سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سنندج/

قاچاق در کردستان، اختیار یا اجبار

در مورد قاچاق، بسنده کردن به مجازات افراد کولبر و امیدوار بودن به ریشه‌کن شدن آن بیهوده است، چون وجود افراد کولبر به هیچ وجه نمی‌تواند از جمله دلایل رواج قاچاق باشد.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران سنندج، بادرت به حمل و نقل کالا از مرز با استفاده از کول و بدون استفاده از هرگونه وسیله می‌کنند که در اصطلاح محلی کولبر نامیده می‌شوند و از طریق امرار معاش با آن، بخشی از مخارج و هزینه‌های خود را تامین می‌کنند، مخارج و هزینه‌هایی که از طریق به خطر انداختن جان و سلامت فرد کولبر تامین می‌شود.
از لحاظ جرم‌شناسی و از دیدگاه ضابطان و دستگاه قضایی اتهاماتی که به این افراد منتسب می‌شود در وهله اول اقدام به قاچاق و حمل کالایی است که حقوق قانونی و گمرکی آن پرداخت نشده و در وهله دوم به لحاظ تردد آنها در نوار مرزی و احتمال خروج از مرزهای رسمی و تعریف شده بین دو کشور هم‌جوار است.
انتساب اتهام تردد غیرمجاز از مرز قابل مناقشه است زیرا این افراد ساکنان نواحی مرزی هستند و بالطبع دارای فامیل و بستگانی در آن طرف مرز هستند و رفت و آمد آنها به نواحی مرزی بسیار طبیعی است. وانگهی ایجاد محدودیت برای این افراد که بسیاری از مایحتاج زندگی خود را در نواحی مرزی تامین می‌کنند، مصداق بارز تحدید در رفت و آمد تلقی می‌شود.
در مورد قاچاق نیز بسنده کردن به مجازات افراد کولبر و امیدوار بودن به ریشه‌کن شدن آن بیهوده است، چون رواج قاچاق در جامعه دلایل بسیاری می‌تواند داشته باشد که وجود افراد کولبر به هیچ وجه نمی‌تواند از جمله آن دلایل باشد.
هرچند آگاهی داشتن یا نداشتن افراد کولبر از جرم محسوب‌شدن عمل ارتکابی، جای بررسی و دقت دارد اما در بیشتر موارد، ارزش کالای حمل شده توسط آنان از حد مورد نظر قانون مجازات مرتکبان قاچاق کمتر است و عمل ارتکابی علاوه بر فقدان عنصر معنوی فاقد عنصر مادی نیز هست.
در اینکه مبادرت مرزنشینان به کولبری در اثر نیاز و ناشی از حالت ضرورت است، شکی نیست و به نظر می‌رسد که در اجرای قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» «پس هرکس که ناچار به ارتکاب گناهی می‌شود در حالی که ستمگر یا متجاوز نباشد از نظر خدا مرتکب گناه نشده، البته خداوند آمرزنده و مهربان است» و حدیث نبوی معروف به حدیث رفع که بر اساس آن ۹ چیز از امت رسول برداشته شده که یکی از آنها عمل اضطراری و آنچه ناگزیر به انجام آن شده‌اند و بر اساس آن اگر در حالت دفع ضرورت مبادرت به انجام کار مضطرالیه شود مرتکب آن بخشیده خواهد شد.
باید در راستای مجازات نکردن این افراد که به قصد اشتغال، امرار معاش و رفع گرسنگی خانواده و فرزندان ناگزیر به کار کولبری شده‌اند گام برداشته شود و به جای مجازات آنها درصدد اشتغال این نیروهای آماده به کار برآمد.
سیروان پسر کولبری که دبیرستانش ناتمام گذاشته، ساکن روستایی است در نوار مرزی بانه، گله دارد.. نه از کار راضی است نه از زندگی و نه از هیچ چیز دیگر، درباره کار خود می‌گوید: حتی نمی‌توان در این شهر یک کار ساختمانی یافت. آن که بار خویش را بسته بر شانه‌ها و کمر ناتوان ما، راه خود می‌رود و ما هنوز باید تابستان و زمستان با هزار دلهره به این کار ادامه دهیم. البته این کارها هر روز وجود ندارد. گاهی هفته‌ای ۲ تا ۳ بار آن هم بیشتر در زمستان است.
