سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

عزت‌ا... انتظامی: هیچ کس در بازیگری دستم را نگرفت

عزت‌ا... انتظامی با اشاره به این که بازیگری فن نیست و نمی‌توان آن را به فردی آموخت، تاکید کرد هیچ کس در بازیگر شدن به او کمک نکرده است.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، عزت‌ا... انتظامي بازيگر بي‌بديل سينماي ايران در هشتاد و چند سالگي همچنان هنرمندي برجسته و تواناست. هم عصر او و همقطارانش زندگی کردن و گاهی دیدنشان موهبتی است که شاید هنوز قدرش را نمی‌دانیم.
 
 
 
عزت الله انتظامي در سال 1304، در محله سنگلج تهران متولد شد.وي پس از گذراندن دوره تحصيلات مقدماتي، وارد هنرستان صنعتي تهران شد و در رشته برق به تحصيل پرداخت. در سال 1326 وارد عرصه هنر گرديد و با اندك دست‌مايه‌هاي هنر نمايش و تئاتر به آلمان سفر كرد و در شهر هانوفر آلمان وارد يك مدرسه شبانه آموزش سینما و تئاتر گرديد.

انتظامي با گذراندن دوره‌هاي آموزشي تئاتر به ایران بازگشت و به دليل فضاي نامناسب سينماي ايران از نظر اخلاقي، به كار دوبله فيلم، اجراي نمايش و حضور در تلويزيون روي آورد. در سال 1347 با بازي در فيلم « گاو » به كارگرداني داريوش مهرجويي وارد عرصه سينما شد.

انتظامي در سال 1348 تصميم به كسب تجربه آكادميك گرفت و توانست بدون كنكور وارد دانشگاه هنرهاي زيباي دانشگاه تهران در رشته تئاتر شود. پس از فراغت از تحصيلات دانشگاهي، در حدود سال‌هاي 1353-1352 به تدريس رشته تئاتر در دانشكده هنرهاي زيبا و دانشگاه الزهرا (س) كنوني پرداخت.

وي سال‌ها در خدمت تئاتر و سينما بوده و آثار بسيار ارزنده‌اي از خود به جا نهاده است.عزت الله انتظامي از حدود 14سالگي تئاتر را با پيش پرده خواني در تماشاخانه‌هاي لاله‌زار آغاز كرد.

پس از يك سال به تماشاخانه‌هاي هنر و تهران رفت؛ همزمان در سال 1320 نخستين نمايش حرفه‌اي خود را با عنوان «التيماتوم» نوشته پرويز خطيبي و به كارگرداني اصغر تفكري در تئاتر پارس لاله‌زار اجرا كرد و تا سال 1326 توانست در بيش از 10 نمايش نقش‌پردازي كند. وي در دانشگاه هنرهاي زيبا دانشگاه تهران نزد استاداني همچون حميد سمندريان و شنگله دانش خود را با آموخته‌هاي آكادميك روزآمد كرد. انتظامي در هنرستان صنعتي همراه با هوشنگ بهشتي، نصرت‌الله كريمي، حميد قنبري و محمدعلي جعفري فعاليت هنري مي‌كرد.

انتظامي پدر محمد انتظلمی آهنگساز است. او كه كارمند رسمي وزارت بهداري بود، در سال 1338 به همت رئيس اداره هنرهاي زيباي وقت به آن اداره منتقل شد و همزمان كار توليد تئاترهاي تلويزيوني را به عنوان بازيگر و كارگردان آغاز كرد.


شما بازيگري را امري ذاتي مي‌دانيد يا اكتسابي؟
- هر شغلي فوت و فني دارد كه شما مي‌توانيد با يادگيري اين فنون در آن شغل موفق باشيد. اما بازيگري فن نيست و نمي‌شود آن را ياد داد. به همين دليل هيچ وقت مشتاق نبودم تدريس كنم.

