الف:سیستان:
سیستان در گذشتههای دور شامل كابل، رخد، كشمیر و قسمتی از پاكستان و افغانستان فعلی بود و بر اساس كتاب زرتشت، یازدهمین سرزمین آفریده شده توسط اهورامزدا است. در كتابهای تاریخی، از سیستان به عنوان ولایتی گسترده و آباد یاد شده و آن را با نامهای زرنگ، سگستان، سكاستان، سكان، سكاوند، و نیمروز یاد كردهاند. بنیان شهر سیستان، همانند اغلب شهرهای تاریخی ایران، ریشه در اسطوره و واقعیت دارد. سیستان زادگاه كیقباد و كیكاوس پادشاهان اسطورهای و رستم دستان است. سیستان نام خود را از سكاها، مردمی از گروه اقوام هند و اروپایی گرفته است. و به گواهی سالنامههای چینی در ناحیهای كه از كاشمر و آبگیر رود تا ریم آغاز گردیده در جهت غرب به باكتریا میرسید، سكونت داشتند.
در سال 23 هـ.ق مسلمانان به این سرزمین رسیدند، منتهی در اثر شورش و نافرمانی مردم انقلابات متعددی بروز كرد. سرانجام در زمان معاویه مردم سیستان به اطاعت كامل اعراب درآمدند و عبدالرحمن كه فاتح سیستان بود، به حكومت منصوب گشت. تاریخ سیستان برای چندین نسل ظهور و خروج دستهای از خوارج را كه تعداد زیادی در این ناحیه و نیز خراسان مستقر شده بودند، ثبت كرده است. در این دوران سیستان ولایتی پرنعمت و پیشرفته بود. مفاخر و بزرگانی در علم و ادب را در دامان خود پروراند كه به غنای تمدن اسلامی شرق این منطقه است.
ب : بلوچستان
بلوچستان امروزه، از طرف شمال به سیستان و افغانستان، از شرق به پاكستان و از جنوب به دریای عمان و از غرب به استان كرمان محدود است.
بلوچستان یا میكا براساس كتیبههای بیستون در عهد داریوش، مكیا یا كشور میكییها و برابر نوشته مورخین یونانی گدروزیا خوانده میشد و جزء ساتراپی یا استان چهاردهم بود. در زمان ساسانیان به این منطقه كوسان (Kussun) میگفتند. این اسامی تا پیش از اسلام رایج بود و زمانی كه اعراب بر آن دست یافتند، مكران خوانده میشد.در تاریخ هر جا سخنی از سیستان آمده، از بلوچستان هم یاد شده است. تاریخ بلوچستان نیز، همانند سیستان، با اسطوره شروع میشود. فردوسی توس در شاهنامه اشاره به قوم بلوچ دارد و مردان آن را در لشكریان كیخسرو به شجاعت و مردانگی ستوده و همچنین در جای دیگر، اتحاد و اتفاق بلوچها را با اقوام گیلانی و جنگ آنان را با انوشیروان به رشتة نظم در آودره است.
به شهادت تاریخ، بلوچستان همواره تحت حكومت دولتهای مركزی ایران بوده و در حفظ و حراست مرزهای ایران جان بركف داشته است.
شهرستانها
براساس آخرین مصوبات تقسیمات كشوری استان سیستان و بلوچستان دارای 8 شهرستان، 32 بخش، و 31 شهر و 94 دهستان است.
زاهدان: زاهدان مركز استان، از شمال به شهرستان بیرجند، از شمال شرق به شهرستان زابل، از غرب به استان كرمان، از جنوب به شهرستانهای خاش و ایرانشهر و از شرق به كشورهای افغانستان و پاكستان محدود است، بخشهای آن عبارتند از: مركزی، میرجاوه، نصرتآباد و دارای 6 دهستان است.
بیشتر مردم زاهدان مهاجرانی هستند كه از یزد، كرمان، زابل، بیرجند و مشهد و برخی از استانهای دیگر به این شهرستان كوچ كردهاند. به دلیل همجواری با مرزهای پاكستان و افغانستان مهاجرانی از این كشورها و همچنین هندوستان را در خود جای داده است، این شهرستان دارای اقلیم بیابانی و نیمهبیابانی شدید است. "دزدآب” نام قدیم زاهدان بود. بر اثر امتداد راهآهن از كویته پاكستان به این شهر توسط انگلیسیها به تدریج دزدآب گسترش مییابد و در سال 1315 ش نام آن به زاهدان تغییر پیدا میكند.
