سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گپ؛

مهدي فخيم‌زاده از تکیه بر باد و این روزهایش می‌گوید

مهدي فخيم‌زاده از معدود اهالي سينماست كه با ساختار و نگاه خاص خودش ژانرهاي مختلف را از پليسي گرفته تا كمدي، سياسي و تاريخي تجربه كرده است. كارگردان مجموعه‌هاي از جمله «خواب و بيدار»،«بي‌صدا فرياد كن»، «ولايت عشق» و «ساختمان 85» كه سينما را با فيلم‌هايي چون «همسر»، «خواستگاري»، «هم‌نفس» و... تجربه كرده است، در سال‌هاي اخير ترجيح داده تنها در آثار خودش بازي كند و ايفاگر نقش‌هايي باشد كه خودش آنها را روي كاغذ خلق كرده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، فخيم‌زاده پس از اينكه به قول خودش با ايفاي شخصيت عمر سعد براي داود ميرباقري توبه را شكست و جلوي دوربين سريال مختارنامه رفت، شرايط را مهيا كرد تا محمود معظمي پس از سال‌ها سابقه دستياري فخيم‌زاده، از او بخواهد تا در مقام بازيگر و مشاور، براي سريال تكيه بر باد كنارش باشد.

اين گفت‌وگو كه درخصوص فعاليت‌هاي اخير فخيم‌زاده، چند و چون همكاري‌اش با سريال تكيه بر باد است را از نظر مي‌گذرانيد.

آقاي فخيم‌زاده چه‌ خبر؟ اين روزها چه مي‌كنيد؟

ـ اين روزها روي يك فيلمنامه كار مي‌كنيم كه ان‌شاا... آماده بشود. براي يك سريال...

زمان كار مشخص شده...؟

ـ (مي‌خندد) وقتي فيلمنامه آماده شود. طرح كلي كار آماده است، اما بايد منتظر باشيم تا آنچه مدنظرمان است، اتفاق بيفتد، چون اين بار خودم فيلمنامه را نمي‌نويسم. آقاي حسين تراب‌نژاد مشغول نگارش كار هستند.

فضاي اين كار هم شبيه است به دغدغه‌هاي هميشگي مهدي فخيم‌زاده در سريال سازي؟

ـ بايد كار ساخته شود، اما خودم احساس مي‌كنم كاري با فضا و شرايط متفاوت باشد؛ يك جور كمدي ـ اكشن.

پس يك ژانر ديگر به كارنامه مهدي فخيم‌زاده پس از پليسي ـ تاريخي ـ ملودرام خانوادگي و ... اضافه خواهد شد؟!

ـ بله، البته قبل از انقلاب هم در اين حال و هوا كار كرده‌ام، اما به نظر اين كار مي‌تواند جذابيت‌هاي جديدي داشته باشد.

گويا قرار بود سريالي را هم براي هفته ناجا با دفتر جواد نوروز بيگي كار كنيد به نام «بزل» كه گويا منتفي شد.

ـ نه آن كار منتفي نشده. تو جايي شنيدي كه اين كار منتفي شده است؟

نه، چون ديگر براي هفته ناجا فرصتي باقي نمانده؟

ـ نه، فيلمنامه آن كار را آقاي توحيدي مي‌نويسد و چون سناريو تكميل نشده، ما شروع نكرديم. در واقع قرار است بين ناجي هنر و آقاي توحيدي توافقاتي شود تا آن كار كليد بخورد. در واقع طرح كلي ارائه شده و منتظر جواب هستند تا ادامه بدهند. حالا هر كدام زودتر آماده شود، آن را كار خواهيم كرد. آن كار هنوز ماجرا دارد، پس از آماده شدن سناريو و مراحل توليد شايد به هفته ناجا در سال‌هاي آتي برسد.

مهدي فخيم‌زاده در سال‌هاي اخير فعاليتش، تنها براي داود ميرباقري بازي كرد تا رسيديم به سريال «تكيه بر باد».

ـ (مي‌خندد) داود ميرباقري توبه مرا شكست. در نتيجه در اين همكاري‌ها باز شد. من هميشه دغدغه كار را داشته‌ام، اما توبه‌اي كرده بودم كه پيشنهاد داود ميرباقري باعث شد آن را زير پا بگذاريم.

من هميشه بازيگري را دوست داشته‌ام، اگرچه نوشتن را زودتر از بازيگري آغاز كردم، اما بازيگري يكي از خواسته‌ها و دغدغه‌هاي هميشگي من بوده، اگرچه هر رلي را دوست نداشتم بازي كنم و الآن هم همين طور! رُل بايد خصوصياتي داشته باشد كه مرا جذب كند. فكر مي‌كنم هيچ بازيگري براي هيچ نقش بدي نمي‌تواند معجزه كرده و صرفاً با تكيه بر توانايي‌هاي خودش آن‌ را ارائه كند.

