سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خوزستان/

دختراني كه هرگز از اردوي مدرسه به خانه برنگشتند

ساعت 20 جمعه‌شب، 28 مهرماه؛ اتوبوس دختران دبيرستاني از اهواز به بروجن برمي‌گردد. دانش‌آموزان كلاس‌‌هاي دوم رياضي و دوم تجربي دبيرستان پاسداران عفاف شهرستان بروجن براي گذراندن دوره عملي واحد درسي "آمادگي دفاعي" به همراه مدير و معاون دبيرستان، مربي واحد درسي و مشاور تحصيلي‌شان در قالب كارواني با 10 اتوبوس دانش‌آموزي به مناطق عملياتي جبهه‌هاي خوزستان اعزام شده بودند.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران خوزستان،آنها پس از گذراندن دوره چند روزه در شلمچه و دهلاويه، عصر جمعه اهواز را به مقصد خانه ترك مي‌كنند. در راه، اتوبوس اسكانيا كه به صورت اتوماتيك كنترل مي‌شد، دچار نقص فني مي‌شود، درست مثل وقتي كه از بروجن به مقصد خوزستان در راه بودند.

كنترل از دست راننده خارج مي‌شود و راننده به مدير دبيرستان كه در اتوبوس حضور دارد مي‌گويد كه نمي‌تواند ترمز بگيرد. اتوبوس با سرعت زياد و مهارنشدني در جاده شلوغ و ترانزيتي از بين خودروهاي سنگين مي‌گذرد، دختران دانش‌آموز جيغ مي‌كشند و ناگهان با برخورد شديد با تپه‌اي خاكي همه چيز مي‌ايستد. همه اين‌ها تنها در 5 دقيقه براي دختران دبيرستاني اتفاق افتاد و 26 كشته و 18 زخمي پايان ماجراي اتوبوس اسكانياي كاروان دانش‌آموزي بود.

 

مريم اشراقي، يكي از بازماندگان حادثه واژگوني اتوبوس دانش‌آموزان در شب گذشته است، او اكنون با شدت جراحات بسيار زياد در بخش 1 ICU  بيمارستان گلستان اهواز بستري است و به سختي ناله مي‌كند. پدر مريم كنار تخت او با گريه توضيح داد: "كسي از وقوع حادثه به ما خبر نداد. ساعت 18:30 ديشب با او تماس گرفتم و حالش خوب بود. بعد ساعت 21 دوستش به خانه ما زنگ زد و گفت نگران مريم هستم. ما گفتيم مريم به اردو رفته است و بعد دوستش به ما گفت كه اين حادثه اتفاق افتاده است.

ما به سپاه بروجن مراجعه كرديم و ديديم كه روبه‌روي درب سپاه شلوغ است و همه خانواده‌ها آمده‌اند. بعد هم كه فهميديم مريم جزو زخمي‌هاست خودمان را به اهواز رسانديم."

الناز علايي يكي ديگر از دانش‌آموزان حادثه‌ديده است، الناز وضعيت عمومي بهتري دارد و در بخش بستري شده و پدر و مادرش با چشمان آرام و مشتاق به دخترشان كه از فاجعه زنده بيرون آمده نگاه مي‌كنند.

الناز مي‌گويد: "براي شام نزديك سد كارون سه پياده شديم و بعد از شام دوباره حركت كرديم. راننده آرام رانندگي مي‌كرد و سرعت زيادي نداشت ولي ناگهان ديديم كه كنترل اتوبوس را از دست داد.

ما رديف آخر بوديم، همه جيغ مي‌زدند، بعد از ماشين پرت شديم بيرون، من چشم‌هايم را كه باز كردم ديدم روي يك تپه خاكي افتاده‌ام.

من و مهسا عبدالهي‌نيا و فاطمه آقايي و محدثه زمان‌پور كنار هم نشسته بوديم و مي‌دانم كه آنها هم زنده هستند."