مراكز دیدنی: بازارچه سرپوشیده، ساختمان قدیمی اداه پست، گودواره سیکها با مراسم مذهبی دیدنی، موزه مردمشناسی و باستانشناسی شهر زاهدان، در اطراف شهر معماری صخرهای و قبور هفتاد ملا در روستای تمین از بخش میرجاوه، كتابخانه استاد كامبوزیا.
زابل:زابل، تاریخی كهن دارد و زمانی مركز سیستان بود. درگذشته نه چندان دور نام قدیمی آن ناصرآباد یا نصیرآباد بود و "سایكس" از آن نصرتآباد یاد كرده است و مینویسد آن قلعهای بود كه امیرقاین آن را جنب قریه معروف حسینآباد بنا كرد و ابتدا به آن ناصرآباد میگفتند. این قلعه بعد از گسترش و اتصال به روستای حسینآباد، در زمان پهلوی زابل نام گرفت. این شهر دارای آب و هوایی گرم و خشک است. مردم آن اغلب كشاورز و دامدارند و به بركت دریاچه فصلی هامون، عدهای به شغل صیادی اشتغال دارند.
مراكز دیدنی: شهر سوخته، كوه خواجه، معماری و بافت ویژه روستای قلعه نو، بادگیرهای خاص منازل در سیستان، دهانه غلامان و قلاع دوره اسلامی مانند قلعهمچی، سه كوهه
خاش: در گذشته به منطقه سرحد معروف بود، در ضلع جنوبی تفتان قرار دارد و از شمال به زاهدان، از جنوب به سراوان، از غرب به ایرانشهر و از شرق به كشور پاكستان محدود است. این شهرستان دارای 2 بخش و 10 دهستان و حدود 700 آبادی است. فاصله شهر خاش تا شهر زاهدان 175 كیلومتر و از كوه تفتان 48 كیلومتر است. مردم آن به كشاورزی و باغداری و دامداری اشتغال دارند. این شهرستان جزء مناطق سردسیر استان محسوب میشود. خاش یكی از شهرهای كهن و باستانی بلوچستان ایران است و به بركت وجود كوه تفتان و آتشفشان نیمهفعال آن این منطقه دارای پوشش گیاهی و آبهای معدنی گرم و سرد است. كوه تفتان جایگاهی خاص در اعتقادات و باورهای مردم بومی دارد.
مراكز دیدنی: درخت كهنسال سرو در روستای دهپابید، سر دریا واقع در ارتفاعات تفتان روستای سنگان، روستای كوشه و بازارچه سرپوش، قلعه حیدرآباد و معماری و تزئینات مناره مسجد جامع .
سراوان: شهرستان سراوان در 340 كیلومتری شهر زاهدان و در محدوده شرقی استان قرار دارد و از شرق و جنوب به كشور پاكستان و از غرب به شهرستان ایرانشهر و از جنوب غربی به شهرستان سرباز و از شمال به شهرستان خاش محدود میشود. سراوان دارای 3 شهر (سراوان، سوران، جالق) و بخش مركزی (سوران، جالق، زابلی، بمپشت، هیدوچ) و 14 دهستان است. اقلیم آن گرم و خشک، اكثریت جمعیت آن در بخش كشاورزی مشغول به كار هستند، این شهرستان یكی از نقاط آباد و بسیار حاصلخیز استان محسوب میشود و محصولات عمده آن خرما، توتون و انواع متنوع مركبات است.
وجود نخلستانهای سرسبز در میان كوههای سر بر فلک كشیده، چشمانداز زیبایی از طبیعت این شهرستان را تصویر میكند. این شهرستان با فرهنگ و تاریخی غنی، دارای قلاع بسیاری از دوره اسلامی است.
مراكز دیدنی: قلعه سب در روستای سب، قلعه کنت، مسجد جامع دزک در روستای دزک.