نقش بايد جاي كار و بالا و پايين داشته باشد. نقش بايد داراي ابعاد و پتانسيل‌هاي لازم باشد تا بازيگر بتواند از آن يك كاراكتر ماندگار و قابل قبول در بياورد. شك نكنيد اگر بهترين بازيگران را بياوريد و براي يك نقش تخت و يك بعدي كه پتانسيل لازم را هم ندارد قرار بدهيد، قطعاً كاري از دستش بر نمي‌آيد. فقط مي‌تواند چهره‌اش را به نمايش بگذارد، حال آنكه توانايي او به چشم نخواهد آمد. در نتيجه بازيگر به نقش نياز دارد.



و فاكتورهاي نقشي كه امروز شما را مي‌تواند درگير خودش كند، چيست؟

ـ اول اينكه نقش با خصوصيات و ويژگي‌هاي من همخواني داشته باشد. به جنس بازي و فيزيك من بخورد و با آن هماهنگ باشد.
مهمتر آنكه نقش مناسبي باشد كه من از بازي كردن آن لذت ببرم من هرگز خودم را بازيگر حرفه‌اي از اين رل به آن رُل كه نمي‌دانم.

البته شايد سناريويي به دستم برسد كه فيلمنامه و قصه‌اش خوب باشد، كارگردان كاربلدي هم پشت كار باشد، اما نقش، نقش خوب و مناسبي نباشد. اگر نقش مناسبي باشد و كارگرداني باشد كه بتوانم به او اعتماد كنم و دغدغه‌اي جز بازيگري در آن كار نداشته باشم، حتماً مي‌پذيرم.

و چقدر پارتنر و بازيگران مقابلتان براي شما اهميت داشته است؟

ـ بسيار زياد، اما نه به عنوان اسم و رسم. اسم و رسم نه در كارهاي خودم مهم بوده است و نه در كارهاي ديگران كه خودم قرار بوده كار كنم. من در تمام اين سال‌ها كه كار كردم هرگز با سوپراستار كار نكرده‌ام، چون وقتي نام سوپراستار مي‌آيد، با خودش يكسري حواشي و مسائل به همراه دارد.

در اين حالت علت و عامل ساخت فيلم مي‌شود آن سوپراستار. وقتي سوپراستاري در يك فيلم حضور دارد به اين معناست كه اصلاً فيلم به خاطر او قرار است ساخته شود. حتي براي او نوشته شده و همه قواعد بازي را او تعيين مي‌كند. او تعيين مي‌كند كي بيايد و كي نيايد. او تعيين مي‌كند كه مي‌تواند در اين چند روز كار ‌كند يا... . خلاصه كلي حواشي با خودش به همراه خواهد داشت.

مهدي فخيم‌زاده هم به اصولاً زير بار اين نوع حواشي نمي‌رود!

ـ (مي‌خندد)

و بحث دستمزد؟


ـ تنها بحث دستمزد نيست، اگرچه با اين مسئله هم مشكل دارم كه نفر بيايد و يك سوم بودجه يك فيلم را بگيرد و به خودش اختصاص بدهد و بقيه با دو سوم ما بقي كار كنند، ولي در كل با اين مسئله كه سوپراستاري بيايد و كاري را تحت‌الشعاع قرار بدهد، مشكل دارم! آن هم نه تحت‌الشعاع توانايي خودش، تحت‌الشعاع اسم و رسم و چهره‌اش، اگر سوپراستار كار عزت‌ا... انتظامي يا پرويز پرستويي باشد، مشكلي وجود ندارد، اما اگر سوپراستار فردي باشد كه بر اساس اسمش به سوپراستار تبديل شده نه قدرت و استعداد بازيگري، من آن را درك نمي‌كنم و سعي مي‌كنم در كارهاي خودم به سراغ آنها نروم.

مي‌بينيد هم كه چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب هرگز انتخاب اين‌گونه نداشتم و در مورد بازيگري خودم هم سعي مي‌كنم از اين مسئله روي گردان باشم.

و با شرايط امروز سينما هم اگر بخواهيد دوباره كار سينمايي بسازيد، بر اعتقاد خودتان پايبند خواهيد بود؟

ـ پس از سال‌ها كار، از اوايل دهه شصت تا هفتاد ما خيلي در مجمع توليدكنندگان تلاش مي‌كرديم از سوپراستار فرار كنيم و حتي جلوي آن را بگيريم و نگذاريم سوپراستار بر سينما حاكم شود، اما امروز به اين نتيجه رسيديم كه اين مسئله ظاهراً خيلي عملي نخواهد بود. بخصوص سينما اگر بخواهد در بخش خصوصي فعاليت موفقي داشته باشد، كم و بيش بدون ترديد سوپراستار زاييده مي‌شود و اين امري كتمان‌ناپذير است.

