به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران اراک ، اين روزها در هر محفلي که بنشينيد خواه ناخواه حرف از نگراني و بحران اقتصادي پيش مي آيد. کودکان نيز در همين دنيايي زندگي مي کنند که ما زندگي مي کنيم و همان موقعيت ها و حرف هايي را مي شنوند که ما مي بينيم و در مورد آن حرف مي زنيم. بيکاري، خرج بالا، گراني، حقوق پايين و... فهم و توجه به اين مسايل در دنياي کوچک آنها سبب بروز نتايج اسف باري مي شود. پس بايد کمي دقت کنيم.
مطمئناً صحبت از بحران هاي خانوادگي و به ويژه مالي براي کودکان، آنها را دچار شوک روحي مي کند اما نحوه بيان با توجه به سن فرق مي کند در صورتي که اين موضوع به روش صحيح بيان شود مسأله فرق خواهد کرد. گاهي حتي بحران ها به کودکان کمک مي کنند آسان تر وارد دنياي بزرگسالان شوند. والدين خوش بين و مثبت انديش که مدام تکرار مي کنند "بعد از هر زمستان بهاري است"و آنهايي که هميشه نيمه پر ليوان را مي بينند، موقعيت را براي کودکانشان ساده تر و قابل تحمل مي کنند.
مثبت انگاري نبايد سبب شود واقعيت را ناديده بگيريم بلکه بايد کمک کند با اعتماد به نفس و همکاري بر مشکلات فايق شويم.
ارزش هاي انساني را به کودکان يادآور شويد!
پول بدون شک نياز انسان و کمک کننده براي رسيدن به خوشبختي است. آيا مي توانيد اين موضوع را منکر شويد؟ خير اما پول همه چيز هم نيست. شما مي توانيد به کودکتان آموزش دهيد که مي تواند زندگي را به شکل ديگر جز با تکيه کردن به پول شاد و زيبا کند. مثلاً به او توضيح دهيد با خانواده و دوستان بودن، گوش دادن به موسيقي، کتاب خواندن، باغباني يا پرداختن به رشته هنري يا ورزشي مورد علاقه نيز مي تواند سبب ايجاد حس خوشبختي در انسان شود.
اين مسايل گاهي حسي را در انسان به وجود مي آورد که پول نمي تواند آن را ايجاد کند. پول خوشبختي نمي آورد ولي مي تواند به بهبود آن کمک کند.
حقيقت را نبايد پنهان کرد
وقتي خانواده دچار بحران سختي مي شود، مثلاً به سختي دچار بيکاري يا بي پولي مي شود بايد موضوع را بدون آنکه خيلي آن را وخيم نشان دهيم براي کودکان توضيح دهيم. انتخاب کلمات اهميت زيادي دارد و بهتر است روي جنبه ي مثبت قضيه تکيه کرد و مثبت فکر کرد. کودکان پس از هشت سالگي بيشتر به دنياي بزرگسالان نزديک مي شوند اما هنوز قدرت درک کامل مسايل و شناختي براي نحوه مقابله با مشکلات را ندارند، پس بهتر است هميشه با نگاهي اميدوارانه مسايل را براي آنها توضيح دهيم. از آنجا که آنها به آينده نظر دوخته اند هميشه والدين را انسان هايي برتر و بالاتر از ديگران مي بينند. بايد مراقبت بود اين تصوير در ذهن آنها با بيان نااميدي از حل مشکلات خراب نشود.
مثبت انديشانه با آنها صحبت کنيد
گاهي بدون آنکه نيازي به توضيح باشد، کودکان احساسات، هيجانات و خلق و خوي ما را درک مي کنند. بايد مراقبت باشيم چون يک مادر مضطرب، اضطراب را به فرزندانش منتقل مي کند. ناراحتي و نااميدي درست مثل احساس خوشبختي اميد و انرژي منتقل مي شود. پس بهتر است به گونه اي رفتار کنيم که حس مثبت انديشي و اعتماد به نفس در آنها به وجود آيد.
والديني که دنيا را سياه تر از آنچه هست مي بينند و توصيف مي کنند کودکانشان را در دنيايي قرار مي دهند که تا بي نهايت اضطراب در آن وجود دارد. ما قابليت تغيير جهان را نداريم ولي مي توانيم آن را براي خود و در ذهن خود بازسازي کنيم. کودکي فصلي است که بايد به والدين تکيه کرد و با اميد به حمايت آنها دنيا را صورتي ديد.
در ذهن کودکان چه مي گذرد؟
ـ قبل از هشت سالگي
دنيا براي آنها فضايي فانتزي است و بحران ها چندان قابل فهم نيستند. قبل از اين سن کودکان فکر مي کنند والدين مي توانند تمام مسايل را حل کنند. آنچه در اين زمان براي آنها مهم است خريد يک اسباب بازي جديد، بازي با هم سن و سالان، بيرون رفتن و تفريح با اعضاي خانواده و شروع مدرسه است.
ـ بعد از هشت سالگيبعد از اين سن دنياي فانتزي براي آنها ملموس تر و مادي تر مي شود و مفاهيمي همچون مرگ، تفاوت، ناعدالتي و... را درک خواهند کرد. همچنين از اين پس به دارايي هاي خود، امنيت، تهديدهاي خارجي، بيکاري و بي پولي حساس مي شوند اما اين حس را دارند که با تکيه به والدين، موضوعي آنها را تهديد نخواهد کرد و نبايد بترسید./س