تهديد يا درماندگي
بخش اول :
مسئله اي که اسرائيل را کمي عصباني کرده است ، پلت فرم حزب دموکرات آمريکا در مورد تفاوتهاي واقعي و پنهان اقدام نظامي عليه ايران است . کاخ سفيد معتقد است با توجه به پيشرفت ايران در غني سازي اورانيوم و امتناع از معامله با نيروهاي ائتلاف بين المللي ، هنوز زمان و فضا براي ديپلماسي ( با تمايل موافق ) وجود دارد .
نتانياهو در آخرين ديدار خود با اوباما ، به وي گفته بود که ايران در حال نزديک شدن به منطقه مصونيت است و به زودي اين سيگنالينگ واقع بينانه ايران ، وي را به عنوان يک رويين تن در مناقشاق جهاني تبديل خواهد کرد . پر بيراه هم نمي گويد نتانياهو ، چرا که ايران با سياستهاي هوشمندانه خود مي تواند در ماههاي آينده به جايي برسد که به طور يک جانبه ، برنامه هاي مذاکرات را پيش ببرد ( البته اين نظر اسرائيليها هم هست ) .
مايک راجرز رئيس کميته اطلاعات مجلس نمايندگان کنگره آمريکا در مصاحبه اي در ايستگاه راديويي ديترويد ( WJR ) اظهار کرده است که خود شاهد درگيري بين " نتانياهو " و " دن شاپيرو ( سفير آمريکا در اسرائيل ) " در نشست 24 آگوست بوده است . اگرچه اين دو شخص اين درگيري را انکار کرده اند ولي بسيار روشن است که اسرائيلي ها صبر خود را از دست داده اند . جالب اينجاست که وزير دفاع اسرائيل ( ايهود باراک ) در يک مصاحبه راديويي اعلام کرده است که اختلاف نظر بين آمريکا و اسرائيل مثل تيک تاک ساعت در سرعتهاي مختلف است !! و بايد اين سرعتهاي مختلف ، به يک سرعت ثابت برسد و آنهم اقدام نظامي عليه جمهوري اسلامي ايران است .
بسياری از تحليلگران رژیم صهیونیستی بر اين باورند که نتانياهو ، عليرغم مخالفتهاي شديد داخلي و همچنين فشار واشنگتن ، تن به اقدام نظامي جنون آميز خواهد داد . روزنامه هاي این رژیم اغلب اين تيتر را انتخاب کرده اند در اين روزها؛ آمريکا به جاي اينکه جلوي ساخت بمب اتم توسط ايران را بگيرد ، در حال جلوگيري کردن اسرائيل از حمله به تاسيسات هسته اي ايران است !!
البته
آمريکا با انتشار بيانه اي در باره تفکرات رژیم جعلی صهیونیستی ، نشان
داد کمي در
ظاهر نرم تر شده است ( البته فقط در ظاهر ) . اينکه اوباما اعلام کرده
اگر ايران از خط قرمزهاي مسئله هسته اي عبور کند ، گزينه هاي روي ميز
را بررسي خواهد کرد ، نشان از آن دارد که آمريکا به شدت در مسئله هسته اي
ايران دچار درماندگي شده و سعي دارد با اين تهديد به ايران بگوييد
که ديگر آخرين فرصت براي سازش است . اين تهديدات ديگر براي کشور مقتدر
جمهوري اسلامي ايران و البته همه مردم دنيا تکراريست .
بخش دوم :
وقتي نظرات رسانه ها و مردم سرزمينهاي اشغالي ( اسرائيل ) را مطالعه کنيم به نکات جالب توجهي دست پيدا خواهيم کرد . اکثر مردم اسرائيل از اينکه ايران به بمب اتم دسترسي پيدا کند به شدت در هراسند . در واقع از اينکه مکان جعلي زندگي خود را از دست بدهند هراس دارند و اين هراس آنها را وا مي دارد که اوباما را مسئول بدانند براي حل مسئله ايران . اکثر مردم و رسانه هاي اسرائيلي در مورد اينکه آمريکا در مورد حمله نظامي به ايران مقصر است ، اتفاق نظر دارند . در اين بين اسرائيل که از رسيدن به مقاصد خود ( با توجه به عدم استقبال جامعه جهاني و آمريکا از طرحشان ) به نظر نا اميد شده است در اقدامي خنده دار ، توقف برنامه ، اقدام نظامي عليه ايران را منوط به رعايت خط قرمزهاي جامعه جهاني کرده است! البته نبايد از اين نکته گذشت که حضور مقتدرانه حزب الله لبنان ، همچون تيري آتشين در قلب اسرائيل خواهد بود . تيري که از هم اکنون رعب و وحشتش جان اسرائيليها را فرا گرفته است .
