سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آنان که ما را هدف گرفته اند

سیری بر جنبش مسیحیت صهیونیستی

مسیحیت صهیونیستی جریانی است که به تدریج با رویکردهای نو انجیلی و با تلفیق باورهای مسیحیت و یهودیت شکل گرفت. و توانست نقش بسیار ممتازی در شکل گیری رژیم صهیونیستی ایفا کند. به طوری که حتی در حمایت از اسرائیل از یهودیان نیز تندروتر عمل می کند در این مقاله سعی داریم که با اتکا بر مقالات رهبران جنبش مسیحی-صهیونی به بررسی این جنبش بپردازیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، صهیونیزم مسیحی تلاش گسترده ای را برای فریب و جذب مسیحیان گمارده است. و در صدد القاء تفکر مدیریت حوادث آخر الزمانو عملی کردن ظهور مسیح می باشد. این مسئله از این منظر برای ما حائظ اهمیت است که صهیونیستها ما را چه بخواهیم و چه نخواهیم ,چه از نظر جغرافیایی و چه از منظر عقیدتی, در این پیشگویی ها دخیل کرده اند.

این جریان مسلمانان و به ویژه ایرانیان را مصداق ضد مسیح پیش بینی شده در متون مسیحیت معرفی می کند. و بویژه تشیع متشّرع و ملتَزم به ولایت فقیه را بزرگترین دشمن خود دانسته و مصاف با آن را وظیفه دینی خود می داند.

بنا بر آمارهای جهانی, جنبش مسیحیت صهیونیستی در میان شاخه های مختلف مسیحیت دارای بیشترین سرعت رشد, بویژه در قاره آفریقا, بوده است. این جنبش با رویکردی کاریزماتیک به الهیات مسیحی می نگرد و توانسته است با توام کردن رقص, آواز, شعبده و تمارین فرق شبه عرفانی با مراسم مذهبی, جاذبه ای کاذب برای نا آگاهان فراهم کند.

نهضت مسیحیت صهیونیستی با در اختیار داشتن صدها رسانه, دانشگاه و همچنین پشتیبانی غولهای مالی توانسته عقبه ای چند ده میلیونی برای خود در کشورهای غربی تدارک ببیند و در تلاش است تا کشورهای اسلامی و بالاخص میهن اسلامی ما را هدف تهاجم خود قرار دهد.

ریشه های صهیونیزم

صهیون در زبان عبری، به معنای پر آفتاب و نیز نام کوهی در جنوب غربی اورشلیم است.کوه صهیوندر تورات، زادگاه و آرامگاه داود و جایگاه سلیمان بوده‌است. در عهدین از این واژه در اشاره به اورشلیم استفاده شده است.

البته باید اشاره کرد که واژه صهیون یک واژه شناخته شده در تاریخ یهودیت و مسیحیت بوده و بر گرفته از عهدین است. چنانکه گروههای مختلف صهیونی در تاریخ اروپا وجود داشته اند. مانند انجمن مشهور "دیر صهیون" که انجمنی مخفی متشکل از دانشمندان مسیحی با باورهایی مخفی بوده است. تاسیس آن بین سالهای 1099 تا 1188 گزارش شده است. پس باید به این موضوع اشاره کنیم که مد نظر ما صهیونیزم می باشد.

صهیونیزم به بخشی از یهودیان و اخیراً مسیحیان اطلاق می شود که خواستار کوچ یهودیان به ارض به اصطلاح موعود و ملک سلیمان می باشند و همچنین به تشکیل دولتی یهودی از نیل تا فرات, به پایتختی بیت المقدس قایلند. که آن را اسرائیل می نامند.

ریشه های تفکر تشکیل دولتی یهودی را می بایست در تفکر ملت-دولت که اولین بار در نتیجه قرارداد وستفالی ( 1648 ) در آلمان به وجود آمد جستجو کرد. این قرارداد آغاز شکل گیری مفهوم جدیدی از ملیت بود. اما عمده مباحث در این زمینه به قرن 19 میلادی مربوط می شود و مجادله در این باره به معرکه آرای متفکران در این زمان تبدیل می شود. صهیونیزم نیز در این فضا متولد می شود. تفکری که ایده داشتن یک سرزمین, برای یک ملت بدون سرزمین, را مطرح می کرد.