قربان عبدالهي‌نيا، پدر مهسا كه اكنون در بخش بستري است و از ناحيه مهره‌هاي كمر و گردن دچار آسيب‌ديدگي شديد شده است، بسيار نگران و ناراضي است، مي‌گويد: "من در ساعت 20:08 با دخترم تماس گرفتم، مهسا تلفنش را جواب داد و من از پشت تلفن مي‌شنيدم كه دوستان دخترم دارد فرياد مي‌كشند، از او پرسيدم چه شده؟ و مهسا گفت كه بابا، راننده نمي‌تواند ترمز بگيرد و اتوبوس نمي‌ايستد.

من 23 ثانيه با دخترم صحبت كردم و ناگهان موبايلش قطع شد."

وي مي‌گويد: "بچه‌ها براي درس "آموزش دفاعي" از طرف مدرسه به شلمچه اعزام شده بودند. چرا بايد چنين درسي براي بچه‌ها بگذارند و آنها را به راه دور بفرستند و بگويند اگر به اين اردو نرويد 10 نمره از اين واحد درسي شما حذف مي‌شود؟"

نادر آقايي، پدر فاطمه آقايي، هم كه در راهرو در حال انتقال دخترش به بخش بود، گفت: "ساعت هشت و نيم ديشب از حادثه خبردار شديم. هنوز جواب قطعي از وضعيت فاطمه به ما نداده‌اند و گفته‌اند شكستگي‌هايش زياد است و بايد عمل شود."

ايران مقدسي، مربي درس آمادگي دفاعي دبيرستان دخترانه پاسداران عفاف بروجن، هم كه اكنون از بازماندگان حادثه واژگوني اتوبوس حامل دانش‌آموزان است، با تشريح وضعيت اتوبوس از بدو حركت از بروجن، توضيح داد: "از بروجن كه به مقصد خوزستان حركت كرديم اتوبوس مشكل فني داشت، اتوبوس اسكانيا اتوماتيك بود و با هر نقصي بين راه نگه‌مي‌داشت و باز حركت مي‌كرد.

خانم هادي‌پور، معاون دبيرستان و خانم الهيان، مدير دبيرستان مدام به راننده تذكر مي‌دادند ولي راننده مي‌گفت كه اتوبوس اتوماتيك است و مشكلش را پيدا نكرده‌ايم و از دست من كاري برنمي‌آيد.

وقتي به اهواز رسيديم راننده رفت و برگشت و به ما گفت كه نقص ماشين را درست كرده و تنها يك مشكل كوچك از يك شيلنگ بوده و برطرف شده است.

بعد هم كه از اهواز به شلمچه و دهلاويه رفتيم اتوبوس مشكلي نداشت ولي در راه بازگشت، دوباره مشكل پيدا كرد و راننده هم از ماشين‌هاي سنگين سبقت مي‌گرفت و ما حرص و جوش مي‌خورديم. تا اين كه بعد از شام و تقريبا بعد از منطقه دهدز دوباره اتوبوس پيام ايست داد و راننده گفت كه نمي‌تواند ترمز بگيرد. جاده خيلي شلوغ بود و متاسفانه يكباره ديديم كه كنترل ماشين از دست راننده خارج شد و حادثه اتفاق افتاد.

سال گذشته هم براي همين واحد درسي، دانش‌آموزان را به مناطق عملياتي آورديم و مشكلي پيش نيامد. امسال هم يك كاروان با 10 اتوبوس عازم شديم كه از اين ميان ديشب تنها اتوبوس ما دچار حادثه شد.

اين اتوبوس از ابتداي حركت و از بروجن نقص فني داشته است."

زينب خدادادي، طلبه و مبلغ همراه كاروان نيز جزو زخمي‌شدگان است، او از ناحيه دست و پا مجروح شده و منتظر نهايي شدن وضعيتش است. خداداي هم گفت: "ترمز ماشين خراب بود و ماشين نمي‌ايستاد. ما فقط جيغ مي‌كشيديم. اتوبوس از كنترل خارج شده بود و از بين ماشين‌هاي سنگين مي‌گذشت و نمي‌ايستاد. ترمز اتوبوس از بروجن خراب بود."