اين دستپاچگي اسرائيل از وقتي قوت گرفت که تصاوير ماهواره اي پارچين توسط اسوشيتدپرس منتشر شد . تصاويري که که با تحليل آمريکائيها ، ايران را نشان مي دهد که با سرعت بسيار زياد در حال کار بر روي برنامه اي است ( غني سازي نوعي اورانيوم )که به زودي به بمب اتم خواهد رسيد! همچنين مذاکرات مقددرانه ايران در استامبول هم مزيد بر علت شد براي عصبانيت مجدد اسرائيلي ها نسبت به قدرت و هوشمندي ايران .
اسرائيل از اقدامات اين چنيني چند قصد و هدف دارد : يکي اين است که تحريمها را بر عليه ايران تشديد کند ، ديگر اينکه جوامع جهاني را متقاعد کند که ايران قصد سازش ندارد .
بخش سوم :
حال چرا همچنان آمريکا اصرار دارد که راه حل ديپلماتيک در مسئله هسته ايران جوابگوست ؟ چراسعي دارد به رژیم جعلی صهیونیستی بفهماند که صبر کنند تا تحريم ها اثر کند ؟ به نظر می رسد اوباما در چند راهي سختي به دام افتاده است ، از يک طرف نشان دادن حسن نيت خود به کميته مرکزي يهود در آمريکا در زمان انتخابات ؛ از طرف ديگر مشکلات وحشتناک اقتصادي داخلي و ...
اگر به سخنان حکيمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي که در نماز جمعه بیان فرمودند توجه کنیم، به خوبي دليل اين کوتاه آمدن ظاهري آمريکا مشخص مي شود . رهبر معظم انقلاب در سخنان خود ، آمريکا را فاقد منطق گفتماني در حد گفتمان ايران دانستند و فرمودند : "اين تهديدات نشان عجز آمريکاست." ايشان در ادامه اين اقدامات را همان چيزي دانستند که سرنوشت يک رژيم را مشخص مي کند . ايشان همچنين فرمودند: "به بقاء رژيمي که اينچنين در برابر چشمان مردم خود و دنيا خوار شده است ، اميدي نيست ، همچنان که براي شوروي پيش آمد ." نقطه غرور آميز سخنان معظمه له اين بود: " لذا هرچه تهديد كنند، به ضررشان است. البته آنها و ديگران بدانند -مي‌دانند هم - كه ما هم در برابر تهديد به جنگ و تهديد به تحريم نفتى، تهديدهايى داريم كه در وقت خودش، آن وقتى كه لازم باشد، ان‌شاء اللَّه اعمال خواهد شد "
بخش چهارم :
در اين بين چند نکته مهم وجود دارد که مورد بحث آمريکائيها و اسرائيلها هم هست :
1 – آيا اسرائيل به اندازه کافي توانايي نظامي براي حمله ( فقط به تاسيسات هسته اي ) ايران را دارد ؟
2- آيا تجهيزات نظامي که آمريکا در اختيار اسرائيل گذاشته براي اين منظور کفايت مي کند ؟
3- تجهيزات دفاعي و زير زميني هسته اي ايران تا چه حدي است ؟
4- بعد از حمله احتمالي اسرائيل ، وظعيت منطقه به چه صورت خواهد شد ؟
5- عکس العمل متقابل ايران به اين ديوانگي چه خواهد بود ؟
6- اگر اسرائيل در اين حملات محدود شکست بخورد ( که قطعا اگر ديوانگي کند همينطور خواهد بود ) و آمريکا هم وارد اين مناقشه شود ، سرنوشت منافع آمريکا نه تنها در منطقه بلکه در دنيا ، چه خواهد شد ؟
7- در صورت حمله احتمالي اسرائيل ، حزب الله چه واکنش نشان خواهد داد ؟
پاسخ به اين سوالات و سوالات ديگر ، چيزي است که هنوز حتي تفکر حمله نظامي به ايران را در ذهن هر جنبنده اي غير ممکن خواهد نمود .