به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،"حشمتالله فلاحتپیشه" کارشناس مسائل بین الملل در آخرین یادداشت وبلاگش نوشت:
در شرایط کنونی طرحهای مختلفی برای سوریه در مجامع بینالمللی مطرح میشود، طرح جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از این طرحهاست، اما از این نظر که جمهوری اسلامی بیشترین نقش را در شکلدهی به واقعیات منطقه دارد و بهعبارت دیگر واقعیات منطقه با عدم لحاظ ایران در مناسبات یاد شده با حلقه مفقوده جدی مواجه است، طرح ایران را برنامهای ساخته که قابلیت عملیاتی شدن و اجرایی شدن بیشتری دارد و نکته اساسی این است که این طرح از آرمانهای فارغ از واقعیت به دور است.
اما در مورد اینکه طرح جمهوری اسلامی برای تاثیرگذاری بیشتر میتواند چه شرایطی را داشته باشد، میتوان به نکات ذیل اشاره داشت؛ نکته اول این است که ایران و همه بازیگران منطقه باید طرحی را مهیا کنند که در آن همه گروههای تاثیرگذار در مناسبات سوریه در این طرح بگنجند و نکته اساسی در این مورد این است که این طرح باید قابلیت آن را داشته باشد که صرفنظر از آنچه تاکنون در سوریه انجام پذیرفته، گروههای مختلف بتوانند برای تصمیمگیری واحد در کنار یکدیگر قرار گیرند و در این طرح هیچکسی در حاشیه قرار نگیرد و باید یادآور شد هر گروهی که در حاشیه طرح آشتی ملی در سوریه قرار بگیرد، تبدیل به یک گروه مخرب خواهد شد که فضای آشتی در سوریه را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
دومین بحث این است که چه در طرح ایران و چه در طرحهای دیگر که قابلیت امتزاج با طرح ایران را دارند، باید آینده سوریه به دست خود سوریها داده شود، یعنی همانطور که جمهوری اسلامی درمورد فلسطین طرح رفراندوم را ارائه داد که طی آن همه فلسطینیان در قالب رفراندوم باید سرنوشت خودشان را تعیین کنند، در حال حاضر نیز این طرح باید آینده سوریه و بشار اسد را به دست خود سوریها بدهد، بدین معنا که اگر ایران سوریه را شریک راهبردی خود میداند، نباید از حالا پیششرطی برای بقای بشار اسد داشته باشد و از طرف دیگر کشورهایی مثل مصر، ترکیه و عربستان و همچنین کشورهایی نظیر آمریکا نیز باید از قاعده عدم گذاشتن پیششرط تبعیت کنند و کشورهای ذینفع، ماندن یا رفتن بشار اسد را باید به خواست همگانی و تصمیمگیری کمیته منتخب موکول کنند.
در روابط بینالملل مساله راهبردی وجود دارد که تحت عنوان «مساعی جمیله» و «پایمردی» با این تعبیر که بازیگری که میخواهد برای مرتفع شدن یک بحران نقشآفرینی کند، باید نفع خود را در تحولات کشور یاد شده لحاظ نکند و به عبارت دیگر بازیگران سیاسی در عرصه نقشآفرینی در مناقشات باید نوعی «جهل مثبت» داشته باشند و جهل مثبت جهلی است که طی آن بازیگران سیاسی نفعی را برای خود مترتب نمیدانند و موضع آنها باید بر اساس مساعی جمیله و پایمردی باشد، البته این طبیعی است که کشورهای مختلف راهبردهای خاص خودشان را داشته باشند، به عنوان مثال ایران راهبرد خاصی را در خط مقدم با اسرائیل دنبال میکند همانگونه که ترکیه نیز راهبرد دیگری را در این زمینه دنبال میکند.
در کل باید اظهار داشت که طرح ایران میتواند، با لحاظ کردن دیگر کشورها نظیر مصر و تشریک مساعی آنها و همچنین مبنا قرار دادن طرحهایی مثل طرح کوفی عنان که با کنار رفتن وی و آمدن اخضر ابراهیمی شکل تازهای به خود گرفته است، به نتیجه مطلوبی پیرامون سوریه برسد و همچنین نشست غیرمتعهدها میتواند در این زمینه شرایطی را فراهم کند که به اجماع کلیتری از طرح ایران رسیده شود و دیدار احمدینژاد با مرسی میتواند به این امر کمک کند که نقطه نظرات ایران و مصر در راستای منافع مردم سوریه به یکدیگر نزدیک شود.