به مناسبت اولين سالگرد جنبش ؛
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، بي ترديد 17 سپتامبر 2011 (27 شهريور 90) نقطه عطفي است در تاريخ ايالات متحده
آمريكا. به احتمال قريب به يقين آن چند جوان انگشت شماري كه برخي آنها را يك گروه
كانادايي با نام «اد باسترز» معرفي كرده اند، تصور آن را هم نمي كردند كه با دادن
يك فراخوان اينترنتي كوچك مقدمات يك اتفاق بزرگ آن هم در كشوري مثل آمريكا را فراهم
آورند. نه معترضان، بلكه حتي خود مقامات آمريكايي نيز وقوع چنين تحولي در مخيلشان
نمي گنجيد.
17 سپتامبر 2012 جنبش تسخير وال استريت يكساله شد. وال استريتي ها كه سال سختي را
پشت سر گذاشته اند، تاكيد مي كنند با وجود تمام اين مشكلات به اعتراض ها ادامه
خواهند داد. شايد بيشترين نگراني گردانندگان سيستم دو حزبي آمريكا كه اين روزها در
حال مناظره يا برگزاري جلسات خصوصي با ثروتمندان و شركت ها براي تامين هزينه هاي
انتخاباتي شان هستند! به همين موضوع باز مي گردد. يعني به همين تاكيد معترضان به
ادامه اعتراض ها.
به هر حال اين كشور طي چند هفته آينده شاهد برگزاري انتخابات
رياست جمهوري است و طبق گزارش رسانه هاي آمريكايي اين انتخابات 6 ميليارد دلار
هزينه روي دوش ماليات دهندگان گذاشته است.
اعضاي جنبش وال استريت همواره نوك تيز پيكان انتقاداتشان را به سمت همين نكاتي كه
در اين چند خط آورده شد معطوف داشته اند؛ به سيستم دو حزبي و ارتباط سياستمداران با
شركت ها و ثروتمندان! و سيستم ناعادلانه مالياتي و... مشكلاتي كه هنوز وجود دارند.
بنابراين به نظر مي رسد حق با معترضان باشد، اين اعتراض ها هم همچنان ادامه خواهد
داشت چون مشكلات هنوز وجود دارند...
فرا رسيدن اولين سالگرد جنبش تسخير وال استريت بهانه اي شد تا به بررسي فراز و فرود
اين جنبش طي يك سال گذشته بپردازيم.
محدوديت ها:
«تسخير صلح آميز وال استريت» شعاري بود كه اين گروه سابقاً كوچك براي برپايي نخستين
تجمع اعتراضي خود و در اعتراض به دخالت روز افزون شركت ها و ثروتمندان در سياست،
تغيير معناي دموكراسي و تجمع قدرت و ثروت در دستان يك درصد از مردم براي خود
برگزيدند.
گروه كانادايي «اد باسترز» كه 17 سپتامبر 2011 با دادن نخستين فراخوان اينترنتي
براي تسخير وال استريت، بورس و مركز تجاري آمريكا، نام خود را بر سر زبان ها
انداخت، يك مجله ضدمصرف گرايي با همين نام هم دارد كه مدت هاست اقدام به انتشار
رايگان آگهي هاي تبليغاتي مي كند. مجله ادباسترز خود در اين باره مي نويسد: «ما
جنبش را تنها با يك درخواست ساده براي ساختن يك آمريكاي جديد به راه انداختيم؛ ما
خواهان تشكيل كميته اي از سوي رئيس جمهور براي جداسازي سياست از پول هستيم.»
معترضان روشي جز برپايي تجمع براي رساندن پيام خود به گوش مردم نداشتند چرا كه اولا
رسانه هاي مهم برخلاف آنچه ادعاي آزادي بيان ناميده مي شود حتي حاضر به انعكاس
اعتراضات آنها نبودند، ثانيا جز چند سايت پيش پا افتاده و ناشناخته در دست نداشتند.
سكوت معني دار رسانه ها و مقامات آمريكايي در نخستين روزهاي شروع اين تحولات، گوياي
همين حقيقت است.
اگر نگاهي به روز شمار قيام وال استريت بيندازيم مي بينيم كه در نخستين روزهاي
اعتراض ها، «كيت اولبرمن»، خبرنگار يك شبكه تلويزيوني محلي كه افتخار نخستين پوشش
رسانه اي اعتراضات را به نام خود ثبت كرده، به اين وضع (سكوت رسانه اي) به شدت
اعتراض مي كند.
وي با انتقاد شديد از رسانه هاي اصلي آمريكا مي گويد: «چرا هيچ يك
از رسانه هاي بزرگ آمريكا اقدام به پوشش تجمعات نمي كنند؟ اگر اعتراضات «تي پارتي»
(تبليغات انتخاباتي جمهوريخواهان) مقابل ساختمان وال استريت صورت مي گرفت، رسانه ها
آن را تبديل به تيتر يك خبري خود كرده بودند.»