از قبل برای تشکیل این میهن یهودی, محل های متفاوتی در نظر گرفته بود. از جمله  افرادی که بارز در این خصوص بارون دوهیروش می باشد که می خواست در طی بیست سال پنج میلیون یهودی را در آرژانتین سکنی دهد و در این زمینه تلاش زیادی کرد.

اما بدلیل علاقه یهودیان مناطق مختلف, به وطنشان, کوچ دادن آنها کار ساده ای نبود. اما در این میان فلسطین جلوه ای دیگر داشت زیرا با استفاده از تبلیغات مذهبی و ارائه تفاسیر غلط از تورات, می توانستند از گرایشات مذهبی برای از بین بردن علاقه آنان به محل زندگیشان استفاده کنند.

این طرح بسیار مورد توجه ثروتمندان یهود و سیاستمداران اروپا قرار گرفت زیرا :

باید توجه داشت که این جریان در زمانی شکل می گرفت که اروپاییان بخصوص بعد از وقایع جنگهای کریمه (جنگهای که از اکتبر 1853 تا فوریه 1856 بین روسیه از یک طرف و عثمانی, بریتانیا و فرانسه و پادشاهی ساردینا از طرف دیگر رخ داد. ) به فروپاشی عثمانی امید جدی داشتند.

ارض به اصطلاح موعود, که برای تشکیل دولت یهود در نظر گرفته شده بود, در قلمروی حکومت عثمانی قرار داشت. در نتیجه منطقه بسیار مهم و استراتژیکی را هدف قرار می داد.

ماکس نوردو, یکی دیگر از روسای آژانس یهود در مورد آن سالها می گوید: " زمانی فرا رسیده بود که اگر صهیونیزمی وجود نمی داشت, بریتانیا آن را به وجود می آورد"[1]

چنان که حتی خود تئودور هرتسل نیز بدان اعتراف می کند و در کتاب خود می نویسد: « بازگشت ما به سرزمین پدرانمان ..... از بزرگترین مسائل سیاسی مورد علاقه قدرتهای(غربی) است که هدفی را در آسیا می جویند»[2]

و همچنین هرتسل در دفتر خاطراتش در سال 1897 می نویسد: «رنج یهودیان یک مسئله ضروری است که ...... این امر در واقع سازی هدف ما مساعدت می کند....... من ایده ای بسیار عالی دارم............من باید احساسات ضد سامی را تحریک کنم تا جریان منابع مالی شکل بگیرد. .... ضد سامی گری به ما کمک خواهد کرد بدان جهت که آنها فشار و آزار یهودیان را بیشتر می کنند ضد سامی گری باید بهترین دوست ما باشد» [3]

در قرن نوزدهم ادبیات جدیدی در تفسیر کتاب مقدس ظهور کرد. این ادبیات, در واقع قرائتی پیشگویانه از کتاب مقدس بود و به مرجع انجیلی تشکیل اسرائیل تبدیل شد. این جریان را به طور موجهی می توان به هنری دروموند, ادروارد ایروینگ و همکاریشان در کنفرانس پیشگویی آلبری در دهه 1820 نسبت داد.

