "عليه او (رقيب) راي بدهيد".
رسانه هايي كه تبليغات را پخش مي كنند، نيز به ندرت بافت يا زمينه عميقي مطرح مي كنند تا پايان ماه اكتبر ميت رامني پول هنگفتي را صرف تبليغات تلويزيوني مي كند، در حاليكه ستاد انتخاباتي اوباما هم خيلي از رامني عقب نيست.
بسياري از كمك هاي مالي به بودجه تبليغات تلويزيوني سري و مخفيانه است.
راديو نشنال پابليك گزارش مي دهد؛ مطالعات 6 ماهه تبليغات نشان مي دهد، از ماه آوريل به بعد، بيشتر تبليغات تلويزيوني ميت رامني توسط گروه هايي خارج از ستاد انتخاباتي رامني تهيه شده است و اين گروه ها بيش از نيمي از پول هاي خود را از طريق اهداكنندگان سري گردآوري كرده اند.  
از آوريل تا ماه سپتامبر، رامني اندكي بيش از 144 هزار تبليغات تلويزيوني داشته است، در حاليكه گروه هاي خارجي (خارج از ستاد رامني) نزديك به 250 هزار تبليغات را براي او تهيه كردند.
از بين اين 250 هزار تبليغات تلويزيوني، بيشتر آنها فقط بر روي 9 ايالت مهم به اصطلاح "ايالات ميدان نبرد" تمركز كرده اند. اين تبليغات عمدتا بر روي راي دهندگاني كه كم اطلاعند و هنوز تصميمي نگرفته اند متمركز است.
گزارش ها حاكي از آن است كه ستاد انتخابات رامني، روزانه 85 هزار دلار براي تخريب باراك اوباما هزينه مي كند.
گلوبال پست مي نويسد؛ اين تبليغات همچنين به نفع رسانه ها نيز است. تبليغات گسترده از سوي هردو ستاد انتخاباتي منبع درآمد مناسبي براي تلويزيون هاي محلي است. اينترنشنال بيزينس تايمز، گزارش مي دهد كه فروش تبليغات سياسي نقطه روشني در يك "بازار ضعيف" است.  
ميزان "هزينه كَردها" براي تبليغات در تلويزيون هاي محلي، فراتر از انتظارات بوده و تقريبا در سه ماهه دوم سال 2012، ده درصد افزايش داشته است.
مسئله عجيب اين است كه هيچ تحقيقاتي وجود ندارد كه كارآمدي اين تبليغات را اثبات كند. كن گلدستين استاد علوم سياسي دانشگاه ويسكوسنين_ ماديسون، مي گويد؛ بسيار مشكل است كه دقيقا بگويم تاثير اين تبليغات چيست، اما در اين شرايط تبليغات مسئله بسيار مهمي است.
همچنين؛ ستاد انتخاباتي به يك "صحنه نمايش" تشبيه شده اند.
"جيمز تربر" مي نويسد؛ "مبارزات انتخاباتي جنگي براي به دست آوردن قلوب و اذهان مردم است، اما مهمتر از همه جنگي براي كسب آراي مردم آمريكا است".
وقتي ما راهبردهاي گسترده و تاكتيك هاي منفي كه توسط نامزدها براي پيروزي در انتخابات بكار گرفته مي شود را در نظر مي گيريم، مي بينيم كه استفاده از استعاره "جنگ" براي مبارزات انتخاباتي بسيار مناسب است و از طرف ديگر يك ستاد انتخاباتي نوعي "نمايش صحنه اي" است كه بازيگران آن اغلب عروسك هاي خيمه شب بازي هستند كه نخ آنها پشت صحنه و در زماني دقيق كشيده مي شود.
وقتي در مورد اين تبليغات تلويزيوني از مردم سوال مي شود، بيشتر راي دهندگان از آنها انتقاد مي كنند، اما ستادهاي تبليغاتي به قدري براي اين تبليغات هزينه كرده اند كه واقعا حرف هاي مردم را نمي شنوندند. مبارزات انتخاباتي باعث رونق گرفتن و رشد صنعت مشاوره سياسي، محققان و عواملي شده كه در اين هزينه ها سهم دارند.
در يك انتخابات كه اشتغالزايي مسئله بزرگي است، بعضي از كارشناساني كه پول گرفته اند، در شبكه هاي خبري در مورد اينكه سياست به يك بيزينس تبديل شده و مشاغل بسياري به وجود آورده، اظهار نظر مي كنند. بسياري از آنها اميدوارند كه اگر نامزد مدنظر آنها پيروز شود، آنها بتوانند به يك شغل دولتي بي دردسر دست يابند.
پايگاه اينترنتي "سالون" مي نويسد؛ سرعت نفس گير اين تغيير شكل سياسي (گرايش به هزينه هاي پول هاي هنگفت در سياست) "يك درصد شدگي" بزرگتر، اقتصاد ما را نشان مي دهد.
ثروتمندان، ثروتمندتر از بقيه ما شده اند و بنابراين آنها براي سلطه بر سياست در جايگاه بهتري قرار گرفته اند.
در واقع، آنطور كه سوابق مالي ستادهاي انتخاباتي نشان مي دهد، سيل نقدينگي شگفت انگيز امسال از طرف اهداكنندگان كوچك علاقمند به مشاركت دمكراتيك نمي آيد، بلكه اين نقدينگي عظيم از طرف اهداكنندگان بزرگ مي آيد.
اينها، اهداكنندگان يا به عبارت بهتر حاميان مالي هستند كه پول هايشان را از روي "نوع دوستي" نمي دهند، بلكه در اين مورد بر روي كانديداهايي سرمايه گذاري مي كنند و انتظار برگشت سرمايه خود را دارند و اين بازگشت سرمايه، چه در قالب سخنراني هاي قبل از انتخابات باشد و چه در قالب لوايح پس از انتخابات كه ثروت هاي بادآورده اي را براي صنايع وابسته به سياست فراهم مي كند، اين سيستم مالي فاسد مبارزات انتخاباتي كه كانديداها را مجبور مي كند به اين اسپانسرها متكي باشند، به اين معني است كه اين سرمايه گذاري ها تقريبا هميشه به صرفه بوده است.
اين خريد_ نفوذ تشريح مي كند كه چرا هردو نامزد اصلي انتخابات_ با وجود تمام تلاش ها براي تاكيد بر تفاوت هاي خود با رقيب، در مورد مسائل مهم اقتصادي كه براي حاميان مالي بزرگ آنها اهميت دارد، با هم اتفاق نظر دارند.
رامني و اوباما شبيه هم به نظر مي رسند. آنها هردو در صحبت كردن تبحر دارند، لفاظ و پر تكاپو هستند، اما وقتي به دقت به سخنان آنها گوش كنيد، اغلب شبيه هم هستند.
بله، آنها از نظر سبك كار و لفاظي با هم متفاوتند، اما هردو سعي دارند به جاي ارائه اصلاحات آشكار، يكديگر را تخريب كنند.
در پايان اين مقاله مي نويسد؛ اگر هنوز هم در مورد فرآيند انتخاباتي به عنوان اهرمي براي "تغيير" دچار توهم هستيد، آن را فراموش كنيد. دمكراسي ما فقط يك "ادا بازي" است، حتي اگر رسانه ها و طبقه سياسي ما براي بقيه كشورهاي جهان در مورد دمكراسي سخنراني كنند. 
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.