عبدالرضامحسنی کارشناس آسیب های اجتماعی می گوید: یکی از معضلاتی که در جوامع بزرگ و در حال توسعه رخ می دهد بیکاری و نبود شغل مناسب است که این امر خود شامل دلایل گوناگون می شود.
بیکاری می تواند به دلیل نبود شغل کافی، نداشتن مهارت لازم، نداشتن تحصیلات کافی، به کارگیری تکنولوژی به جای نیروی انسانی و یا حتی سنتی فرد در انجام کار باشد که تمامی این ها اگر در کنار فقر مالی و فرهنگی، ضعف تربیت خانوادگی، معاشرت با افراد ناباب و داشتن پیش زمینه برای ارتکاب جرم قرار بگیرد می تواند انگیزه ای برای قانون شکنی افراد شود.
با قرار گرفتن این موارد در کنار یکدیگر می توان گفت تأثیرات منفی آن تنها در بزرگسالان نخواهد بود، بلکه تمامی سنین در معرض خطر ارتکاب جرم قرار می گیرند.
از آنجایی که تورم مهاجرت به شهرهای بزرگ در کشور ما طی سال های اخیر گسترش یافته این امر وقوع جرم را نیز به دلیل بیکاری حاصل از افزایش جمعیت نیز روبه رشد برده است.
غالب مجرمانی که دست به ارتکاب جرم می زنند بیشترین علل آن را بیکاری و تورم می دانند. البته در میان این افراد بسیارند کسانی که ارتکاب جرم را ریشه در مشکلات خانوادگی و یا مجرم بودن پدر و مادر خود معرفی می کنند که البته با ریشه یابی باز هم یکی از دلایل آن بیکاری محسوب می شود در میان مجرمان اعتیاد و بیکاری بسیار به چشم می خورد،گاهی دیده می شود فرد بزه کار به دلیل نداشتن مهارت و سواد کافی و یا به دلیل اعتیاد نتوانسته کار مناسبی برای خود دست و پا کند از این رو با سرقت های هر چند خرد تصمیم به پیداکردن راهی برای کسب درآمد گرفته،بدون توجه به آنکه قانون با این عمل مخالف بوده و با آن برخورد می کند.
هستند افراد مجرمی که اصلاً تن به کار نمی دهند و تمایل بیشتری به ارتکاب جرم دارند و با معاشرت با افراد ناباب ترجیح می دهند به طور غیر قانونی و به قول خودشان راحت تر کسب درآمد کنند برخی ها هم از همان کودکی از سوی خانواده های خود که از فقر فرهنگی مالی و بیکاری رنج می برند یاد می گیرند که به جای کارکردن دست به سرقت، فروش مواد مخدر و کلاهبرداری و ... بزنند.
محمدرضانیکزاد جرم شناس در رابطه با نقش بیکاری در وقوع جرم می گوید: بیکاری نقش بسزایی در ارتکاب جرم دارد، چرا که بیکای می تواند جدایی از فقر مالی و فقر فرهنگی و آموزشی که در خانواده رکن اصلی را ایفا می کند، داشته باشد.
در بازجویی هایی که از مجرمان می شود غالباً آن ها از افرادی هستند که به دلیل مشکلات اقتصادی ناشی از تورم و بیکای دست به ارتکاب جرم زاه اند و برخی آنها آنقدر این امر برایشان عادی شده که شاید بارها به زندان افتاده اند ولی پس از سپری کردن دوران محکومیت همچنان بر ارتکاب جرم پا فشاری می کنند.
اگر قبل از ارتکاب جرم این افراد به دلایل مختلف قادر به پیدا کردن شغلی مناسب نبودند، پس از آزادی از زندان و داشتن سابقه کیفری مطمئناً فرصت شغلی بسیار کمتری را نسبت به گذشته در اختیار خواهند داشت.
بیکاری می تواند انگیزه ای برای اعتیاد زمینه ای برای وقوع جرم و دلیلی برای سابقه دار شدن فرد مجرم و در نهایت باز هم بیکاری وی شود.
اینها زمینه هایی هستند که مانند یک رشته به یکدیگر پیوند خورده اند، بیکاری می تواند موجب فقر، فقر می تواند موجب عدم آموزش های لازم جهت رشد فکری و فرهنگی در خانواده ها و دهها مشکل درپی آن شود.
مطمئناً اگر با ایجاد راهکارهای مناسب، ارائه آموزش های لازم و فرهنگ سازی در میان خانواده ها، ایجاد و شغل برای افراد کم سواد، کم مهارت و کم درآمد که نیاز به سرمایه زیاد نداشته باشند و همچنین فراهم کردن شرایط کار برای مجرمانی که پس از آزادی به دلیل بیکاری بار دیگر به ارتکاب جرم روی می آورند، انگیزه ی کار را فراهم کنیم، کمتر شاهد ارتکاب جرم خواهیم بود./ز