يعني هيچ وقت تدريس نكرديد؟
ـ من فقط قبل از انقلاب زماني از طرف وزارت فرهنگ و هنر براي تدريس تئاتر به دانشگاه الزهرای فعلی معرفی شدم، كه هرگز به شكل مرسوم تدريس خاصي اتفاق نيفتاد. بيشتر به حالت گفتگو و انتقال دانسته‌هايم بود. چيزهايي مثل درست صحبت كردن و غيره، ضمن اين تمرينات يك متن را پيش مي برديم و من تا حدودي آنها را هدايت مي‌كردم. يادم مي آيد از بين آنها فقط دو نفر خوب بودند و فوق العاده بازي مي كردند. حاصل كار آن تمرينات نمايشي شد به نام «دعوت».

برگرديم به سؤال اول، شما بازيگري را اكتسابي مي‌دانيد يا ذاتي؟
ـ اعتقاد ندارم به اينكه در كلاس هاي بازيگري، بتوان بازيگري را به هنرجويان ياد داد. در نظر بگيريد كساني كه به طور ذاتي از صداي خوبي برخوردارند، هر كسی از صداي خوب برخوردار نيست. كسي كه صدايش خوب است اگر تحت هدایت قرار بگیرد و خوانندگی را با نُت موسیقی به همراه ساز بیاموزد، می‌توان امیدوار بود که به نتیجه برسد. بازيگري نیز جوهري است كه يا در وجود كسي هست يا نيست.
 
مثلا بعضی بازیگران آنقدر در بداهه گویی چيره دست هستند كه در لحظه و سرضرب بداهه پردازي مي‌كنند، هر كسی از اين استعداد خدادادي برخوردار نيستند. بازيگري يك استعداد الهي است .درباره خاصیت های خدادادی برای هر انسان پدر من چیز جالبی می‌گفت که برای شما می‌گویم، می‌گفت: کسانی که قلبشان بلوری نیست در زمان پیری می‌شوندکفر گرفته می‌شوند.این جمله را همیشه دوست داشتم در فیلمی استفاده کنم اما تا به حال نتوانستم.
 
بعضی در زمان پیری به حدی زشت می‌شوند که نمی‌توانی نگاهشان کنی اما بعضی به علت آن قلب بلوری و صاف خدادادی در سن پیری نیز دوست‌داشتنی هستند. خدا در قلب ماست. منصور حلاج که گفت:انا الحق ،راست گفت.

شما براي ورود به سينما خودتان را مديون چه كسي مي‌دانيد؟
- مديون كسي نيستم. وقتي كسي استعداد دارد و همت مي‌كند مطمئنا تلاشش به نتیجه خواهد رسید. مثل پهلوان تختي به كشتي علاقه داشت تلاش كرد به خواسته‌هايش رسيد.
 
من هم از بچگي علاقه داشتم به بازيگري، با ديدن تخت حوضي متعجب مي‌شدم، از توانايي بازيگراني كه مي توانستند جمعيتي را بخندانند. علاقه و شيفتگي به بازيگري از مقطع ابتدايي در من شكل گرفت و همينطور آمدم جلو.
 
بليت مي‌خريدم يواشكي به تئاتر مي رفتم و از ترس اينكه دير به خانه نرسم و پدرم مواخذه ام نكند تئاتر را نيمه رها مي‌كردم و به خانه مي‌رفتم. در صورتي كه تئاتر دائم آن زمان كم بود. به هر حال اين بستگي به خود آدم دارد كه علاقه‌اش را در چه مسيري هدايت كند.
 
