سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ریشه‏‌هاى سیّئات اخلاقى‏/ ابواء

بررسی ریشه های گناهان اخلاقی عنوان آخرین یاداشت منتشر شده در این وبلاگ است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ ابواء در آخرین یادداشت به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان مطلبی درباره بررسی ریشه های سیئات اخلاقی منتشر کرده است:





عارفان بیدار، عاشقان آگاه و آنان كه در مقام تزكیه نفوسند با تكیه بر آیات و سنّت رسول اسلام ومعارف اهل بیت فرموده‏اند: اصول و ریشه‏هاى سیّئات اخلاقى سه مورد است:

شهوت- غضب- هوا.

و از این سه مورد هفت گیاه تلخ بروید: حرص و بخل، عجب و كبر، بدعت و كفر و حسد.

بقیه مقاله در ادامه مطلب

علاج سیّئات اخلاقى‏

سوره مباركه حمد در صورت توجّه به حقیقت آن، براى علاج این موارد است.

در « بِسْمِ اللَّه الرحمن الرحیم‏ » سه نام است:

اللَّه- رحمان- رحیم. كسى كه در مقام معرفت اللَّه بر آید و این معنى در قلبش تجلّى كند كه اللَّه ذات مستجمع جمیع صفات كمال است و معبود و محبوب و معشوق و كارگردانى جز او نیست و مُلك و ملكوت هستى به دست اوست، از عبادت هوا خلاصى یابد و جز خلوص و تسلیم در برابر عظمت حق و فرمان‏هاى او در كارگاه وجودش نماند، كه هوا پرستى معلول‏ دورى از معرفت و محصول خودبینى و بى توجهى به حضرت معبود است.

یا مُوسى! خالِفْ هَواكَ فَإنّى ما خَلَقْتُ خَلْقاً نازَعنى فى مُلْكى إلَّا الْهَوى‏. «1»

اى موسى! با هواى نفس مخالفت كن، كه در تمام هستى براى من مخالفى جز هوا نیست.

بریدن از حق نتیجه‏اى جز پیوستن به هوا ندارد. چون هوا بر وجود حاكم گردد در درون و برون طوفان‏ها بپا كند كه چیزى در برابرش سالم نماند!

كسى كه به حقیقت رحمانیّت توجه كند، قلبش به این صفت آراسته گردد و جانش به این حقیقت نورانى شود و عقلش از این واقعیت روشنایى گیرد؛ آن زمان جایى براى آتش غضب در ظرف نفس نمى‏ماند و در آن صورت عقل و روح و قلب و جان از عوارض خطرناك این آتش شیطانى در امان مى‏ماند.

از عوارض غضب، ولایت خواهى و برترى جویى است. چون توجه شود به:

الْمُلْكُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ» «2»

در آن روز فرمانروایى مطلق براى [خداى‏] رحمان ثابت است.

دیگر غضب و خشمى جز در راه او و براى او و محض او براى انسان نمى‏ماند.

كسى كه به حقیقت رحیمیّت برسد و سعى كند این وصف جمیل را در عرش دل تجلّى دهد، از ظلم به خود و به دیگران مصون شود.

با توجه به حقیقت «

الْحَمدُ لِلّهِ‏

» كه نشان دهنده مختص بودن تمام سپاس‏ها به خداست، به مقام شكر مى‏رسد كه خرج نعمت در همان راهى است كه منعم دستور داده؛ در این صورت از شهوت غلط مى‏رهد. و چون شاكر برده شهوت نیست از خطر بخل و حرص محفوظ مانده و از این دو آفت شهوت در امان مى‏ماند.

با الرَّحْمن الرَّحیم» «3» و مالِكِ یَوْمِ الدّین» «4» ریشه غضب كنده مى‏شود و با إِیِّاكَ نَعْبُدُ وَإِیَّاكَ نَسْتَعِینُ» «5» دو شاخه خطرناك كبر و عجب بریده مى‏گردد!

چون به صراط مستقیم رسد، از شرّ هوا راحت مى‏شود و چون هوا برود آفت كفر و بدعت نابود گردد. و با توجه به وضع خطرناك مغضوبین و ضالّین كه بر اثر حسد به اولیاى خدا دست به مخالفت با حقایق الهیّه زدند و به غضب حق و گمراهى دچار شدند، مرض سهمناك حسد چون مرغى از قفس قلب پریده و فرار مى‏نماید.

راستى، اگر مواظب وضع نفس نباشیم كار را به جایى مى‏رساند كه به تمام رذایل گرفتار شود و از همه حسنات دور بماند، آنوقت تمام روزنه‏هاى نجات به روى انسان بسته مى‏شود و از آدمى جز شرّ و ضرر و خسارت و زیان بر جا نماند.

بر ما واجب است كه در شبانه روز ساعتى را با نفس خود خلوت كرده و به وضع او برسیم و با او سخن گفته وى را محاكمه كنیم.