 

کنفرانس پیشگویی آلبری 1820

 

ادروارد ایروینگ Edward Irving1792 – 1834

 

هنری درموند Henry Drummond (1851-1897)

 

به عنوان مثال "لوئیس وی" (1772-1840) در 1821 جزوه ای به نام "باران آخر" منتشر کرد. که در آن از مسیحیان می خواست که برای یهودیان دعا کنند. بر این مبنا که مرجع اصلی پیشگویی ها یهودیان می باشند. در واقع این جنبش نه تنها برای تاسیس جامعه یهودیان لندن یک کاتالیزور بود, بلکه کمک شایانی برای جان نلسون داربی و سایرس اسکوفیلد فراهم کرد تا الاهیات تقدیری بدعت گون خود را ترویج کنند. و مفهومی غیر عادی, تحت عنوان صهیونیست مسیحی را توسعه دهند.[4]

 

سایرس اسکوفیلد (19آگوست-1843 24جولای1921(

 

جان نلسون داربی

مبدعین صهیونیزم یهودی و مسیحی

بدان جهت که صهیونیزم یهودی و مسیحی از یک خواستگاه مشترک برخوردارند و در بستر زمان با هم رشد کرده اند در این مقاله هر دو را در کنار هم مطرح می کنیم.

در مورد ریشه صهیونیزم نظرات متفاوتی وجود دارد برخی از متفکرا ن یهودی آن را به قدمت تاریخ معرفی می کنند مانند ناهوم سوکولف, وی که از روسای آژانس یهود می باشد در کتاب خود "تاریخ صهیونیزم" می نویسد:« اندیشه صهیونیسم به اندازه قوم یهود قدمت دارد و نمایندگان اندیشه و مکتب یهود, آن را ترویج کرده بودند»

کشیش مالکوم هدینگ (مدیر اجرائی سازمان معروف سفارت بین المللی مسیحیان اورشلیم) در متن خود تحت عنوان تاریخ مسیحیت صهیونیستی می نویسد: "تاریخ مسیحیت صهیونیست را به قرن اول میلادی باز می گردد. اما به عنوان یک الهیات مشخص, مسیحیت صهیونیستی در میان پروتستانهای پیوریتن قرن 16 تا 17 میلادی ظهور کرد."[5]

و همچنین جمعی از پژوهشگران معتقند که صهیونیزم به طور مشخص در قرن نوزدهم متولد شده است. از آن جمله "موشه منوهین" از دانشمندان یهودی می نویسد: « تا سده نوزدهم چیزی به نام ناسیونالیسم سیاسی یهود ( صهیونیزم ) وجود نداشت. و این ناسیونالیزم سیاسی خود خواه و متکبر قرن نوزدهم اروپا بود که ناسیونالیزم سیاسی صهیونیزم رابه وجود آورد.»

این گروه مدعی اند که در هیچ سند مکتوبی قبل از تاریخ فوق الذکر اثری از اصطلاح صهیونیزم به چشم نمی خورد. اما در میان همین گروه نیز اختلاف نظرهایی در مورد مبدع اصطلاح صهیونیزم وجود دارد.

 

کنگره مسیحیت صهیونیست در بازل سوئیس

البته قبل از آن نیز برخی از افراد به پیشگویی بازگشت یهودیان اشتغال داشتند. در سال 1587 مردی به نام فرانسیس کت به جهت تفکراتش, زنده زنده سوزانده شد. و این مسئله نیز از جمله باورهایش بود.

همچنین توماس برایتمن در 1607کتابی با نام "مکاشفه وحی" در باسل چاپ کرد. او در این کتاب نوشت: " آیا آنها باید دوباره به اورشلیم بازگردند؟ چیزی از این قطعی تر نیست. همه پیامبران در همه جا این مسئله را تایید کرده اند "

ایزاک دلا پیر (1594-1676) که سفیر فرانسه در دانمارک بود نیز کتابی در این زمینه نوشت ودر آن ( به اصطلاح خود) بازگشت یهودیان به اسرائیل را عنوان می کرد.[6]

کشیش مالکوم هدینگ (مدیر اجرائی سازمان معروف سفارت بین المللی مسیحیان اورشلیم) می نویسد:

« تا فرارسیدن قرن هجدهم, جنبش مسیحی صهیونیستی به عنوان جنبش بازگشت شناخته می شد, و شماری از متکلمان, نویسندگان و سیاست مداران را شامل بود. شاخصترین افراد آن توماس نیوتن و اسقف بریستون بودند. جنبش با انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئونی در اروپا رو به گسترش نهاد. و در قرن نوزدهم به حرکت خود ادامه داد. از افراد شاخص این دوره آنتونی اشلی کوپر, کنت شافتسبری را می توان نام برد.کسی که در دفترچه خاطرات خود نوشت: "نشانه ها در مورد بازگشت یهودیان به فلسطین درست می باشند."