 
 
يعني شما به واسطه توانايي و تلاش وارد سينما شديد، نه به واسطه رابطه؟
ـ دست مرا كسي نگرفت، من خودم علاقه داشتم. از كلاس ششم ابتدايي رفتم لاله زار در کوچه برلن تماشاخانه کشور گفتم مي خواهم كار كنم، از جاروكشي شروع كردم و بعد طلبه وار ياد گرفتم و تلاش كردم و با هر كسي كار كردم و تجربه بدست آوردم. هم پيش پرده خواني مي كردم هم بازيگري. وی به بانی فیلم گفت: پيش پرده خواني توانايي عجيبي مي خواهد در رو به رويي با تماشاگر من هميشه مديون آن زمان هستم . هم اکنون در آنِ واحد می‌توانم گريه يا خنده مخاطب را سبب شوم. ورزيدگي، شناخت تماشاگر، ارتباط تنگاتنگ با تماشاگر را در پيش پرده‌خواني آموختم.

سعي در جلب توجه كارگردان از راه غيرحرفه اي داشتيد؟
- اين كار اساساً غلط است.

شما اين كار را نكرديد؟
ـ نه، تلاش و توانايي من ملاكِ پيشنهادهايم بود.

پس راه درست براي ورود به دنياي بازيگري را چه مي‌دانيد؟
ـ پيشنهاد مي كنم كساني كه علاقه مند به كارهاي هنري هستند چه دختر و چه پسر، تحصيلات عاليه داشته باشند بهترين راه ورود به عرصه‌هاي هنري تحصيلات است. چرا كه به واسطه گذرانده مدتي و يادگيري مسائل تئوري و عملي متوجه مي شوند براي اين كار ساخته شده اند يا نه. مجيد پسر من در هنرستان عالي موسيقي در يك كلاس 39 نفره درس مي خواند كه تنها شش يا هفت نفر از آنها موسيقي‌دان شدند.
 
كار هنري سخت است جوانان اغلب باور نمي كنند. اين چيزي نيست كه بتوان زود به آن دست يافت. اگر كسي بخواهد خودش را محك بزند بايد به دانشگاه برود. اگر صاحب استعداد و توانايي باشد ناخودآگاه با تلاش رشد مي كند اگر كه نباشد هم متوجه مي شود و جذب كارهاي ديگر مي‌شود. استعداد است که فرد را به همه مي‌شناساند و پله پله بالا مي‌رود.

رابطه در ورود به سينما تأثيري ندارد؟
ـ نه. سعي در جلب توجه كردن معنا ندارد. بعضي از كارگردان‌هايي كه مي‌گويند: از چوب هم مي‌توانيم بازي بگيريم. اشتباه مي‌كنند. شخص حتماً بايد جوهراش را داشته باشد تا بتوان آن را هدايت كرد. كارگردان خوب و کاربلد با تفكر بازيگر انتخاب مي‌كند.

شما قبل از ورود با روياپردازي و خيال بافي جايگاه امروزتان را تصور مي كرديد؟
ـ من وقتي شروع كردم عاشق بودم. اگر عاشق نباشي موفق نمي‌شوي. عاشقي همراه با مرارت و سختي است. مثلاً تئاتر را در نظر بگيريد. كار بسيار سختي است، چند ماه تمرين براي 20 شب اجرا آن هم بدون مزاياي مالي، فقط يك عاشق مي تواند اين شرايط را تحمل كند. تئاتر در كشور ما مظلوم است.
 
گویی سیاستمداران ما تئاتر دوست ندارند. تنها آقای خاتمی به دیدن نمایش‌ها می‌رود. بقيه چرا تئاتر دوست ندارند؟ هنرپيشه‌هاي خوب مثل مشايخي، نصيريان، کشاورز، پرستويي و غيره از همان اول نقش‌هاي اصلي بازي نكرده‌اند. كم كم رشد كرده اند. اولين نقشي كه بازي كردم براي عبدالحسين نوشين بوده نقشي بسيار كوچك، به طوري كه تا من وارد صحنه مي‌شدم و تماشاگر مرا مي‌ديد پرده بسته مي‌شد.