مواظبت بر نفس‏

ابن سِماك هر روز به نفس خود خطاب مى‏كرد:

یا نَفْسُ تَقولینَ قَوْلَ الزّاهِدینَ و تَعْمَلینَ عَمَلَ الْمُنافِقینَ و فِى الْجَنَّةِ تَطْمَعینَ! هَیْهاتَ، إنَّ لِلْجَنَّةِ اقَواماً آخَرینَ و لَهُمْ أعْمالٌ غَیْرُ ما تَعْمَلینَ. «46

اى نفس! گفتارت، گفتار زاهدان ولى كردارت كردار منافقان است، در این صورت به بهشت حق طمع مى‏ورزى! چه اندازه از حقیقت دورى! بهشت را مشتریان دیگرى است و براى آنان عملى غیر از عمل توست.

اگر از نفس مواظبت نشود اسیر شیاطین داخلى وخارجى گشته و آدمى را از خداى مهربان دور نموده تبدیل به هیزم جهنّم مى‏كند.

قرآن در این زمینه مى‏فرماید:

قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِیمَ* ثُمَّ لَآتِیَنَّهُم مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ* قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْءُوماً مَدْحُوراً لَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِینَ» «7»

گفت: به سبب این كه مرا به بیراهه و گمراهى انداختى، یقیناً بر سر راه راست تو [كه رهروانش را به سعادت ابدى مى‏رساند] در كمین آنان خواهم نشست.* سپس از پیش رو و پشت سر و از طرف راست و از جانب چپشان بر آنان مى‏تازم و [تا جایى آنان را دچار وسوسه و اغواگرى مى‏كنم كه‏] بیشترشان را سپاس‏گزار نخواهى یافت.* خدا فرمود: از این جایگاه و منزلتت نكوهیده و مطرود بیرون شو كه قطعاً هر كه از آنان از تو پیروى كند، بى‏تردید جهنم را از همه شما لبریز خواهم كرد.

تفسیر آیه فوق از كلام امام باقر علیه السلام‏

امام باقر علیه السلام این آیه را به احسن وجه تفسیر فرموده:

پیش رو، پشت سر، راست و چپ، اصطلاح است. مى‏گوئیم فلانى از چهار طرف محاصره شده. بنابر این معناى آیه این مى‏شود:

مِنْ بَیْنِ أیْدیهِمْ: مَعْناهُ اهَوِّنُ عَلَیْهِمْ أمْرَ الْآخِرَةِ.

«از پیش رو» یعنى مسأله آخرت را نزد آنان آن چنان سبك مى‏كنم كه آن را از یاد ببرند، چون از یاد بردند به انواع معاصى آلوده مى‏شوند.

وَمِنْ خَلْفِهِمْ: آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأمْوالِ وَالْبُخْلِ بِها عَنِ الْحُقوقِ لِتَبْقى لِوَرَثَتِهِمْ.

«از پشت سر» یعنى آنان را تشویق به جمع كردن ثروت و بخل‏ورزى از حقوق مالى مى‏كنم، تا همه ثروت به ورثه برسد و آنان از منافع اخروى مال محروم بمانند!

وَعَنْ أیْمانِهِمْ: افْسِدُ عَلَیْهِمْ أمْرَ دینِهِمْ بِتَزْیینِ الضَّلالَةِ وَتَحْسینِ الشُّبْهَةِ.

«از طرف راست» یعنى با زینت دادن گمراهى و نیكو جلوه دادن شبهه، مسأله دین را بر آنان فاسد مى‏كنم.

وَعَنْ شَمائِلِهِمْ: بِتَحْبیبِ اللَّذّاتِ إلَیْهِمْ و تَغْلیبِ الشَّهَواتِ عَلى قُلُوبِهِمْ. «8»

«از طرف چپ» یعنى لذّات غلط و شهوات بى‏جا را محبوب قلب آنان مى‏نمایم تا چون ماهى در آب، غرق در مادّیگرى شوند. آن وقت است كه از دایره شكر بیرون مى‏روند و تمام نعمت‏هاى مادّى و معنوى را در غیر راه خدا به خرج مى‏گذارند و چون این شود خانواده و جامعه به فساد و تباهى كشیده شوند.

گذشت عمر و نشد شاد جانِ خسته دمى‏

غمى نرفته ز دل بر دلم نشست غمى‏

ز سوز سینه ما ساز را حكایتهاست‏

به پرده‏اى كه برآرد زیر و بمى‏

مگر فسرده دلم زندگى ز سر گیرد

كجاست زنده دلان همدم مسیح دمى‏

مرا به جام جهان بین نیاز نیست كه هست‏

درون سینه دل روشنم چو جام جمى‏

زبان دل نتوان با هزار افسوس بست‏

چه غم شكست به دست ستم اگر قلمى‏

(مشفق كاشانى)

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- التفسیر الكبیر، فخر رازى: 1/ 267.

(2)- فرقان (25): 26.

(3)- فاتحه (1): 3.

(4)- فاتحه (1): 4.

(5)- فاتحه (1): 5.

(6)- روضة الواعظین، نیشابورى: 2/ 415.

(7)- اعراف (7): 16- 18.

(8)- ترجمه تفسیر مجمع البیان: 2/ 403، ذیل آیه 17 سوره اعراف؛ بحار الأنوار: 11/ 132، باب 2.


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.