ایرانشهر: در فاصله 350 كیلومتری شهر زاهدان و از شمال به شهرستان زاهدان از شمال شرقی به شهرستان خاش، از غرب به بم و جیرفت و از شرق به سراوان از جنوب به نیکشهر و از جنوب شرقی به سرباز محدود است. این شهرستان از 4 شهر و 4 بخش و 10 دهستان تشكیل شده و دارای آب و هوای گرم است. اكثر مردم آن به كشاورزی و صنعت مشغولند و عمده محصولات كشاورزی گرمسیری آن عبارتند از: خرما، مركبات، برنج
مراكز دیدنی: منزل محل اقامت مقام معظم رهبری، قلعه بمپور، قلعه ایرانشهر، قلعه دامن
نیکشهر : شهرستان نیکشهر به مركزیت شهر نیکشهر در فاصله 597 كیلومتری شهر زاهدان قرار دارد. این شهرستان از جنوب به چابهار و از شرق به شهرستان سرباز، و از غرب به استان كرمان و هرمزگان محدود و دارای 5 بخش و 5 شهر و 5 دهستان است. اكثر مردم آن به كشاورزی مشغول هستند. و عمده تولیدات آن برنج و شبدر و صیفی و باقلا و یونجه است.
مراكز دیدنی: درختهای كهنسال مكرزن یا انجیر معابد انبه، قلعه نیکشهر، قله قصر قند، مسجد عبدالقادر، قلعه فنوج.
چابهار: چابهار در فاصلهی 756 كیلومتری زاهدان واقع و از شمال به شهرستانهای سرباز و نیکشهر و از غرب به شهرستان جاسک در استان هرمزگان، از جنوب به دریای عمان و از شرق به پاكستان محدود و دارای 3 شهر، 4 بخش و 10 دهستان است. بخشهای آن عبارتند از: دشتیاری، مركزی، كنارک، پلان. چابهار به دلیل نزدیكی به مدار رأسالسرطان و دریای عمان، در تمام فصول سال دارای آب و هوای معتدل است، به طوری كه در زمستان گرمترین شهر و در تابستان خنکترین بندر ایران است. چابهار دارای جلگهای متعدد، سواحل زیبای دریای عمان، دشتیاری، باهوكلات است. منطقه حفاظتشده دهستان باهوكلات، در مرز پاكستان، مأمن تمساح پوزه كوتاه تالابی است كه در رودخانه زندگی میكنند و به "گاندو” معروف است. به علت وجود منطقه آزاد تجاری چابهار، این شهر، مهاجرین فراوانی را از سراسر ایران به خود پذیرفته است.وجود پرندگانی چون فلامینگو، پلیكان، زیبایی وصفناپذیری به سواحل دریای چابهار داده است.
مراكز دیدنی: آرامگاه سید غلام رسول در محوطه قدیمی، غارها و قبرستان تاریخی درتیس، قلعه تیس، ساختمان قدیمی اداره پست، جنگلهای حرا.
سرباز:شهرستان سرباز به مركزیت شهر راسک از شمال با شهرستانهای سراوان و ایرانشهر و از شرق با كشور پاكستان و از جنوب با شهرستان چابهار و از غرب با شهرستان نیکشهر همجوار است. سرباز دارای 3 بخش (سرباز، راسک و فیروزآباد) و 12 دهستان است. با وجود آب و هوای گرم همانند دیگر مناطق جنوبی استان، علاوه بر تجارت و صنعت و دامپروری، دارای محصولات كشاورزی از قبیل انبه، خرما، مركبات است.
مراكز دیدنی: معماری خانههای خشت و گلی با درهای تزئینی چوبی كندهكاری و منبتكاری شده. قلاع دوران قلاع دوران اسلام: قلعه سرباز، قلعه پیشین.
شهرستان كنارک:شهرستان کنارک با مساحتی بالغ بر 11567 کیلومتر و به مرکزیت شهر کنارک می باشد. در مورد وجه تسمیه این شهر انچه که بر سر زبان ها باقی مانده این است که در این مکان درختان کنار زیادی یافت می شده که به همین علت این شهر کوچک بندری به کنارک معروف گشت. محیط طبیعی شهرستان کنارک دارای یک شهر کنارک دو بخش کنارک و زر آباد، چهار دهستان زرآباد شرقی و زرآباد غربی، کهیر، جهلیان می باشد. این شهرستان از شمال به شهرستان نیک شهر، از جنوب به دریای عمان، از شرق به شهرستان چابهار از غرب به استان هرمزگان منتهی می گردد. هوای آن در اوج گرمای تابستان به علت وزش باد های موسمی "مونسون " معتدل می باشد . این منطقه گرمترین نقطه کشور در زمستان می باشد. داشتن چنین اقلیمی باعث شده است که محصولات کشاورزی فراوانی هم چون چیکو ، پاپایا، موز، کنار، انبه، زیتون محلی، بادام و هندوانه درآن کشت شود .
