به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، در کتاب "جاسوسان علیه نبرد آخرالزمان"
که توسط دو تن از عناصر وابسته به موساد نوشته شده، زوایای مختلف اقدامات
دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل عنوان شده است که البته بخش عمده ای از آن با
توجه به فشار کنونی دنیا به رژیم صهیونیستی جنبه تبلیغاتی دارد.در
قسمتی از این کتاب آمده است:برغم سیاستهای رسمی دولت و قانون منع تماس با
گروههای فلسطینی، اسراییل گاه با ساف تماس میگرفت که بیشتر به منظور
تعویض زندانیها بود. در اینگونه موارد، موساد بود که با فلسطینیها وارد
مذاکره میشود. ولی حالا، آژانسهای جاسوسی از کانالهای محرمانهای که
برای گفتگو با فلسطینیها زده شده بود کاملاً بیخبر بودند.
ولی
احتمالاً اینطور نبود، زیرا موساد و واحد مجهز و پیشرفتة 8200 آمان در
تمامی ساختمان مقر ساف در تونس دستگاههای شنود کار گذاشته بودند. حتی
توانسته بودند در مُبلمانی که به رهبران این سازمان تحویل شده بود،
میکروفون کار بگذارند.
بخش عمدهای از این عملیات به کمک یکی از مأموران ارشد امنیتی ساف که به خدمت موساد درآمده بود انجام شد.
موساد
سعی داشت با استفاده از تکنیکی که به مرور زمان به کمال رسیده بود او را
به خدمت خود بگیرد: یعنی تلة درمانی. موساد آموخته بود که یکی از بهترین
مواقعی که میتواند از نقاط ضعف جاسوسان بالقوه استفاده کند زمانی است که
او یا یکی از بستگان نزدیکش به معالجات پزشکی پیچیده و پرهزینه در کشورهای
غربی نیاز دارند- که به راحتی در خاورمیانه در دسترس نیست. بیشتر مردم در
چنین مواقعی تقریباً دست به هر کاری میزنند، حتی خیانت.
همسر یاسین به
معالجات پرهزینهای برای مداوای سرطانش نیاز داشت، و آنها در پاریس به
دنبال بهترین پزشکی بودند که بتوانند از عهدة مخارجش برآیند. مأموران موساد
که- با استفاده از تکنیک سنتیاشان در جعل هویت- خود را غیراسراییلی جا
زده بودند، به او پیشنهاد کمک کردند و یاسین هم پذیرفت. همسر یاسین تحت
معالجات پزشکی قرار گرفت، و آنها هم طعمة خود را به دست آوردند.
یاسین
به مدت سه سال، یعنی تا زمان دستگیریاش در 1993، اطلاعاتی حیاتی دربارة
ساز و کار درونی رهبری ساف، از جمله جلسات، سفرها، و نقشههای عرفات؛
معاونش، محمود عباس (که به ابومازن هم شهرت دارد و حالا رییس تشکیلات
خودگردان فلسطینی است)؛ و همکارانشان در اختیار موساد قرار داد.
البته
در اواخر دورة کوتاه جاسوسی یاسین، کارهای او اهمیت سابق را برای موساد
نداشت، زیرا اسراییل و ساف در حال انجام مذاکرات صلح بودند و دیگر برای
کشتن یکدیگر نقشه نمیکشیدند. نتیجة برقراری این کانالهای محرمانه یک
موفقیت تاریخی و حیرتآور بود: یعنی امضای قراردادهای اسلو. پرز و عباس در
ماه اوت 1993 قراردادی را امضاء کردند که یک ماه بعد منجر به برگزاری
مراسمی در محوطة کاخ سفید شد- و تصویر فراموشنشدنی دستدادنِ نخستوزیر
رابین و عرفات، در حالیکه رییسجمهور بیل کلینتن همچون پدرخواندهای لبخند
میزند، از این کنفرانس به یادگار ماند. جایزة صلح نوبلِ آن سال به رابین،
پرز و عرفات تعلق گرفت. این دو دشمن قسمخورده، یعنی اسراییل و ساف، حالا
قول میدادند که برای برقراری صلح تلاش کنند. اصلاً نمیشد چنین موفقیتی را
باور کرد. تا همان موقع، دستگاه اطلاعاتی اسراییل شب و روز بر ضد عرفات
نقشه میکشید. علاوه بر این، هنوز اثرات و خونهای باقیمانده از جنگ
مخفیانهای که در آن مأموران موساد و ساف در اروپا به جان یکدیگر افتاده
بودند تازه بود. ولی حالا، اسراییل داشت ساف را به عنوان نمایندة مشروع
مردم فلسطین به رسمیت میشناخت؛ و ساف نیز در عوض دولت اسراییل را به رسمیت
شناخت.