به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، آدمی که دو سال است زندگیش با قاجار و مشروطه گره خورده باشد، و این مشروطه زدگی با حضور در کتابخانه ملی همزمان شده باشد، طبیعی است که حساس است ببیند این طلیعه بیداری قرار است کدام مدلِ بیدار باش را به تصویر کشیده باشد. همین است که مثلا وقت میگذارد و سروقت نمایشگاهی با بیلبوردهای بزرگ و محتوای اندک کتابخانه میرود.
تمام نمایشگاه مملو از عکسهای آدمهایی است که تأثیرگذار در مشروطه بودهاند. انسانهایی که منشأ خدمات بودند. اما دریغ از ذرهای محتوا دادن دربارهی این آدمها. وقتی غرض بازی با عکسها باشد، این اتفاق جالب هم دیدنی میشود که عکسها و روضههای مقتل شیخفضلالله کنار عکسهای ملکالمتکلمین و واعظ و صوراسرافیل و امثالهم به تصویر کشیده شود. همه هم شهید راه آزادی بودهاند از دید برگزار کنندگان این نمایشگاه! کلا همه چیز درهم است. عکس لیاخوف و صنیعالدویه کنار هم مینشیند احتمالا برای نشر آزادی و بیداری.
البته خدا خیر دهد چند کاریکاتوری که از تورق در نشریه کشکول به دست آمده روی تابلوها نصب شده تا شاید اندک محتوای نصویری را ارائه دهند. خدا میداند این روزنامههای مشروطه چه تصاویر و چه بخشهای ارزندهای دارد که به درد هرلحظه ی تاریخ ایران میخورد و دریغ از ذرهای توجه!
نمایشگاه مشروطهی کتابخانه از آن دست کارهای خوبی است که به بدترین نحو ممکن اجرا شده است. مثل خیلی دیگر از کارها. عدهای آمدهاند روزنامهها را تورق کردهاند، و چندتایی سند را روی بنرهای بزرگ پرینت گرفتهاند و نمایشگاه ساختهاند. اما نه در چینش، نه در محتوا و حتی نه در تاریخهایی که ذیل هر سند خورده حتی برگزار کنندگان نمایشگاه هم بدون شک ایدهای نداشته اند.
به قول یکی از دوستان نمایشگاه «سبیل» بدون هرگونه محتوادهی . به عبارتی خرجی کنیم و بگوییم که هستیم!
××× صنیع الدوله رئیس مجلس اول شورای ملی و لیاخوف فرمانده نظامی روس که مجلس را به توپ بست. شیخ فضلالله فرد مشروعه خواه که علیرغم موافقت اولیه با مشروطه به مخالفت با آن پرداخت و سردسته گروه مخالفان مشروطه شد و بعد از مشروطه دوم اعدام شد و ملکالمتکلمین و صور اسرافیل و … کسانی که بعد از به توپ بستن مجلس به جرم مشروطه طلبی اعدام شدند.