اولين بار كه خود را بر پرده سينما ديديد چه حسي داشتيد؟
ـ وقتي رفتم آلمان دوره شبانه سينما و تئاتر آلمان را ديدم يك فيلم 16 ميليمتري بازي كردم به نام «دزد قصيده» كه از آن فيلم فقط يك عكس دارم و خودم فيلم را نديدم. اما اولين بار تصوير خودم را در تلويزيون ديدم. هر هفته يك تئاتر ضبط مي كرديم و تلويزيون پخش مي كرد. وقتي خودم را در تلويزيون مي‌ديدم به نقص هاي بازي‌ام فكر مي‌كردم. اين خيلي كمك مي كرد. اولين باري كه خودم را بر پرده سينما ديدم فيلم «گاو» بود. حس جذابي بود. هر بار كه خودت را در بازي‌هاي متفاوت مي‌بيني به چيزهاي جديدي از خودت پي مي‌بري.

شما از سيستم يا متد بازیگری خاصي پيروي مي‌كرديد؟
ـ من اين متدها را خوانده‌ام ولي هميشه روش خاص خودم را داشته‌ام. به طور مثال هيچ وقت ديالوگ حفظ نمي‌كنم. مي‌خوانم و مي نويسم، آنقدر كه موقعيت و ديالوگ از آنِ خودم شود. اولين چيز برايم باورپذيري نقش است. وقتي خودم نقش را باور كنم، مطمئناً آن را باورپذير ارائه خواهم داد.

عنصر اصلي در بازيگري باورپذير بودن است؟
ـ بله. بازي بايد واقعي باشد. من براي انتخاب نقش به اين فكر مي‌كنم كه اساساً مي توانم به آن كاراكتر نزديك شوم و به من مجال تحقيق و كنكاش مي‌دهد يا خير.

مي‌گويند زمان شما ورود به فضاي حرفه‌اي آسان‌تر از الان بوده، سال‌ها است بسیاری از جوان‌ها سوداي بازيگري دارند. ازدحام بازیگران مانع از این می‌شود که فرصت به همه برسد.

ـ آن زمان علاقمند به هنر به علت مسائل عرفي كم بود. هنر را نوعي مطربي مي‌دانستند. خانم‌هايي كه براي تماشاي تئاتر مي نشستند با دو چادر مي آمدند كه بعد از بيرون رفتن از تئاتر چادرشان را عوض كنند تا كسي آنها را نشناسد. آن زمان نگاه خوبی به هنرمندان نبود، به همين دليل علاقه مند كم بود، اما كار سخت بود. الان بازيگري فراگير و مد شده است و علاقمنداني بسيار دارد.

اولين بار كه حس كرديد تماشاگران و مردم شما را مي شناسند را يادتان مي آيد؟
ـ چون من از 13 سالگي تئاتر كار مي كردم تماشاگران تئاتر مرا مي‌شناختند. هنرپيشه كم بود زود شناخته مي‌شديم. همان تئاترهايي كه در تلويزيون بازي مي كرديم و مردم زيادي به تماشاي تلويزيون مي‌نشستند، مرا به مردم شناساند. البته حالا تلويزيون خريداري ندارد. بعد با بازي در فيلم‌هاي سينمايي «گاو»، «آقاي هالو»، «دايره مينا» و غيره معروفيت بيشتري پيدا كردم.

شما هميشه با وسواس نقش انتخاب كرده‌ايد، از كم كاري و فراموش شدن نمي‌ترسيديد؟
ـ من حتي پيش پرده‌هايم را با وسواس انتخاب مي‌كردم. حتماً نقش بايد چيزي داشته باشد تا تماشاگر را جذب كند و اين اصل و اساس در انتخاب نقش براي من بود. ابداً از كم كاري نمي‌ترسيدم.