ولي نبايد كل سينما منوط به كار سوپراستار شود. معتقد هستم سناريو و كارگرداني بايد حرف اول را بزند، اگرچه سوپراستار هم قابل حذف نيست! من دوست ندارم سوپراستار در كارم حرف اول را بزند، اما شرايط امروز نشان از آن دارد كه نمي‌توان نقش سوپراستار را ناديده گرفت و شايد حتي بتوان گفت حضور سوپراستار براي هر سينمايي لازم باشد.

برويم سراغ سريال تكيه بر باد؛ مجموعه‌اي كه از ابتداي شكل‌گيري طرح و ايده‌اش در كنار تيم نويسنده به عنوان مشاور حضور داشتيد.

- من قبل از اينكه درمورد ايده اين سريال، حضورم كنار بچه‌ها به عنوان مشاور و... بخواهم صحبت كنم، بهتر است به مسئله‌اي اشاره داشته باشم. زماني كه من سر كلاس‌هاي خدا رحمت كند استاد مرحوم جناب سمندريان تدريس مي‌كردم، محمود معظمي شاگرد من بود. پس از گذشت چند وقت تشخيص مي‌دادم كه برخي توانايي ماندن در سينما را دارند، حالا نه‌تنها به عنوان بازيگر، كه گاه احساس مي‌كردم اين بچه‌ها توانايي حضور پشت دوربين را نيز دارند.

خود من هم ابتدا به عنوان بازيگر شروع كردم، اما درمورد برخي موارد پس از مدتي اين احساس به وجود مي‌آيد كه تمايل كار در پشت دوربين نيز وجود دارد. اين انرژي درمورد محمود معظمي نيز براي من محسوس بود. به همين دليل خودم آن زمان محمود را فرستادم سراغ سامان مقدم. آنجا محمود در اولين تجربه در گروه كارگرداني سامان فعاليت كرد.

پس از آن خودش خيلي علاقه نشان داد و بدون اينكه من معرفي كنم، فيلم‌هاي زيادي را تجربه كرد. درواقع پشت دوربين را در شرايط مختلف از منشي‌گري صحنه گرفته تا برنامه‌ريزي و دستياري تجربه كرد تا اينكه در سريال «حس سوم» آمد و يكي از دستياران من شد. پس از آن در بيش از نيمي از سريال «بي‌صدا فرياد كن» هم با من همكاري داشت كه كاري پيش آمد و از آن پروژه جدا شد.

محمود تماس گرفت و گفت قرار است سريالي بسازد و شبكه اعلام كرد اگر فلاني به عنوان مشاور كنار تو باشد، شرايط براي اولين تجربه كارگرداني يك سريال با اين حجم براي محمود مهيا خواهد بود.

از سوي ديگر از آنجا كه اين سريال از ابتدا قرار بود به عنوان يكي از مجموعه‌هاي ماه مبارك رمضان ساخته شود و اصولاً اين مناسبت از سوي سيما با توجه و وسواس بسياري نظارت مي‌شود، قرار شد محمود معظمي اين كار را كارگرداني كند.

من هم از آنجا كه محمود را دوست داشتم و پيشرفت او مثل همه شاگردانم برايم اهميت دارد، پذيرفتم و گفتم حالا ببينم قصه سريال چيست، اگر قرار باشد خودم هم سر اين سريال بازي كنم، شرايط طوري خواهد بود كه مي‌توانم مدت بيشتري را سر سريال حضور پيدا كنم. آقاي عباس نعمتي و آقاي محمود سلطاني نويسندگان اين سريال هستند.

 آقاي نعمتي قصه را براي من تعريف كرد و طرح را گفت. شخصيت من در اين سريال مشخص بود. كاراكتر را دوست داشتم و تنها مانده بود تبلور كار. از آنجا كه لطف داشتند آقاي نعمتي و آقاي سلطاني، درطول نگارش كار از من مشورت گرفتند. من هم تنها به عنوان يك مشاور كنار اين عزيزان بودم تا اينكه سناريو آماده شد.

درطول كار هم محمود معظمي در مقام كارگردان خودش كار را جلو برد و احتياجي هم به من نداشت، چون قبل از اين كار تعدادي كار كارگرداني كرده بود. تعداد زيادي از اپيزودهاي شايد براي شما... را كار كرده بود كه اتفاقاً چند كار از آنها را هم من ديدم كه به نظرم برخي از آنها خيلي هم خوب بود.درنتيجه من تنها به عنوان يك مشاور كنار او بودم، نه بيشتر.

