به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران ، ميدل ايست آنلاين با انتشار مقاله اي، از "پاتريك سيل" نويسنده منتقد و صاحب نام انگليسي در مورد خصومت رژيم اشغالگر قدس با برنامه هسته اي ايران و تلاش براي از بين بردن اين برنامه به انحاء مختلف نوشت؛ اسرائيل مي خواهد خود به تنهايي قدرت هسته اي خاورميانه باشد، تا بتواند به راحتي و بدون هيچگونه نگراني، به همسايگان خود حمله كند و به اين ترتيب سلطه نظامي خود در منطقه را حفظ كند، اما دستيابي ايران به توانمندي هسته اي مانع بزرگي بر سر راه اين انحصار طلبي است و باعث مي شود اين رژيم نتواند هرآنچه مي خواهد را بر سر منطقه خاورميانه بياورد.
اين نويسنده منتقد، ادعاهاي رژيم اسرائيل مبني بر تكرار افسانه هولوكاست _ در صورت دستيابي ايران به توانمندي هسته اي_ را "ياوه گويي" توصيف كرده و معتقد است؛ اين اظهارات از سوي سران اسرائيل، فقط توجيهي براي از بين بردن توانمندي هسته اي ايران است.
"پاتريك سيل" مي نويسد؛ براي درك نگراني هاي امنيتي اسرائيل و همينطور جاه طلبي هاي آن، لازم است كه شخصيت و اظهارات "اوزي آراد" مشاور امنيت ملي نتانياهو مورد بررسي قرار بگيرد.
او يك پيشكسوت موساد است كه 20 سال را در اين سرويس جاسوسي سپري كرده است. از نظر نفوذ بر نخست وزير، به نظر مي رسد آراد توانسته از ديگر سران نيروهاي نظامي و روساي اطلاعاتي و امنيتي، گوي سبقت را بربايد.
هدف هميشگي "آراد" پايان دادن به فعالیت هسته ای ايران است. او اعتقاد ندارد كه تحريم بتوانند از پس اين كار برآيند. او برخلاف اسناد و شواهد، اطمينان دارد كه ايران مصمم است تبديل به يك قدرت هسته اي شود.
اوزي آراد مي خواهد در صورتي كه ايران دست از غني سازي اورانيوم و توليد پلوتونيوم برندارد، ايالات متحده و متحدان غربي اش با حمله نظامي با ايران برخورد كنند.
در واقع او معتقد است كه حمله پيش دستانه عليه ايران كاملا مشروع خواهد بود.
پاتريك سيل سپس اين سوال را مطرح مي كند كه ريشه دشمني اسرائيل با ايران (فعاليت هسته اي ايران) چيست؟
پاتريك سيل معتقد است؛ علت اصلي خصومت اسرائيلي ها با فعالیت هسته اي ايران، نگراني از "تكرار هولوكاست" نيست، بلكه آنها مي خواهند تنها قدرت هسته اي خاورميانه باشند و كسي نتواند در برابر آنها قد علم كند.
اين نويسنده برجسته مي گويد؛ اسرائيل با ساختن يك زرادخانه قدرتمند طي 45 سال گذشته كه در آن بين 100 تا 200 كلاهك هسته اي و ديگر تجهيزات و امكانات نظامي مانند موشكهاي زيردريايي وجود دارد، نمي خواهد شاهد رقابتي در زمينه هسته اي باشد.
اسرائيل مي خواهد تنها قدرت هسته اي خاورميانه باشد كه عاملي مهم در حفظ قدرت نظامي مسلط آن است.
افرادي مانند آراد و نتانياهو حتي لحظه اي هم فكر نمي كنند كه سران ايران نابخرد باشند. آنها كاملا آگاهند كه حتي اگر ايران به سلاح هسته اي هم دست پيدا كند، هرگز از آن عليه اسرائيل استفاده نمي كند. بمب هاي اتم سلاحي تدافعي هستند، نه تهاجمي.
اسرائيل نمي خواهد ايران يا هر كشور ديگري در خاورميانه به اين توانمندي بازدارنده دست يابد، زيرا اين مسئله توانايي اسرائيل براي حمله به همسايشگانش را محدود مي كند.
اگر ايران يا يك كشور عربي توانمندي هسته اي داشت، اسرائيل در سال 2006 به لبنان در سال 2007 به سوريه و در سال 2008 به غزه حمله نمي كرد.
آراد مانند نتانياهو هر نوع مصالحه با ايران بر سر مسئله هسته اي را رد مي كند و اين نظر را كه ايران به عنوان يكي از امضاء كنندگان معاهده منع گسترش تسليحات هسته اي حق غني سازي اورانيوم در خاك خود براي توليد برق و اهداف پزشكي را دارد، نمي پذيرد.
او اصرار دارد كه حمله به تاسيسات هسته اي ايران به مراتب كم خطرتر از زندگي با ايران هسته اي است.
باراك اوباما تاكنون در برابر فشارهاي فزاينده اسرائيل براي جنگ و تهديد هميشگي آن _در واقع باج خواهي_ مبني بر اينكه "اگر شما به ايران حمله نكنيد، ما حمله خواهيم كرد و شما چه بخواهيد چه نه، مجبور خواهيد شد به ما بپيونديد." ایستادگی کرده است.