ابراز احساسات مردم چقدر به شما روحيه مثبت و انگيزه مي‌دهد؟
ـ همه هنرمندان اصولاً تشويق را دوست دارند. شهرت با محبوبيت فرق دارد. وقتي كسي يك سريال بازي مي‌كند همه او را مي‌شناسند. اما محبوبيت ذره ذره طي ساليان ساخته مي‌شود. بازيگر محبوب كسي است كه تماشاگر به خاطر او بليت بخرد. اگر وسواس و گزينش نقش براي بازيگر اهميت نداشته باشد. محبوبيت به وجود نخواهد آمد.
 
با مطالعه كردن، در هر كاري حضور نداشتن و مال اندوزي نكردن در محبوبيت بازيگر تأثيرگذار است. مردم از هنرپيشه مورد علاقه‌شان انتظار ندارند در هر كاري حضور پيدا كند. توجه به ذائقه مخاطب براي هر بازيگر محبوب بايد مهم باشد.
 
او حتي در پوشش شخصي خود نيز بايد انتظار مردم را در نظر بگيرد. روزي من با يك اوركت سبز با جيب‌هاي زياد كه بسيار خوش تيپ بود و دوستش داشتم در خيابان راه مي‌رفتم ناگهان زن و مردي به من گفتند خواهش مي‌كنيم شما اين كت را نپوشيد چرا كه شما منتسب به جايي نيستيد، من به خواسته آنها احترام گذاشتم و آن را درآوردم.

روزی به خانه هنرمندان آمدم شما را در یکی از اتاق‌ها دیدم سلام کردم و شما جلوی من بلند شدید، این حرکت شما همیشه در ذهنم می‌ماند. محبوبیت و وقار بازیگری شما وجه تمایز زیادی با دیگران دارد، چرا؟
ـ هنرمند بايد خدمتگذار مردم باشد. هر چقدر هنرمند خودش را در برابر مردم كوچك كند بيشتر در دل مردم جاي دارد. هنرمندي كه خواهان موفقيت و محبوبيت است بايد به عواطف مردم توجه كند. پز و ادا نداشته باشد.
 
نحوه برخورد با مردم را از اول عمر ياد گرفتم. هميشه منم که اول سلام مي‌كنم و نمي‌گذارم كسي به من سلام كند. يادم مي‌آيد يكي از شبهايي كه سر فيلمبرداري فيلم «جايي براي زندگي» تا 3 بعد از نيمه شب كار مي‌كرديم بعد از پايان كار 150 هنرور بودند كه تقاضا كردند با من عكس بگيرند. من حق طبيعي آنها مي‌دانستم كه وقتي را در اختيار آنها بگذارم. مرا دوست داشتند من هم بايد آنها را دوست داشته باشم.
 
بي‌توجهي من قطعاً از ياد آنها نمي‌رفت. با تك تك آنها در آن موقع شب عكس گرفتم در صورتي كه همكاران اصرار مي‌كردند كه براي استراحت زودتر برويم. هنرپيشه به علت موقعيتش بر دل مردم تأثير مي‌گذارد و محبت آنها را جلب مي‌كند.

با توجه به محبوبیت زیادی که دارید،اگر پيشنهادی برای كانديد شدن رياست جمهوري داشتيد قبول مي كرديد؟
ـ نه. هرگز...

عنوان آقاي بازيگر را جز خود، لايق چه بازيگري مي‌دانيد؟
ـ اولاً اسم من عزت‌ا... انتظامي است نه آقاي بازيگر. نامگذاري‌هاي اينچنيني خيلي با روحيه من سازگار نيست. هنرمند خودش، خودش را ماندگار مي‌كند. هيچ حكومتي را نمي‌شناسم كه براي كسي حكم ماندگاري صادر كند.

تعريف شما از ستاره سينمايي چيست؟
ـ ستاره براي من معنا ندارد. ما در ايران ستاره نداريم. حفظ موقعيت و ماندگاري در اوج مهمتر از هر چيز ديگري است. براي من مقوله ماندگاري مهمتر از هر حاشيه ديگري است.
 