سیروان از مسئولان گله دارد از این همه وعده ... می‌گوید: کسی به فکر چاره نیست، سرمایه‌گذاری نمی‌کنند کارآفرینی نمی‌شود، اما در عوض همیشه ما را مرزنشینان شریف و گرامی و ... خطاب می‌کنند. البته اهالی بومی هم که ثروتی دارند بیشتر در کار داد و ستد فعالیت می‌کنند، آنها هم هیچ‌گاه سرمایه‌گذاری مناسبی را در منطقه انجام نمی‌دهند.
کمی آن سوتر
مریوان شهری خوش آب و هوا با طبیعتی شاعرانه، اما این شعر برای کولبران این منطقه همیشه غم‌اگیز است. محمد پسری که حالا در مریوان مغازه‌ کوچکی دارد پیشتر او هم کولبر بود. او درباره این شغل می‌گوید: کار سخت و طاقت‌فرسایی است اگر به مأموران برخورد نکنید و بازداشت و جریمه نشوید، سقوط و افتادن و خطر مین همیشه وجود دارد. البته همه کسانی که کولبری می‌کنند از سرناچاری است و بیشتر اهالی روستا به این کار مشغولند.
محمد در ادامه می‌گوید: اما از همه مشکل‌تر حمل سوخت است، شما فکرش را بکنید یک نفر ۵ تا ۷ پیت ۲۰ لیتری را به یک‌بار بر کول و دست خود حمل کند آن هم در ازای مبلغ بسیار ناچیز رقمی ۱۵ تا ۲۵ هزار تومان
او به زنان مسنی که به این کار مشغول هستند، اشاره می‌کند و می‌گوید: ظاهر آنها بسیار پیر و فرسوده به نظر می‌آید اما هنگامی که سنشان را سوال می‌کنی ۳۰ تا ۳۵ ساله هستند ولی در نگاه شما حداقل ۵۵ ساله و ۶۰ ساله به نظر می‌رسند. سرما، گرما و تحمل این همه سختی آنها را به این روز درآورده است.
محمد درباره این زنان توضیح می‌دهد: بیشتر آنها سرپرست و نان‌آور خانواده هستند، برخی نیز شوهرشان در همین راه معلول و کشته شده است، البته دانش‌آموزان در فصل تعطیلی و حتی دانشجویان بومی زیادی به این کار مشغول هستند.
بیکاری مهم‌ترین دلیل روی آوردن به این کار سخت و خطرناک است، این شهر دارای افراد ثروتمند بسیار زیادی است که بیشتر آنها به واسطه همین مرز و داد و ستد با کشور عراق به اینجا رسیده‌اند. اما به نسبت این ثروت و دارایی شما شاهد اجرای پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری نیستید.
حتی برخی نیز که در فکر تاسیس یک کار تولیدی هستند بیشتر ترجیح می‌دهند در جایی غیر از این شهر سرمایه‌گذاری کنند.
مرز زندگی یا مرز مرگ
مرزنشینان روزگار غریبی دارند، البته به زعم ما،. انگار آنان از مرز جان گذشته‌اند. زنانگی زنان به لطافت سنگ شده در روزگار این سرزمین، بازی و شادی کودکان عبور از مین است و مرز، جوانان نیز سایه سنگین مرگ را در پس آرزوهای خود می‌بینند.
آنها هنوز گوش می‌سپارند به وعده مسئولان، برای کار و سرمایه‌گذاری و هزار حرف گفته و ناگفته دیگر، اما اگر زمانی برایشان باقی بماند. شما اگر حتی یک بار مسیرتان به آن مناطق افتاد و طاقتی بود برای یک شب ماندن، البته اگر در کوه اطراق کنید، زمزمه‌های شبانه‌ای را خواهید شنید که همین کولبران در مسیر سر می‌دهند.
رنگ آواز دارد و هزار آرزو، «بیا ای یارم، بیا ای تازه یارم‌/‌ بیا ای ستاره شب‌های تارم‌/‌بیا ای شاه پر بال خیالم‌/‌ بیا ای روشنایی شبانه خانه‌ام...» بیا ای... بیا. آنان دیر زمانی است که مانده‌اند به انتظار تا روز روشنشان فرا رسد. /س
برچسب ها: قاچاق ، کردستان ، مرز
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.