به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، «ناتوی عربی» نامی بود که امریکایی ها به نیروی نظامی مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس دادند که بنابود با ادغام ارتش های این کشورها به اضافه چند کشور دیگر مانند اردن و مغرب شکل بگیرد و یک نیروی «دفاع منطقه ای» در مقابل ایران بوجود بیاورد.
به گفته منابع نظامی در تهران، نقطه شروع این پروژه جنگ لیبی بود که در آن برخی کشورهای منطقه مانند قطر حضور نظامی واقعی پیدا کردند و اما ماجرا با بحران بحرین که تهدید کننده موجودیت سلفیسم امریکایی در منطقه خلیج فارس بود، به اوج رسید.
یک کارشناس نظامی در این باره به «ایران هسته ای» گفت: «امریکایی ها فکر می کردند فرصت بسیار مناسبی دارند تا با یک تیر چند نشان بزنند. اول اینکه با به هم متصل کردن نیروهای نظامی کشورهای عضو شورای همکاری نیازهای نظامی آنها را ارتقا داده و تسلیحات بیشتر و گران تری به آنها بفروشند. دوم، یک نیروی منطقه ای در مقابل ایران ایجاد کنند که هم تداعی کننده جنگ شیعه و سنی باشد و هم در موقع لزوم نیروهای نظامی غربی را از درگیری با ایران بی نیاز کند. سوم، امریکایی ها در پی آن بودند که هم زمان با خروج از عراق و افغانستان، ظرفیت های جدید برای حضور منطقه ای خود ایجاد نمایند و چهارم، جلو نفوذ بهار عربی به کشورهای خلیج فارس را که دارای اهمیت راهبردی برای امریکا هستند بگیرند».
برای تحقق این هدف اتفاقات زیر رخ داد:
1- عربستان سعودی با تشکیل نیرویی به نام سپر جزیره مداخله در بحرین را آغاز کرد.
2- شورای همکاری به بررسی این موضوع پرداخت که آیا می تواند مغرب و اردن را هم به عضویت بپذیرد یا نه؟
3- کشورهای خلیج فارس پذیرفتند که به عنوان بخشی از سپر دفاع موشکی ناتو عمل کنند که اکنون بخش های مهمی از آن در مرزهای اروپایی روسیه و همچنین در ترکیه آغاز به کار کرده است.
4- امریکا تلاش کرد در هرگونه رویارویی منطقه ای از جمله در لبنان و سوریه، کشورهایی مانند سعودی و قطر را به گونه ای درگیر کند که راه بازگشتی برای آنها باقی نماند و به ناچار به ضرورت تقویت نظامی خود تن بدهند.
اما برخی نشانه ها حکایت از آن دارد که این طرح به همان سرعتی که آغاز شد، کنار گذاشته شده است.
برخی از این دلایل چنین است:
1- ظاهرا کشورهای عربی منطقه به امریکا اعلام کرده اند به لحاظ داخلی و به لحاظ نظامی در موقعیتی نیستند که موضعی چنین رادیکال در مقابل ایران اتخاذ کرده و سطح درگیری با ایران را از ابعاد سیاسی و امنیتی به بعد نظامی ارتقا بدهند.
2- برخی اطلاعات نشان می دهد کشورهای عربی از این نگرانند که با وارد شدن به این بازی در هرگونه درگیری احتمالی میان ایران و غرب (خصوصا اسراییل) به عنوان «نخستین قربانیان» در معرض آتش انتقام جویی ایران قرار بگیرند. بنابراین به صورت محترمانه به امریکا اعلام کرده اند که مایل به چنین ریسک بزرگی نیستند.
3- مسئله سوم این است که به گفته برخی منابع نظامی، کشورهای عربی در خفا به این تحلیل رسیده اند که امریکامی خواهد بار عملیات نظامی در منطقه را به دوش عرب ها بگذارد و آرام آرام به دلایل مربوط به وضعیت اجتماعی و اقتصادی درونی خود حضور مستقیم نظامی اش در منطقه را کمرنگ کند. این برای کشورهای عربی که اکنون امنیت ملی خود را شکننده تر از هر زمان دیگری می بینند بسیار هراس آور است. بنابراین علی الظاهر کشورهای عربی در پی آن هستند که اجازه ندهند امریکا از باز تعهدات نظامی خود در منطقه شانه خالی کند.
4- چهارمین علت اختلافات درونی جدی است که میان اعضای شورای همکاری وجود دارد و اعضای این شورا بر خلاف آنچه ظاهرا به نظر می رسد به هیچ وجه به سیادت عربستان سعودی موافق نیستند. زکریا گلدمن و میرا رپ-هوپر، از تتحلیلگران شورای آتلانتیک در امریکا طی مقاله ای در ماه جاری (مرداد 1391) که روی پایگاه اینترنتی شورای آتلانتیک منتشر شده، این مسئله را اینگونه توضیح داده اند: « هرگونه پیمان دفاعی نظامی موثر نیاز به اتحاد تنگاتنگ در منطقه دارد. بیشترین ظرفیت نظامی کشورهای عضو شورای همکاری مربوط به عربستان سعودی است و از آنجا که اغلب کشورهای عضو این شورا نسبت به سلطه عربستان بدبین هستند، ممکن است تمایلی به سپردن امنیت آینده خود به یک سازمان منطقهای تحت تسلط عربستان نداشته باشند. در واقع، در سال 2010 نزدیک به 40 درصد کلّ هزینههای نظامی خاورمیانه و منطقه شمال آفریقا مربوط به عربستان بود. همچنین این کشور حدود دو سوم جمعیت شورای همکاری را از آن خود کرده و نسبتی مشابه در زمینه تعداد پرسنل نظامی فعال این شورا داشته و نیز حدود نیمی از هواپیماهای نظامی شورا متعلق به این کشور است. بنابراین تعجبی ندارد که برخی از کشورهای دیگر خلیج فارس نگران آن هستند که هرگونه سازمان دفاعی متحد منطقهای تحت سلطه عربستان قرار گرفته، و به همین دلیل تاکنون در برابر تلاشهای ریاض برای اتحاد بیشتر شورای همکاری مقاومت کردهاند».
به عقیده تحلیلگران در تهران، نتیجه روشن این روند آن است که کشورهای عربی به خرید تسلیحات از امریکا ادامه خواهند داد، ولی از لحاظ عملیاتی هیچ ظرفیت نظامی جدیدی در منطقه شکل نخواهد گرفت.