زهک: در نقطه پایانی جاده ترانزیت و خط آهن در حال ساخت چابهار به مرز افغانستان قرار دارد و مرز میلک نقطه مهمی در ارتباط ایران و آسیای میانه است. شهر زهک پیش از تقسیمات کشوری جدید جزئی از بخش شهرکی و نارویی شهرستان زابل به شمار میآمد. سد زهک که در ۲۷ كیلومتری جنوب شرقی زابل قرار دارد، رودخانه سیستان را به دو كانال تقسیم میكند. یكی كانال طاهری و دیگری كانال شهر نامیده میشود. شهر هخامنشی دهانه غلامان یا دروازه بردگان در پیرامون زهک و زابل قرار دارد. بررسی باستانشناختی در تپه گوری کهنه زهک به شناسایی دو دوره استقراری اشکانی و «اسلامی پسین» انجامیده است.
*****
موقعيت طبيعي
وسعت آن 187052 كيلومتر مربع، سيستان 15197 كيلومترمربع و بلوچستان 172305 كيلومتر مربع است. اين استان بيش از 11% از وسعت كل كشور را در بر ميگيرد و از شمال به استان خراسان، از غرب به استان كرمان و هرمزگان و از جنوب به درياي عمان، از مشرق با افغانستان و پاكستان محدود است.كوههاي سيستان و بلوچستان جزء رشتهي كوههاي مركزي ايران است، بلندترين نقطهي آن در كوه تفتان داراي 4042 متر ارتفاع و پستترين منطقه آن در كنارههاي درياي عمان قرار گرفته و شامل ناهمواريهاي مشرق چاله لوت و ارتفاعات ديواره شرقي چاله جازموريان است.پهنای كوهستان از شمال به جنوب افزايش مييابد و در فاصله ايرانشهر، كوهک، شامل دو قسمت كوههای سيستان و كوههای بلوچستان به بيشترين حد میرسد.
آب و هوای استان از نوع آب و هواي بياباني است. حداكثر دمای سالانه آن بالاي 40 درجه سانتیگراد است. زاهدان سردترين و ايرانشهر گرمترين شهرهای استان است. نوسانات رطوبت، وجود بادهاي موسمی همچون بادهاي معروف به "صد و بيست روزه" و "باد هفتم" يا "گاوكش" و ريزش جوي و اختلاف دما در 24 ساعت به استثنای نواحي معتدل سواحل درياي عمان، شرايط خاص اقليمي، پوشش گياهي، جانوري، مناظر بديعي را به وجود آورده است.
اداب و رسوم
پوشاک مردان: عمدتاً شامل دستار، سرپوش، پيراهن و شلوار است. به دستار در محل لنگوته (Longote) ميگويند و بيشتر به رنگ سفيد است. پيراهن مردان بلند و تا سر زانو است. به سه صورت چيندار، ساره (عربي) ترکدار استفاده ميشود. نوع چيندار آن از كمر چين ميخورد. معمولاً پيراهن به هر صورت كه باشد، شلوارش نيز به همان صورت ساده يا چيندار خواهد بود. روي لباس مجالس و يا افراد مرفه ابريشمدوزي ميشده است.در گويش محلي سيستان به شلوار، تمو يا تومون و به پيراهن پنر ميگويند و نوع ترکدار آن را چل تريز مينامند كه از قسمت زير حلقة آستين به پايين حداقل از 34 ترک تشكيل شده است. همچنين مردان سيستاني جليقهاي روي پيراهن ميپوشند كه به آن باسكت يا جلزقه ميگويند. پوشاك مردان سيستاني تا حدودي به پوشاک مردم خراسان كنوني شباهت دارد.
