یک پژوهشگر اجتماعی گفت: تنوع و اختلافات طبقاتی معقول باعث سازندگی و پویایی جامعه و فاصله طبقاتی افسار گسیخته، رکود و انزوای جامعه را به همراه می آورد.
کاظم بازافکن در بررسی ابعاد مختلف، اختلاف طبقاتی در جامعه و تاثیر آن بر رفتارهای اجتماعی در گفتگو با
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران گفت: اختلافات طبقاتی در سه دسته تقسیم بندی می شود:
1- اختلافات طبقاتی از جهت اقتصادی که به سطح مالی و میزان قدرت اقتصادی افراد و گروههای مختلف اجتماعی بر می گردد.
2-اختلافات طبقاتی از جهت بینشی و فکری که شامل تفاوت در ارزشها، هنجارها و باید ها و نبایدهایی است که افراد متعلق به آن جریان به آن وابسته اند.
3- اختلافات طبقاتی از جهت جایگاه اجتماعی که مشمول رتبه و جایگاهی است که افراد جامعه در آن قرار گرفته اند، که مقام و پست شغلی افراد، یکی از مهمترین شاخصه ها و مولفه های آن است.
وی در ادامه افزود: بصورت طبیعی، ارزشها، هنجارها، مطالبات و ملاحظات این گروه ها و طبقات نسبت به یکدیگر متنوع و متفاوت است، به عبارت دیگر ممکن است آنچه که باعث رنجش و یا ایجاد حساسیت میان یک طبقه یا گروه خاص اجتماعی می شود در دیگر گروه ها، چنین حس و ذهنیتی را ایجاد نکند.
این پژوهشگر اجتماعی با بیان این که در هر سه این گروه ها افراد سعی می کنند با هم تیپ ها و طبقات همسان خود ارتباط و تعامل برقرار کنند تصریح کرد: به عنوان مثال یک فرد تاجر و متمول اقتصادی تعاملات و معاشرات خود را با گروه های همسان خود تنظیم می کند یک قهرمان ورزشی، یا یک نویسنده ملاحظاتی دارد که قاعدتا به آن قائل و پایبند است و در ظرف ارتباطات خود آن را در نظر می گیرد که این ملاحظات می تواند در بعضی مواقع، فاصله هایی با گروه های پایین دست خود در جامعه ایجاد کند.
بازافکن در ادامه افزود: لازم به ذکر است در جریان اختلافات طبقاتی، استثنائاتی هم وجود دارد یعنی ممکن است فردی از یک بستر مرفه و قوی اقتصادی برخاسته باشد اما تفکرات آن نزدیک به فقرا باشد تا اغنیا.
این پژوهشگر اجتماعی تنوع و اختلاف عقیده و سلیقه را یک امر عادی و منطقی در تمامی جوامع از گذشته تا به امروز عنوان کرد.
وی در ادامه تصریح کرد: آنجا که عقاید و سلایق، ارزشها و هنجارها در مقابل یکدیگر قرار گیرند و به سطحی از اصطحکاک برسند که بعض، کینه و تنش باز تولید ان باشد به یک ناهنجاری اجتماعی مبدل می شود که می تواند تبعات نامطلوبی برای جامعه به بار آورد که جبران و کنترل آن امری سخت و دشوار است که بهبود آن، برنامه ریزی، انرژی و اقدامات سخت و زمان بر بسیاری را می طلبد.
بازافکن افزود: اغلب تناقضات و تعارضات ناشی از اختلافات طبقاتی، نشات گرفته از نوع اقتصادی آن است. به عنوان مثال: آنجا که فردی به صورت غیر معمول و بر خلاف عرف و بر خلاف قاعده و قانون از هیچ به همه چیز می رسد و یا بالعکس فردی دیگر در چنین شرایطی دارایی خود را از دست می دهد این امر می تواند به مولدی برای ایجاد، بغض، کینه و ناراحتی تبدیل شود که به تبع آن در بستر زمان می تواند هزینه های بسیاری را برای جامعه به بار آورد.
این کارشناس مسائل اجتماعی در بررسی اقدامات بازدارنده موثر بمنظور پیشگیری از ناهنجاری های حاصل از فاصله و تضادهای طبقاتی اظهار داشت: می توان با فقر زدایی هر چه بیشتر و تقویت ارتباط گروههای مختلف اجتماعی با یکدیگر در جهت کنترل تعارضات و تنش های اینچنینی گام برداشت.
وی تصریح کرد: در واقع آنجا که خود فرد جامعه از هر گروه و طبقه ای که هستند نسبت به جامعه خود احساس مسئولیت می کند و بصورت صرف و مطلق به خویشتن خویش نمی اندیشند و به لابه ها و گروههای دیگر اجتماعی نیز توجه دارد زمانی که یک شخص متمول به فقرا و قشرهای ضعیف اقتصادی می اندیشد و حقوق آنها را محترم می شمارد و آنها را یاری می رساند وقتی یک نویسنده و شخص تحصیلکرده در کنار توجه به شان و منزلت خود به دردهای جامعه نیز می نگرد و قلم فکر و توان خود را در جهت بهبود نارسایی ها و نقصان ها به کار می بندد آنگاه که یک قهرمان ورزشی از محبوبیت و نفوذ خود در جهت رفع و دفع مشکلات در حد توان خویش بهره می گیرد و آن را به کار می اندازد در چنین شرایطی فاصله طبقاتی دیگر ایجاد تخریب و ناهنجاری نخواهد کرد و بالعکس همه گروهها از تمامی ظرفیت های خود در جهت اعتلا، رشد و پیشرفت جامعه بهره می برند که قران از آن به عنوان جدال احسن یاد می کند.
این کارشناس مسائل اجتماعی در نهایت افزود: نباید اختلافات طبقاتی در میان مردم و توده ها باعث قطعی ارتباط و تعاملات مثبت آنها با گروه های پایین دست خود شود./ز