فضاي سريال «تكيه بر باد» و نوع قصه و سبك روايت آن با شيوه و سبك قصه‌گويي مورد علاقه مهدي فخيم‌زاده بسيار متفاوت است. چگونه در مقام مشاور و البته يكي از بازيگران اين سريال به فضاي اين سريال نزديك شديد؟

- من يك وجه و سبكي دارم كه مخصوص خودم است و آن را در شكل سناريونويسي و حتي كارگرداني‌ام لحاظ مي‌كنم. اين سبك كار دغدغه و سليقه من است. مختصات خود مرا دارد. حتي در قصه‌هاي خانوادگي نيز من از اين سبك تبعيت مي‌كنم و در آثاري چون «همسر» يا «خواستگاري» من نيز، شما اين شيوه را حس مي‌كنيد، چون برمبناي ريتم، قالب و تفكر خودم شكل مي‌گيرد.

حتي اين شيوه در كارهاي تاريخي من نيز معلوم و واضح است. درواقع امضاي من پاي تمام آثارم وجود دارد و آن را مي‌بينيد، اما وقت بازي كردن، ذهنيت و سليقه خودم را فراموش مي‌كنم. حتي گاهي وقت‌ها مورد مشورت نويسندگان قرار مي‌گيرم و دوستان فيلمنامه‌هايشان را براي مشورت مي‌آورند.

در اين مواقع سليقه و قالب شخصي خودم را كنار مي‌گذارم و مراقبم تا ذهنيت خودم را به كار آنها تحميل نكنم. درحقيقت تلاش مي‌كنم اگر اظهار نظري هم وجود دارد، در قالب همان سليقه و ايده باشد و خودم را با اثر و خالقش هم‌جهت كنم و سپس پيشنهادم را بدهم. اصلاً درست نيست و من عادت ندارم قصه طرف را به‌كل برهم بريزم و شبيه خودم كنم. در زماني كه بازيگري هم مي‌كنم، همين مسائل را مد نظر دارم. وقتي سريال مختارنامه را بازي مي‌كردم هم شايد بتوانم بگويم كمترين اظهارنظر در ميان بازيگران از سوي من صادر شد.

حتي با اينكه شخصيت عمر سعد را خودتان در سريال «تنهاترين سردار» داشته و مي‌شناختيد؟

- بله، به‌قول تو در سريال تنهاترين سردار من، عمر سعد را داشتم و جالب اينكه عمر سعد ميرباقري با نگاه من كاملاً متفاوت بود. ايشان عمر سعد را يك مقدار ماليخوليايي ديده بود، اما من نظر ديگري داشتم.

من سر سريال مختارنامه اصلاً به اين كارها كاري نداشتم و تنها خودم را با پروژه و آقاي ميرباقري هماهنگ كردم. باور كن جز بازي براي آقاي ميرباقري هيچ كاري نكردم و هيچ كاري به دوربين، شخصيت و كارگرداني نداشتم. تنها تلاشم اين بود كه ببينم آقاي ميرباقري از من چه مي‌خواهد. در اين سريال هم من تلاش كردم خودم را به ذهنيت عباس نعمتي و محمود معظمي نزديك كنم و با آنها هماهنگ شوم، نه اينكه بخواهم نگاه و شناخت خودم را از سينما به آنها تحميل كنم. من در سريال «تكيه بر باد» تنها خودم را هنرپيشه مي‌دانستم و هرجا كه مي‌پرسيدند هم اظهار نظر مي‌كردم.

حتي محمود سر مونتاژ هم از من سؤال مي‌كرد. ما مي‌رفتيم كنار آقاي نيما حسندوست كه تدوينگر سريال هستند در كنار هم كار را ديديم و نظرم را گفتم و شما شك نكنيد كه شايد اين شيوه تدوين در كارهاي خودم مد نظر نباشد، اما من برمبناي نظر و قالب ذهن آنها در بحث تدوين هم نظر دادم. درطول اين سال‌ها ياد گرفته‌ام كه اگر اظهار نظري هم دارم در راستاي ذهن فردي باشد كه از من پرسيده است.

در بازيگري هم تلاش كردم خودم را به ذهن كارگردان نزديك كنم و خودم را در مقام مهدي فخيم‌زاده كارگردان حذف كنم.


مجتبي احمدي/بانی فیلم
برچسب ها: باشگاه ، شبانه ، گپ ، مهدی ، فخیم زاده
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
ناشناس
۱۴:۲۸ ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
آقای فخیم زاده هم بازیگر و هم کارگردان فوق العاده ای هستن
مژده
۰۹:۵۰ ۲۶ شهريور ۱۳۹۱
فيلم زيبايي بود