پاپوش مردان دو نوع است: چپلي يا چپت كه رويه و تخت آن را لاستيكهاي فرسوده اتومبيل تشكيل ميدهند. و مردم فرودست از آن استفاده ميكنند. نوع دوم آن را تارقي گويند كه كفشي است تهيه شده از پوست گاو. تخت تارقي از لاستيک فرسوده و رويه آن بندهايي است كه به صورت ضربدر، روي هم قرار گيرد و از چرم دوخته ميشود. اين كفش به اقشار متوسط تعلق دارد. سرداران، اقشار مرفه از كفشهاي خارجي مد روز استفاده ميكردهاند.
پوشاک زنان: سيستاني نيز ساده و با طرحهايي زيبا است. لباس زنان همچون مردان بلند و گشاد است. زنان سيستاني علاوه بر لباس سنتي و روزانة خود، نوعي لباس نيز جهت اعياد و جشنها تدارک ميبينند كه در نوع خود هنرمندانه و زيباست. از مشخصات لباس روزمره زن سيستاني، نوعي سوزندوزي است كه در حاشية يقه و سرآستين لباس به كار ميرود و در محل به آن "سياه دوزي” گويند.اين لباس از پيراهن و شلوار گشاد تشكيل ميشود. بلندي پيراهن تا پايين زانو و دور كمر آن چيندار است. دستاري مستطيل شكلي نيز بر سر ميبندند. پوشاک جشنها و مراسم شاد – كه امروزه كمتر از آن استفاده ميشود- متشكل از شلواري پرچين، پيراهني تا بالاي زانو با دو چاک از دو طرف است. همچنين دامني پرچين كه به آن تمو ميگويند و تا سر زانو است، ميپوشند. گشادي دور دامن به 9 متر ميرسد. دستاري كه در اين لباس مورد استفاده قرار ميگيرد، سه گوش است.
پاپوش زنان نيز همانند مردان از كفشهاي تمام پلاستيكي است.
مشاهير
عبدالحسن علی بن جولوغ فرخی گزی: عبدالحسن علی بن جولوغ فرخی گزی شاعر بزرگ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است که از سرآمدان سخن در عهد خویش و در همه ادوار تاریخ ادبی ایران است. دیوان وی در حدود 9000 بیت دارد و در عهد سلطان محمود و مسعود غزنوی می زیسته است. این شاعر در سیستان به دنیا آمده است و در سال 429 هجری قمری در همان جا در گذشته است.
یعقوب لیث: ابو یوسف یعقوب بن مشهور به ملک الدنیا و صاحبقران مؤسس و اولین امیر (247-265 هجری قمری) از سلسله صفاریان است. وی در روستای کوین یا ترین در حاشیه کویری (شمال خاش رود) در یک خانواده رویگر به دنیا آمد. آرامگاه یعقوب لیث صفاری در شهر دزفول قرار دارد. یعقوب مردی سپاهی منش، با تدبیر و عاقل و موقر بود و به دیانت و قناعت شهرت داشت. پایتخت وی زرنج سیستان بود. شهرت او در ممالک اطراف چنان گسترده بود که او را ملک الدنیا و صاحبقران می خواندند .
ابوالفتح علی بن محمد بستی: ابوالفتح علی بن محمد بستی از شاعران سده چهارم هجری قمری است. زادگاه او را شهر بست سیستان می دانند. او به زبان عربی تسلط کامل داشت. از نتایج طبع او، دو دیوان شعر به جای مانده است. وفات وی را به سال 401 ه.ق ثبت نموده اند. نویسنده کتاب دورنمایی از فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن، این شعر را به عنوان نمونه ای از اندیشه و قلم این شاعر سیستانی در نوشته خویش آورده است.
ابوالفتح سگزی یا ابوالفتح سیستانی:از شاعران و ملوک برجسته سیستان در سده یازدهم هجری قمری است. علاوه بر حکومت داری، در سرودن شعر تبحر داشت. گرچه در سیاست حکومتی با برادرش ملک حمزه اختلافی نداشت، اما در زمینه شعر و شاعری با وی اختلاف داشت. حمزه غافل سیستانی این رباعی را خطاب به برادرش ابوالفتح سیستانی سروده است.
قاضی احمد: از اکابر زادگان سیستان بود و شاعری توانا و خوش سخن بود.