سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزارش ميداني باشگاه خبرنگاران/2

تجديد ميثاق عاشقان به بهانه ايام مسلميه + تصاویر

عاشقان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در حالي به بهانه ايام مسلميه گرد هم آمده بودند كه هيأت‌هايی از جاي جاي تهران براي ماه محرم تجديد ميثاق كردند.

به گزارش خبرنگار ویژه‌نامه محرم باشگاه خبرنگاران، شيخ المحدثين صدوق از محمدبن يحيي عطار که يکي از اهالي ري است اين گونه نقل مي‌كند که خدمت امام هادي (ع) رسيدم ايشان فرمود "کجا بودي؟" گفتم: "حسين بن علي را زيارت کردم." امام هادي (ع) فرمود: "بدان که اگر قبر عبدالعظيم را در شهر خودتان زيارت کني مانند کسي هستي که حسين بن علي(ع) را زيارت کرده باشد."

همچنین به دلیل جايگاه بلند حضرت عبدالعظيم(ع)، حرم ايشان به مانند شعبه‌اي از حرم سيدالشهدا‌ء(ع) است. همين آميختگي جان و دل اين سالک و عاشق حسين(ع) باعث شده است تا عاشقان زيادي در ايام مسلميه از سرتاسر تهران گرد حرمش جمع شوند تا به بهانه ايام مسلميه تجديد ميثاقي با حضرت اباعبدالله الحسين(ع) در آستانه ماه محرم کرده باشند.

از اين جهت دومين شب ايام پرفضيلت مسلميه که از شب شهادت پنجمين امام شيعيان امام محمد باقر(ع) شروع و تا شب شهادت حضرت مسلم بن عقيل(ع) ادامه دارد، در حالي برگزار شد که عاشقان با تمام وجود و از دل و جان به اين حرم مطهر پا گذاشته بودند.

گويي آسمان از استقبال اين چنيني مردمان زميني که از جنس عشق و صفا هستند خبر داشت که باران رحمت خود را براي عرض ارادت نثار خاک پاي زائران کرده بود.



بوي باران در تاريکي آسمان شهر خواه ناخواه دل را به سمتي مي‌کشيد که نواي دلنشين مناجات با ثارالله به گوش مي‌رسيد.

ميدان عبدالعظيم(ع) شهرري قرارگاه عاشقاني بود که وعده کرده بودند پس از يکسال به بهانه مسلميه گرد هم آيند.

نياز نبود از کسي آدرس حرم و يا بازار حرم را بپرسي، از جهت حرکت کودک خردسالي که با پيشاني‌بند "السلام عليک يا ابا عبدالله" به سمت گوشه‌اي از ميدان مي‌دويد مي‌شد فهيمد که طريق عشاق کدام قبله را صاحب است.

حدفاصل ميدان و درب ورودي بازار حرم، محيط بزرگي بود که عاشقان ساز و برگ ابزار ارادتشان را آماده مي‌کردند که بار دگر به هر طریقي که امکان دارد با صداي عمل فرياد بزنند: "حسين جان دوستت دارم."

پرچم‌هاي رنگي بزرگي که اسامي معصومين(ع) روي آنها نگاشته شده بود با نوازش آرام باد، زير چشمي به دل تنگت چشمک مي‌زدند.



پرچم سبز رنگ بزرگي که با رنگ نقره‌اي براق روي آن اسم مبارک و دلنشين حضرت ابوالفضل(ع) حک شده بود، با رقص نور چراغ‌هاي باران خورده و از لابلاي دود اسپند سرگردان در فضا جلوه‌اي بر دل بخشيد که درک آن با جان و دل آسان مي‌نمود.

محمد که 12 سال بيشتر ندارد در حالي که فانوس روشني در دست دارد با چنان وقاري پيشاپيش هيأت مکتب الزينب(س) حرکت مي‌کند که حتم دارم فرشته‌ها غبطه آن را مي‌خورند.

وقتي از گوشه چشمت و از لابلاي پرچمي که در اثر وزش باد ملايم مي‌رقصد بر آن سوي خيابان نگاه مي‌کني گروهي در حال تنظيم و تدوين برنامه‌هاي نوحه‌خواني و سينه‌زني خود هستند، با چنان نظم و شور و اشتياقي به تکاپو افتاده‌اند که نه خبري از داور و مدير است و نه پاداش و تنبيهی!



"هيأت حضرت ابوالفضل(ع)" که از تهرانسر خود را به حرم مقدس حضرت عبدالعظيم(ع) رسانده است در دو طرف خيابان به صورت منظم صف طويلي را تشکيل داده است که به صورت آرام و دوست‌داشتني به سينه‌زني و نوحه‌خواني مشغول هستند.



"ائمه الهدي(ع)" ديگر هيأتي است که از اتابک عزم سفر به حرم عبدالعظيم(ع) کرده و درصدد اثبات عشق و ارادت خودش است.

کمي پايين‌تر و دست چپ خيابان مغازه‌اي باز است که بخار چاي داغ دعوت از زائرين حسين‌(ع) مي‌کند که چند جوان حسيني با عشق به سيد الشهداء(ع) مشغول به فعاليت هستند.

هيأت‌هاي "محبان حضرت علي‌اصغر‌(ع)"، "جانثاران اباعبدالله الحسين‌(ع)" و "اصحاب القائم (عج)" از ديگر هيأت‌هايی هستند که منتظر فرا‌رسيدن وقت ابراز علاقه‌شان به سالار شهيدان کربلا مي‌باشند.

مرتضي ذاکري عاشق اهل بيتي که در حال سينه زدن است مي‌گويد: هيأت "مسجد حضرت رسول(ص)" خاني‌آبادنو چند سالي است که وعده ديدار با يار را در مکان حرم مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) قرار داده است.

