سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شبهای قدر را دریابیم/سرچشمه

خدایا ؛ اگر در این شبها مرا نیامرزی و نپذیری پس کَی مرا امید بخشش باشد؟

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ سرچشمه در آخرین یادداشت خود نوشته است:

شبهـــــای قـــــدر را دریابیــم

یا خودمان را در این شبهـا دریابیم !



خدایا ؛ اگر رمضان نبود بندگانت کی به راز و نیاز با تو می پرداختند ؟

خدایا ؛ اگر شبهای قدر نبود کی گناهکاران به درگاهت میشتافتند ؟

خدایا ؛ از بخت خود چون پرهیزم؟ از بودنی کجا گریزم ؟ناچاره را چه آمیزم ؟ در هامون کجا گریزم ؟

و لا یُمکِنُ الفِرارُ مِن حُکُومَتِک !

خدایا ؛ آن روز که میتوانستم ندانستم ، و امروز که میدانم نمیتوانم !

پس کارم را چگونه به انجام رسانم ؟ و راهم را چگونه به پایان رسانم ؟

الهی ؛ ای گشاینده ی زبان مناجات گویان ؛ ای انس افزای خلوت ذاکران ؛

ای حاضر نفسهای رازداران ؛ در حاجت کسی نظر کن که او تو را یک حاجت بیش نیست

و آن مشاهده دیدار توست.

الهی ؛ معنی دعوی راستگویانی ؛ فروزنده ی نفسهای دوستانی ، آرام دل غریبانی ،

از رگ گردن نزدیکتر به بندگانی ، چون در میان جانی ، از بیدلی میپرسم کجایی !

به حق تو که ما را در سایه ی غرور ننشانی ! و به وصال بی مثال خود رسانی ،

خدایا ؛ چه روزها و شبها را که به غفلت نگذراندیم ! چه هفته ها و ماهها را که به بطالت نرفتیم !

چه سالها از عمر خویش را که به گناه و معصیت تباه نکردیم !

خدایا ؛ اگر تو ما را نبخشی پس کِی ما را ببخشد ؟ خدایا مگر غیر از تو ما را خدایی هم هست ؟

الهی و ربِّی مَن لِی غَیرُک ؟

خدایا ؛ تو مرا خواندی بجای اینکه من تو را بخوانم !

پس خود نیز مرا بپذیر که مرا پناهگاهی جز تو نیست .

خدایا ؛ تو خود این ماه را ماه بندگانت قرار دادی

و این شبها را شبهای راز و نیاز و التماس و درخواست !

الهی ؛ ای آورنده غم پشیمانی در دلهای دوستان ، العفـــو ...

ای افکنده ی سوز در دل تائبان ، العفـــو...

ای پذیرنده ی گناهکاران و معترفان ، العفــــو...

خدایا ؛ دستم بگیر که چون تو دستگیر نیست ...

دریاب مرا که جز تو پناه نیست ...

پرسش ما را جز تو جواب نیست ، و درد ما را جز تو دوا نیست ...

خدایا ؛ اگر به جز درگاه تو رفتم به خیال تو رفتم ،

و اگر از جز تو چیزی خواستم به پندار تو خواستم ،

از بس که دو دیده در خیالت دارم      در هرچه نگه کنم توئی پنــدارم

خدایا ؛ راهم نما به خود ، باز رهان مرا از بند خود ، ای رساننده ی به خود ،

برسانم به خود ، که کسی بی یاری تو نرسیده به خود،

خدایا ؛ ای یافته و یافتنی ، از مست چه نشان است جز بی خویشتنی ،

همه ی خلق را محنت از دوری است و این بیچاره را از نزدیکی !

همه را تشنگی از نایافت آب است و این روسیاه را از سیرابی !

خدایا ؛ تو کریمی تو رحیمی تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی ،

نروم جز به همان ره که تو ام راهنمائی

خدایا ؛ اگر در این شبها مرا نیامرزی و نپذیری پس کَی مرا امید بخشش باشد ؟

خدایا ؛ میدانم و میدانی که جز گناه و نافرمانی اندوخته ای ندارم ،

پشتم از سنگینی این بار درهم شکست ،

مرا دریاب که مرا جز تو آمرزنده ای نیست ،

خدایا ؛ تو گفتی بیا ، اینک که آمده ام ، آمده را وامگذار !

خدایا ؛ تو ما را به نور عنایت هدایت دادی ، به معونت محبت بذر خدمت رویاندی ،

به پیغام دوستی آب پذیرش دادی ، به نظر خویش به میوه ی مودّت بار دادی ،

اکنون سزاوار است که سموم مکر و ریا و نافرمانی از آن باز داری ،

و بنایی که خود چنین ساخته ای به گناه ما خراب مکنی !

آمرزش از تو میخواهیم که تنها تو آمرزنده مهربان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
سرچشمه عدالت و فضيلت
۱۷:۲۴ ۱۷ مرداد ۱۳۹۱
سلم بر شما ، از توجه و عنايت حضرتعالي سپاسگزارم ، مؤيد باشيد .
ضمنا در وبلاگمان سرچشمه عدالت و فضيلت لينك شديد. حفظكم الله