مريم باباخانيان، آخرين دانش‌آموزي است كه ميان بازماندگان حادثه ديشب شناسايي‌ شده است. مريم در كما به سر مي‌برد و به دليل بيهوشي آخرين دانش‌آموزي است كه هويت او تاييد و شناسايي شد. پزشك او مي‌گويد كه حد نصاب هوشياري براي هر فرد زنده 15 است كه مريم اكنون در وضعيت 5 قرار دارد و حال او اصلا خوب نيست. مريم اكنون در بخش 2ICU  بيمارستان گلستان اهواز بستري است و تلاش براي بهبود وضعيت او ادامه دارد.

محمدرضا باباخانيان، پدر مريم مرد ساده‌اي است و از وضعيت فرزندش اطلاع دقيقي ندارد. او كه با در دست داشتن شناسنامه مريم براي تاييد هويت دخترش به اهواز آمده است از زنده ماندن فرزندش خوشحال است. وي گفت: "صبح از حادثه اي كه براي دخترم و دوستانش پيش آمده خبردار شديم و خودمان را به اهواز رسانديم.

به ما مي‌گويند حالش خوب است. صورتش هم زياد مشكلي ندارد و فقط خراشيدگي دارد."

اسماعيل پاكروان، مشاور تحصيلي دانش‌آموزان دبيرستان دخترانه پاسداران عفاف، هم از بازماندگان حادثه است و در بيمارستان گلستان بستري است. پاكروان هم توضيح داد: "دومين بار بود كه همراه بچه‌هاي اين دبيرستان براي واحد درسي اموزش دفاعي به خوزستان آمدم و اتوبوس ما از ابتداي سفر و هنگام حركت از بروجن مشكل داشت."

مرضيه اماني، تنها دانش‌آموزي است كه مي‌تواند به راحتي حرف بزند و كمتر درد دارد، او با وجود آسيب‌هايي كه ديده وضعيت خوبي دارد و به تشخيص پزشكش مرخص شده ولي به درخواست خانواده‌اش براي مراقبت بيشتر امشب هم در بيمارستان گلستان اهواز مي‌ماند و فردا به خانه برمي‌گردد.

مرضيه تعريف كرد: "راننده گفت نمي توانم ترمز بگيرم، به ما گفت كمربندهايتان را ببنديد. او هر چه كرد نتوانست ترمز بگيرد و اتوبوس واژگون شد. من بين صندلي‌ها گير كرده بودم و وقتي با جرثقيل تكه‌هاي اتوبوس را از هم جدا كردند توانستند مرا از زير صندلي‌ها بيرون بكشند.

صبح الناز و محدثه را ديدم كه زنده بودند ولي از بقيه بچه‌ها خبري ندارم..."

 هر چه كه بود، اگر اتوبوس اسكانيا از ابتداي سفر نقص فني داشت، اگر لزومي به حضور دانش‌آموزان براي گذراندن دوره عملي واحد درسي‌شان در خوزستان نبود، اگر هنگام اعزام بچه‌هاي دبيرستاني رسيدگي بيشتري شده بود، اگر در طراحي اين واحد درسي بيشتر دقت شده بود، اگر هر چه كه بود، رویا عسگری، پریسا رضایی، فاطمه شمس، الهام حسن‌زاده، هانیه انتظامی، شبنم مقدسی، محدثه مهدوی‌نیا، مرضیه احمدی، زهرا عباسیان، پریسا زندیان، مژگان هادی‌پور، مرضیه سلیمی، مائده فرهمندیان، فاطمه کریمی، زهرا عرب، زهرا غفاری، مریم خاقانی، ماندانا الهیان، فائزه شبانیان، آمنه خاکسار، نرگس کوهی‌کمالی، مینا ربیعی و ریحانه شریفی‌ریگی ديگر هرگز به خانه بازنگشتند./س
برچسب ها: دختران ، اردو ، مدرسه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
حسین
۲۱:۳۰ ۳۰ مهر ۱۳۹۱
خداوند همه ی آنان را بیامرزد
خدا را شکر که 2سال پیش این اتفاق برای ما نیفتاد واقعا چرا باید به نقصی که می دونستن وجود دارد بی توجهی می کردن