ايده موزه شدن خانه شما از كجا شكل گرفت؟
ـ نسخه‌هاي خيلي خوب و قديمي از مهمترين كتاب‌ها، در خانه من موجود است. عكس‌هاي خيلي خوب تئاترهاي قديم و مدارك زيادي از نمايش‌هاي آن زمان كه قطعاً براي تماشاگران جذاب است. جمع كردن مدارك شخصي يا عمومي تئاتر نشان دهنده شخصيت هنري انسان است. عكس تمام فيلم‌ها، تئاترها و بروشورهايم را دارم.
 
در منطقه شميران فرهنگسرا يا مكان فرهنگي خاصي وجود ندارد. خانه من به عنوان موزه در جاي مناسبي واقع شده است. مي‌توان گنجينه خوبي براي تحقيق و پژوهش باشد. البته در دنيا رسم است كه خانه افرادي كه مورد توجه مردم هستند به يك مكان فرهنگي تبديل شود.
 
اينكه تنديس و مجسمه خود را مي‌بينيد چه حسي داريد؟
ـ چه حسي داشته باشم؟

بالاخره براي هر كس مي‌تواند جالب باشد كه تنديسش را درست كنند.
ـ بگو برايت يكي بسازند تا ببيني چه حسي دارد. (مي‌خندد) اصلا برايم مهم نيست.
 
جواني آمد و چند تار موي مرا خواست براي مجسمه‌اي كه مي‌خواست بسازد. بعد اين مجسمه را به موزه سينما تقدیم کرد. اين مجسمه چه چيزي به من مي‌دهد كه نسبت به آن حسي داشته باشم؟

بازيگران از اسم و موقعيتي كه دارند می‌توانند براي مردم استفاده كنند؟
ـ از اين اسم و جايگاه مي‌توان در كارهاي خير و بعضاً گره گشايي‌هاي اجتماعي مردم استفاده كرد هر هنرمندي در هر موقعيتي مي‌تواند براي رفع مشكلات مردم در حد توانش مؤثر باشد. هرگز سؤاستفاده كردن از موقعيت هنري كار شايسته‌اي نيست. استفاده خير از اسم و جايگاه، نام هنرمند را ماندگار مي‌كند.

نسبت به وضعيت هنرمندان پيشكسوت همیشه توجه دارید، این هم یکی از ویژگی‌های مثبت اخلاقی شما است.
ـ من بارها براي آتيه هنرمندان كهنسال و زندگي شان به وزارت ارشاد و شهرداري رفته‌ام و پيشنهادات خيرخواهانه داده‌ام. به تازگي پيشنهاد دادم يك خانه سالمندان مخصوص هنرمندان كهنسال ساخته شود تا در دوران پيري آنها گوشه‌گير و فراموش نشوند. براي هنرمندان قبرستان درست كرده‌اند اما بايد قبل از آن بيمارستان و آسايشگاه داشته باشند. هنرمندان كهنسال وقتي در خانه سالمندان جمع شوند با هم صحبت مي‌كنند، نقل خاطره مي‌كنند و انگيزه زندگي دارند. اين پيشنهاد در دست بررسي است و اميدوارم هر چه زودتر چنين حركت سازنده‌اي رقم بخورد.

در آخر براي هنرمندان چه آرزویی دارید؟
- هر وقت یاد هنرمند گرامی سرکار خانم منصوره حسینی نقاش بزرگ ایران می‌افتم که 15 روز پس از مرگ میان تابلوهایش تنها افتاده بود و کسی از او خبر نداشت، تنم می‌لرزد. پروردگارا به همه ما کمک کن.
 
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
برچسب ها: هنرمندان ، انتظامی ، شبانه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
فرشته
۰۰:۲۵ ۰۲ مرداد ۱۳۹۱
به این میگن بازیگر .. واقعا بازیش حرف نداره ... ایشالا خدا سلامتی بهش بده