از آن لحظه به بعد بود كه «اولبرمن» تمام برنامه هاي تلويزيون محلي نه چندان مشهور
خود را به پوشش اعتراض ها اختصاص داد. وي اقدام به تهيه خبر از رهبران و اعضاي
اتحاديه ها و همچنين معترضان مي كرد.
از طرفي تهيه بروشورها و سايت هاي خبري از سوي خود اعضاي جنبش، گوياي اين حقيقت است
كه آنها يك خلا جدي رسانه اي براي انتشار اخبار خود احساس كرده اند. هر چند رسانه
هاي اصلي آمريكا پس از گسترده شدن اين ناآرامي ها چاره اي جز پوشش دادن آنها
نيافتند اما سانسور يا تحريف اخبار باعث شد وال استريتي ها همچنان به راه اندازي
رسانه هاي اختصاصي و جديد يا نظم دادن به رسانه هاي قبلي خود ادامه دهند.
پس از اين كه تا اين مرحله دولتمردان موفق به مهار اعتراض ها نشدند، سوءاستفاده از
قانون در دستور كار قرار گرفت.
طبق قوانين آمريكا، معترضان نمي توانند به راحتي اقدام به برپايي تجمعات خود به
خصوص در اماكن عمومي كنند. خصوصي بودن مالكيت پارك «زاكوتي» نيويورك، فرصتي بود كه
معترضان با استفاده از آن توانستند جلوي چشمان خشمگين نيروهاي پليس آمريكا تا مدتي
به تجمعات خود ادامه دهند.
معترضان اين روزها اين پارك را كه اكنون شهرت جهاني
يافته با نام قديم آن يعني «ليبرتي پلازا» صدا مي زنند.
اما خيلي زود اين پارك به دلايل و بهانه هاي مختلف از چنگ معترضان خارج و چادرهاي
آنها نيز با تصويب قوانين جديد جمع آوري شد.
معترضان طبق قوانين جديدي كه در برخي ايالات به تصويب رسيد، ديگر اجازه برپايي چادر
و به همراه داشتن وسايل (كوله پشتي، وسايل گرمازا و...) ندارند.
ممنوع بودن استفاده از آمپلي فاير در اماكن عمومي، يكي ديگر از قوانين دست و پاگير
براي معترضان نيويوركي بود. براساس قوانين شهري نيويورك براي استفاده از آمپلي
فاير(سيستم بلندگو) در اماكن عمومي بايد مجوز گرفت.
با نزديك شدن به زمستان و سرد شدن هوا، اقدامات تازه ديگري نيز از جانب مقامات شهري
آمريكا براي متوقف كردن تجمعات صورت گرفت. قطع كردن ژنراتورهاي برق در برخي پارك ها
و اماكن عمومي. معترضان مجبور بودند در سرماي شديد زمستان به تحصن شبانه روزي خود
ادامه دهند.
تهديد، سركوب و بازداشت، شايد يكي از رسواترين حربه هاي مقامات آمريكايي براي
نااميدتر كردن جوانان نااميد آمريكايي از ادامه اعتراض ها بود.
طبق گزارش سايت occupyarrest.com به كارگيري خشونت از سوي پليس به طور جدي از دهم
اكتبر 2011 شروع شد. پليس نيويورك كه تا آن لحظه نتوانسته بود در مهار معترضان
توفيقي حاصل كند با حمله به جمعيت انبوه معترضاني كه روي پل بروكلين تحصن كرده
بودند اقدام به ضرب و شتم و دستگيري دستكم 700 نفر از آنها كرد.
اين روند ادامه يافت طوري كه رهبران جنبش وال استريت مي گويند شمار بازداشتي ها از
مرز 7600 نفر گذشته است.
در طول يك سال گذشته دست كم سه نفر از معترضان نيز كشته شده اند. دو نفر از اين
افراد جزو كهنه سربازان آمريكايي بودند. سربازاني كه به گفته خودشان پس از بازگشت
از عراق و افغانستان و مشاهده رفتار پليس با شهرونداني كه به صورت مسالمت آميز دست
به راهپيمايي زده اند، احساس شرم كردند.
ايجاد اين گونه محدوديت ها اما هرگز نتوانست اراده معترضان را سست كند چرا كه به
گفته خود معترضان، آنها چيزي براي از دست دادن ندارند و ادامه اين وضع براي آنها
قابل تحمل نبود.
خلاقيت:
خلاقيت و تغيير تاكتيك راهي است كه معترضان براي ادامه راه خود در پيش گرفته اند.
در اينجا به برخي از اين خلاقيت ها مي پردازيم:
در مورد ممنوعيت استفاده از دستگاه آمپلي فاير طبيعي بود كه درخواست مجوز براي
استفاده از آن آب در هاون كوبيدن بود. بنابراين پس از چند بار رد درخواست معترضان
دست به ايجاد يك روش جالب براي رساندن صداي خود به معترضان ابداع كردند: بلندگوي
انساني.