 

آنتونی اشلی کوپر

و همچنین چارز هنری چرچیل مقیم دمشق که مروجی متعصب در مورد تشکیل دولت یهودی در فلسطین بود. و در کتاب خود در 1841 نوشت: «من این مسئله را به طور کامل دست یافتنی می دانم. اما دو چیز بسیار ضروری اند. اول, یهودیان باید به طور متفق القول این مسئله را بر عهده بگیرند و دوم اینکه قدرت های اروپای در اهدافشان به آنها کمک کنند.»

 

چارز هنری چرچیل

یکی دیگر از فعالان جرج گاولر ( 1796-1869) می باشد. که در 1845 کتابی تالیف کرد و در آن مدعی شد که قوم یهود باید دوباره شهرها و زمینهای خالی از سکنه فلسطین را پر کنند!!!!

 

جرج گاولر

البته نادیده انگاشتن ملت فلسطین برای صهیونیستها امری رایج به حساب می آید. و بر همین اصل شعار "سرزمین بدون ملت, برای ملت بدون سرزمین" را ساختند.

با نزدیک شدن به انتهای قرن نوزدهم, جنبش صهیونیزم, مردان صاحب نفوذی را جذب خود می کرد. افرادی مانند ادوارد کازالیت (1883-1827) که صنعتگری بریتانیای بود, لورنس الیفنت(1888-1829) و ویلیام بلک استون که فعالترین فرد در این زمینه بود. و حتی توسط جمعی از مسیحیان آمریکایی به لقب پدر صهیونیزم مفتخر شد. [7]

درسال 1891 «ویلیام بلاکستون» نامه مشهور خود را به رئیس جمهور وقت ایالات متحده «بنجامین هاری سون» نمود. که در آن بیش از 413 تن از نخبگاه سیاسی، اقتصادی و رهبران مذهبی صهیونیسم به عنوان یک وظیفه دینی و الهی از وی خواستند تا کمک کند تا در فلسطین دولت یهود شکل بگیرد و خواستار پشتیبانی همه جانبه و همکاری دولت ایالات متحده برای این هدف را خواستار شدند نامه ای که حتی توانست امظاء اسقف اعظم کلیسای کاتولیک کاردینال گیبن را نیز بر خود داشت

 

لورنس الیفنت

 

ویلیام بلک استون

اما با این وجود شاخصترین مسیحی صهیونیست آن دوره ویلیام هچر(1931-1845) نام داشت. هچر روحانی سفارت بریتانیا در وین بود و از نزدیک با تئودور هرتسل , موسس و پدر دولت یهود, کار می کرد.

 

کشیش ویلیام هچر

 

 کشیش هچر و اعضای خانواده اش

هچر، سی سال از عمر خود را صرف تحقق اهداف صهیونیسم و تشکیل دولت یهود در فلسطین کرد او توانست در اولین کنفرانس صهیونیسم در بازل سوئیس, آگوست در 1897 شرکت کند. جایی که سنگ بنای دولت یهود گذارده شد.

 

اولین کنگره جهانی صهیونیزم در بازل سوئیس 1897

از همان سالهای اولیه قرن نوزدهم مسیحیان صهیونیست به نیابت از قوم یهود, در خط مقدم نبرد بودند. نفوذ آنها در دولتمردان و مردان صاحب قدرت بسیار زیاد بود. این یک راز نیست این مسئله که این نفوذ نقش عمده ای در بوجود آوردن اعلامیه بالفور در 1917, مبنی بر اعلام علاقه مندی بریتانیا به تشکیل یک میهن ملی یهود در فلسطین داشت بر کسی پوشیده نیست. اعلامیه ای که توسط لرد بالفور و به نمایندگی از دولت بریتانیا اعلام شد.