هيأت‌ها همزمان با ورود به داخل بازار حرم به صورت خودجوش منظم شده و به نوحه‌خواني مشغول مي‌شوند.



کمي جلوتر عاشقان خيمه‌اي درست کرده‌اند که با گردش مردمک چشمانت به آن سمت دلت نيز به سمت خيمه‌گاه کربلا مي‌چرخد.

شال سبز رنگي كه زير نور مي‌درخشد با طنين روضه مداح دست به دست هم مي‌دهند تا بغض‌هاي نشكسته‌ات را بشكنند.

وقتي خودت را به امواج گريه عاشقان حضرتش مي‌سپاري اشك روي گونه‌هايت مي‌رقصد و صورتت را مديون نوازش دستهايت مي‌كند.



بازاري كه روزهايش لحظه‌اي فارغ از دغدغه سود مادي‌ نمي‌شود در خلوت شب زائرانش را به خريد عشق به بهاي اشك تشويق مي‌كند و لحظه‌اي كه از لابه‌‌‌لاي پرده رنگي قطره اشك روي مژه‌هايت گوشه‌اي را مي‌نگري حادثه‌اي در وجودت تجلي پيدا مي‌كند كه روزي روزگاري در كربلا متولد شد.

هيأت "محبان الزهرا(س)" كه امسال 64 ساله شده است بدون اينكه نياز به عصا داشته باشد با شور و شوق مضاعف جواني پا به عرصه ميدان نوكري امام جانش حسين(ع) مي‌گذارد.



وقتي با دست چپت اشك روي گونه‌هايت را پاك مي‌كني مردماني را مي‌بيني كه رنگ لباس، اندازه مو، مدل ريش، قيمت كفش، جنس شلوار و... برایشان فرقي نمي‌كند. اورژانس، هلال احمر، نيروي انتظامي و... هر كدام در گوشه‌اي براي اداي وظيفه ايستاده‌اند ولي هرگز كسي نيازي به كمك اين قشرها ندارد، كسي هرگز دعوا نمي‌كند، دست و پا له نمي‌شود، آواري نمي‌ريزد. شلوغ است، لحظه به لحظه به تعداد زائرين اضافه مي‌‌شود ولي هر لحظه احساس امنيت و آرامش تو هم فزوني مي‌يابد.

عاشقان وقتي به سر در ورودی صحن حرم مقدس حضرت عبدالعظيم(ع) نزديك مي‌شوند، به رسم پهلواني رخصت مي‌طلبند، اما نه با حركت و صدا بلكه با سوز دل، آه جگر، اشك چشم.



همزمان با ورود، پرچم گلاب افشان فضاي حضور را عطرآگين مي‌كند، دود اسپند تمام فضا را پر كرده است، ماه هم از گوشه‌اي نظاره‌گر صحنه است، سعي دارد تمام نور و روشنايي خود را تقديم زائرين حسين(ع) كند ولي از ستاره‌ها خبري نيست، شايد به احترام اشك ديدگان به خود اجازه خود فروشي نداده‌اند. حياط صحن بزرگ است و تنگ، صدايي جز روضه و گريه نيست، همه ايستاده‌اند و فقط شانه‌ها از فرط گريه مي‌لرزند، چشم‌ها باز است ولي اشك اجازه ديدن نمي‌دهد، بايد چشم جان ببيند كه مي‌بيند.

باران آنچه در توان داشت تقديم كرده است، از گرد و خاك خبري نيست. حال عجيبي داري، فضا فضاي خاصي است، شايد به اين سادگي‌ها تكرار نشود، توليد قطرات اشك از ته دلت را احساس مي‌كني، سعي داري مانع از رقص اشك در ديدگان شوي ولي اين سعي بيهوده‌اي بیش نیست، گرماي اشكت كه به آرامي روي گونه‌هايت مي‌غلطد را احساس مي‌كني آرام آرام حركت مي‌كند و با تمام احتياط به گوشه‌اي از دامنت مي‌چكد تا مطمئن شوي بيهوده از دستش نداده‌اي. بيرق‌هاي مشكي حسيني كنار سردر اصلي حرم مقدس با وقار خاصي در حال حركتند، شايد با زبان بي‌زباني از حضورت، از عشق و علاقه‌ات ابراز خوشحالي مي‌كنند.



دوست داري بدون آنكه كسي مزاحمت شود با تمام وجود گريه كني و اين بهترين زمان است، پس به خودت اجاره مي‌دهي كه به آرزوي هميشگي‌ات برسي!

لنز دوربين‌هاي مختلفي در حال تلاش براي شكار لحظه‌هاي استثنايي و در حال ثبت موقعيت‌هاي خاص هستند ولي قاصرند، چشمان زيادي هم به دنبال كشف زواياي جديد هستند باز نمي‌توانند، ولي دلت را كه رها كني همه چيز را در اختيارت قرار مي‌دهد. متفاوت بودن مداح‌هايي كه روي سن مجلس‌گرداني مي‌كنند از مهمترين ويژگي مراسم مسلميه است كه اجازه نمي‌دهد به راحتي از كنار شور و حال عاشقان بگذري.



پاسي از شب گذشته است ولي هرگز از شور و حال محبان حضرتش نكاسته است، در حالي دل را وادار به جدايي از حرم نوراني حضرت عبدالعظيم(ع) مي‌كنيم كه پاي، توان رفتن و دل، قوت ماندن ندارد ولي اميدي فرياد مي‌زند شب ديگري با چنين لذتی در راه است.

گزارش از وحيد عظيم‌نيا

انتهاي پيام/

برچسب ها: عبدالعظیم ، حسنی ، ایام ، مسلمیه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.