اكنون معترضان براي رساندن صداي خود به گوش حضار، از بلندگوهاي انساني استفاده مي
كنند. بدين شكل كه سخنران پس از ايراد چند جمله سكوت كرده و منتظر مي ماند افرادي
كه در رديف هاي بعدي حضور دارند شنيده هاي خود را به افراد پشت سر و آنها هم به پشت
سري خود منتقل كنند. و بدين ترتيب همه حاضران از آنچه كه گفته مي شود آگاهي مي
يابند.
به عقيده تظاهركنندگان اين محدوديت ها گاهي نتيجه اي عكس هم داشته و به نزديك تر
شدن معترضان به يكديگر منجر شده است. تظاهركنندگان حتي يك مركز رسانه اي خياباني
نيز راه اندازي كرده اند كه در آن از كامپيوتر، لپ تاپ، دوربين، مودم اينترنت بي
سيم و حتي ژنراتور گازوئيلي براي تامين برق استفاده مي كنند.
در مورد قانون ممنوعيت راه اندازي كمپ و چادر در ميادين، پارك ها و خيابان ها نيز
معترضان مجبور شدند تجمعات خود را مناسبتي كنند. به عنوان مثال مناسبت هاي ملي يا
مراسم سخنراني مقامات بهترين فرصت بود تا مخالفان تجمعات خود را از سر بگيرند.
دراين بين معترضان حتي چندين بار توانستند اقدام به تسخير بنادر بزرگ و مهم كشورشان
كرده و تا ساعت ها فعاليت هاي اين مراكز اقتصادي را مختل كنند.
تسخير ساختمان هاي كنگره در ايالات مختلف و سرازيرشدن به دفاتر سناتورهاي آمريكايي
براي رساندن شفاهي اعتراضات، يكي ديگر از روش هاي معترضان است كه چندين بار با
موفقيت انجام شد.
تسخير خانه هاي مصادره شده از سوي بانك ها و بازگرداندن آن به مردم، يكي ديگر از
اقداماتي بود كه معترضان براي نشان دادن نارضايتي از سيستم اقتصادي- سياسي حاكم بر
كشورشان از آن بهره مي جويند. البته يادآوري اين نكته ضروري است كه هيچ يك از اين
فعاليت ها بدون دخالت و خشونت پليس انجام نگرفت.
انتخابات رياست جمهوري و آينده جنبش:
درتازه ترين اعتراض هاي معترضان وال استريت كه به مناسبت اولين سالگرد جنبش تسخير
برگزار شد نيز نيروهاي امنيتي آمريكا در سرتاسر اين كشور اقدام به سركوب و بازداشت
معترضان كردند.
آخرين گزارش ها حاكي است طي يكي دو روز منتهي به 17 سپتامبر 2012
بيش از 200 نفر فقط در نيويورك دستگير و راهي بازداشتگاهها شده اند.
اعتراض به هر
دو حزب جمهوريخواه و دموكرات آمريكا موضوعي است كه علائم و شواهد آن در اين دور از
اعتراض ها كاملا نمايان بود. اين امر در كنار اظهارات رهبران جنبش و به خصوص دسته
نوشته هاي معترضان به خوبي نشان مي دهد اعتراض ها از حيطه مسائل اقتصادي- اجتماعي
فراتر رفته و مسائل سياسي را نيز دربرگرفته است.
آمريكا ششم نوامبر (حدود 5 هفته بعد) شاهد رقابت انتخاباتي بين ميت رامني، نامزد
جمهوريخواهان و باراك اوباما نامزد دموكرات ها است و معترضان نيز اعلام كرده اند
هيچ يك از اين دو نماينده آنها نيستند. حتي خبرهايي منتشرشده مبني بر اينكه وال
استريتي ها نامزد مستقلي براي خود معرفي كرده اند.
اين خبرها در كنار بدنه اجتماعي
قوي جنبش كه اكنون جهاني شده حالا تبديل به يكي از نگراني هاي اصلي رهبران آمريكا
شده است. شايد زياد نپرداختن به موضوع جنبش تسخير وال استريت از سوي اين دو نامزد،
يكي از دلايل اين نگراني ها باشد.
به هرحال، با توجه به مخالفت هاي عريان مردم آمريكا به سيستم دوحزبي آمريكا، لاينحل
ماندن مشكلاتي كه معترضان به خاطر آن قيام كرده اند و از همه مهم تر تأكيد آنها بر
ادامه اعتراض ها، نگراني مقامات آمريكايي را مي توان به خوبي درك كرد. به اين وضع،
بحران اقتصادي آمريكا را نيز اضافه كنيد. بحران بي سابقه اقتصادي كه اميد زيادي
براي حل آن وجود ندارد، قطعا موضوعي نيست كه باعث بهبود مشكلات مردم آمريكا شود.
به
اعتقاد نويسنده، اگر جنبش وال استريتي هم وجود نداشت، خود اين بحران به تنهايي
توجيه مناسبي بود براي نگراني هاي طولاني و عميق رهبران اين كشور.
نویسنده: جعفر بلوري