مسیحیان صهیونیست مشهور دیگری مانند چارز اورد, جان هیزهولمز, پرفسور رینهولد نیبوهر, و کوری تنبوم که همه معتقد بودند کتاب مقدس بازگشت یهودیان به فلسطین را وعده داده است. همه آنها مردند بجز کوری تن بوم که تا اعلام ( خود خوانده ) تشکیل اسرائیل زنده بود.»[8]

               

ژنرال چارز وینگر 1940

 

جان هیزهولمز

 

اما برخی نیز ناتان پیربنوم از متفکرین یهودی را به سال 1890 واضع این لفظ نامیده اند.

 

ناتان بیربنوم (16 May 1864 – 2 April 1937) Nathan Birnbaum

به هر حال تئودور (بنیامین زئب ) هرتسل, نویسنده کتاب مشهور "دولت یهود"(به سال 1896), موثر ترین نقش را در شناساندن آن به عهده داشت. کتابی که شهرتی جهانی یافت و برای نویسنده اش اعتباری بی حد در میان یهودیان, به ارمغان آورد. انتشار این کتاب, او را به عنوان اولین تئوریسین صهیونیزم به همگان معرفی کرد.

 

تئودور هرتسل

 

بنیامین زیب بن ژاکوب هرتسل ، در جمع برخی شرکت کنندگان در پنجمین کنگره جهانی یهود 1902

 

داوید بن گوریون در 14 می 1948 در مراسم قرائت منشور استقلال!!! اسرائیل بر اساس پیش نویس اول تئودور هرتسل

 

متن منشور استقلال!!! اسرائیل

این سوال مطرح است که خود مسیحیان صهیونیسم, یک مسیحی صهیونیست را چگونه تعریف می کنند؟

والتر ریگان, دبیر کل اسبق CMJ(سازمان موسوم به وزارت کلیسا در میان قوم یهود) : " هر مسیحی از اهداف و آرمانهای صهیونیستی دولت مستقل اسرائیل حمایت می کند اهدافی که موارد نظامی, دولتی, آموزشی و .. را در بر می گیرد. اما این تعریف تنها کسی را توصیف می کند که ادعای حمایت از دولت اسرائیل را دارد. حال به هر دلیلی که باشد."

مسیحیان صهیونیستی هنوز هم خواستار تحقق نیل تا فرات هستند. نیل کوهن, قائم مقام کلیسای مسیح در بیت المقدس از باور نیل تا فرات دفاع می کند و می گوید: «من به سختی بر کتاب مقدس تاکید می کنم و باور دارم آنچه که خدا در 3000 سال پیش گفت امروز و فردا هم وجود دارد.»

"انی دکستر" شرح می دهد : «مسئله مرزهای سنتی نباید مورد غفلت قرار بگیرد. این باور عقبه سیاسی دولتمردان اسرائیل بوده و توجیه می کند که چرا وجود شهرک های صهیونیستی در کرانه باختری و بلندی های جولان تنها یک مسئله امنیتی نیست. این مسئله امری روشن کننده در مذاکرات بین اسرائیل و خودمختاری کرانه باختری است. [9]

در اظهارنامه سازمان موسوم به وزارت کلیسای قوم یهود ( The Church's Ministry among Jewish people ) که یک سازمان بین المللی صهیونیستی بوده و از 1809 کار خود را در انگلستان آغاز کرده است می خوانیم:

«دولت اسرائیل : چرا ما باید از آن حمایت کنیم؟ بر اساس جهان بینی کتاب مقدس هیچ فردی نمی تواند به طور واقعی الهیات را از معنویت جدا کند و نمی تواند رابطه مردم اسرائیل با خدا را از حاکمیتی که خداوند در سرزمین اسرائیل به آنها محول کرده است تفکیک کند. خدا این امکان را ایجاد می کند که یهودیان از هر کجا بیایند و در سرزمین یهودیان که به آنان بازگردانده شده زندگی کنند.

این مسئله که خداوند حامی بازسازی دوباره دولت یهودی در دنیای مدرن است به نظر ما غیر قبل تردید می باشد. ما به حمایت از دولت اسرائیل در دنیای مدرن مشهوریم .... این حمایت همواره شامل حمایت از اشغال نظامی کرانه باختری, غزه و جولان می شود.... بیگانگان هم حقوقی دارند فلسطینیان و اعرابی که اسرائیل را خانه خود کرده اند تحت نام "بیگانه" درکتاب مقدس قرار می گیرند.»[10]

کلیسا همواره رو در روی افرادی ایستاد که خواستار بازخوانی جدی اندیشه تثلیث بودند اما به تدریج گروههایی پدید آمدند که به طور منسجم تثلیث را انکار می کردند. جالب است که این گروهها که برخی در قرن شانزدهم شکل گرفتند پدید آورندگان اولیه اندیشه مسیحیت صهیونیستی بودند. و تنها به دلیل حمایت یهودیان توانستند قد علم کنند.

بعد از مواجهه مسیحیت با مدرنیزم, عقل گرایی, تضعیف معنویت کلیسایی, رواج فساد و معضلات اجتماعی اخیر, برخی گمان می کردند مسیحیت نیاز به باز تعریف دارد. این بازنگری توسط طیفی از مسیحیان به انجام رسید اما باعث گسترش نهضت پنطیکاستی, نهضت کریزماتیک و در نتیجه گروههای مسیحیت صهیونیستی شد.

از در هم آمیختگی روانشناسی جدید با این گونه از مسیحیت, شکل نوینی از مسیحیت رواج یافت. و افراط گرایی صهیونیستی در پناه شعف, شادی و اندیشه های موفقیت آفرین خود را پنهان کرد. اونجلیسها با شعار های ضد سقط جنین, ضد هم جنس گرایی و ضد فساد و فحشا توانستند اقشار مختلف مسیحیت پروتستان را بخصوص در ایالات متحده به خود جلب کنند.



منابع:

[1]Sizer, Stephen & Higton, Tony, of The Church's Ministry among Jewish people "Christian Zionism: true friends of Israel?,” http://www.cmj.org.uk/, December 2011

 

[2]يوريايوانف،صهيونيسم. ترجمهابراهيميونسي،چاپخانهسپهر، 1353، پاورقيص 18. برگرفته از ارض موعود؛ قوم برگزيده, مجله مطالعات تاریخ معاصر ایران ماهنامه شماره 72 - صفحه 8

 

[3]Herzl's Diary, (Excerpts From His Diaries recently has been republished by Kessinger Publishing, LLC (July 25, 2006)

 

[4]Sizer, Stephen & Higton, Tony, of The Church's Ministry among Jewish people "Christian Zionism: true friends of Israel?,” http://www.cmj.org.uk/, December 2011

[5]Rev. Hedding, Malcolm, Executive Director of International Christian Embassy Jerusalem "The History of Christian Zionism,” www.int.icej.org, December 2011

[6]همان

[7]Nathan Straus, May 16, 1916 to Rev. William E. Blackstone, Blackstone papers, Wheaton College, Il.

 

[8]Rev. Hedding, Malcolm, Executive Director of International Christian Embassy Jerusalem "The History of Christian Zionism,” www.int.icej.org, December 2011

[9]Sizer, Stephen & Higton, Tony, of The Church's Ministry among Jewish people "Christian Zionism: true friends of Israel?,” http://www.cmj.org.uk/ , December 2011

[10]همان

برچسب ها: مسیحیت ، صهیونیست ، تاریخ ، دشمن
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
حامد
۱۰:۴۴ ۲۰ مرداد ۱۳۹۷
با سلام

سوالی داشتم. استفاده از روان شناسی جدید در گروه های دینی نو پدید مسیحی صحت دارد ؟ منبع معرفی کنید. ممنون میشم. چون بنده در باب جنبش های نو پدید تحقیق می کنم. مخصوصا جنش کاریزماتیک.