به گزارش
سرويس بين الملل باشگاه
خبرنگاران به نقل از "ميدل ايست آنلاين"؛ رمزي بارود، نويسنده و مقاله نويس مصري كه در مقاله اي كه ميدل ايست آنلاين آن را منتشر كرده، با اشاره به آغاز دوران جديدي در زندگي سياسي مصر، به مسئله مهم پيمان كمپ ديويد _صلح ميان مصر و رژيم اسرائيل_ پرداخته و عنوان كرده؛ با توجه به اينكه اين پيمان در شرايط عادي منعقد نشده و خواست اكثر مردم مصر نيست، اكنون كه دوران سياسي جديد با روي كار آمدن محمد مرسي در مصر آغاز شده، لازم است كه به كمپ ديويد جدي تر نگاه شود.
رمزي بارود مي نويسد؛ باوجود تضمين هاي اوليه محمد مرسي رئيس جمهور جديد مصر در رابطه با "تعهد او در قبال معاهدات و توافقنامه هاي بين المللي" اكنون مي توان تقابل احتمالي ميان مصر و اسرائيل را پيش بيني كرد.
فارغ از انتقال قدرت پر هرج و مرج، يك مصر جديد در حال ظهور است. اين مصر با تاكيد بر احترام و شان و عزت ملي، بيشتر متكي به خود است.
در حقيقت، كلمه "كرامت" اكنون كلمه غالب در تمام گفتمان ها است. كليد درك مصر جديد (مصر پس از ژانويه 2011) اين است كه دگرگوني رواني فراگير يا جامعه مصر مورد تمجيد قرار بگيرد.
دگرگوني واقعي كه به وضوح "كليشه بدنام مصريان به عنوان افرادي رام و مطيع" را به چالش كشيده است.
اين بدان معني است كه نه رئيس جمهور مرسي و نه اخوان المسلمين، سلفي ها، ليبرال ها و نه حتي ژنرال هاي شوراي عالي نيروهاي مسلح، نمي توانند مصر را در مسير منافع خودشان، هدايت كنند.
بنابراين، گفته هاي محمد مرسي در روز 29 ژوئن به هيچ وجه از توقعات و انتظارات مردم جدا نيست. در حقيقت، محمد مرسي به زحمت مي تواند آنچه را كه ميليون ها مصري حاضر در ميدان التحرير از او انتظار داشتند، برآورده كند.
مرسي گفت؛ "من تلاش خواهم كرد اراده آزاد مصر در روابط خارجي اش را دوباره زنده كنم. من تمام وابستگي هاي مصر به هر قدرت خارجي را از بين خواهم برد. مصر در تمام اقدامات و اظهارات خود، آزاد است."
درست است، مرسي گفت؛ مصر به تعهدات بين المللي خود پايبند خواهد بود و اشاره كرد كه كمپ ديويد يكي از آنها است.
اما پيمان صلح با اسرائيل "تعهد" عادي نيست. اين معاهده قراردادي استثنايي است كه تحت فشارهاي فراوان امضاء شد و به واسطه رشوه هاي مداومي كه هرگز توسط پارلمان منتخب تائيد نشد، دوام آورد.
اين معاهده از اول مشكل دار بود. معاهده كمپ ديويد، مصر را با كشورهاي عرب اطراف خود دشمن كرد و نقش تاريخي آن به عنوان يك رهبر منطقه اي را از اين كشور، سلب كرد.
تمام كارها در خفا انجام شد و فاقد شفافيت است. به مدت 30 سال اين پيمان به عنوان رابطه غيرعادي آمريكا و اسرائيل در يك طرف و رابطه نظاميان مصر و نخبگان سياسي آن در طرف ديگر تعريف مي شد.
مردم مصر هرگز جزئي از اين پيمان نبودند، همانطور كه هنوز هم نيستند كساني كه اقدام انور سادات رئيس جمهور وقت مصر در عادي سازي روابط با اسرائيل را به چالش مي كشيدند، به شدت تنبيه مي شدند. با اين وجود، در طول سال ها، بخش اعظمي از مصري ها پيمان كمپ ديويد را به چالش كشيدند. آنها با خود صلح مشكل نداشتند؛ بلكه ماهيت غير دمكراتيك و شرايط تحقيرآميز اين معاهده را مورد انتقاد قرار مي دادند.
انور سادات آن زمان ادعا مي كرد كه نماينده "مردم مصر" است، كه نبود. آمريكا و اسرائيل همواره ملت هاي عرب را از طريق سران آنها مي شناسند. بقيه هرگز براي آنها مهم نبوده اند. كشروهاي غربي به سرعت با اهداء مزايا، پول و افتخارات به سادات، مصر را از مبارزه با اسرائيل، بازداشت.
در سال 1978، حتي قبل از امضاي رسمي پيمان كمپ ديويد در واشنگتن، جايزه صلح نوبل به انور سادات اهدا شد.
سادات آن زمان خود را نه تنها نماينده تمام مصري ها، بلكه نماينده "اكثريت مردم عرب" مي ديد، به طوري كه مدعي شد او به "اميدواري هاي بشريت" پاسخ داده است. از ديدگاه غربي هاي طرفدار اسرائيل، سادات تنها يك "صلح ساز" ساده نبود؛ بلكه او "شاهزاده صلح" بود.
در سال 1978، اسرائيل به بخش هايي از لبنان حمله كرد و پس از آنكه صلح با مصر حالت رسمي پيدا كرد،به بخش هاي ديگر لبنان حمله كرد و هزاران غيرنظامي را كشت و مجروح كرد.
جنگ در لبنان و سركوب فلسطين اشغالي توسط مناخم بگين (نخست وزير اسبق اسرائيل) رهبر حزب ليكود همزمان شد، اما اكنون بگين به يك دوست و برنده جايزه صلح نوبل تبديل شده بود كه از صلح و دوستي سخن مي گفت.
كمپ ديويد هرگز معاهده صلحي ميان دو ملت نبود؛ بلكه حادثه عجيب سياسي بود كه به وسيله ميلياردها دلار پول ماليات دهندگان آمريكايي، باقي مانده است. در طول چندين دهه، مسئله كمپ ديويد به درستي حل و فصل نشده است.
اسرائيل به درستي دريافته بود كه براي حفظ اين معاهده، بايد به وسيله يك حاكم قدرتمند مصري ها را مجبور كنند كه تسليم شوند (و با اين پيمان مخالفتي نكنند) و آمريكا دريافت كه بايد به اين حاكم پول و ديگر مزايا داده شود تا راضي بماند.
براساس اين درك، اسرائيل تا آخر هم پيمان وفادار مبارك باقي ماند.
تنها چند روز قبل از سوگند خوردن مرسي، جروزالم پست در سرمقاله خود نوشت؛ با توجه به اينكه شوراي نظامي جايگاه محكمي در قدرت را براي خود حفظ كرده، روابط مصر و اسرائيل با ثبات باقي مي ماند، در مقايسه با سناريويي كه در آن اسلام خواهان كنترل كرسي هاي پارلمان و رياست جمهوري را در اختيار بگيرند.
اسرائيل علاقمند است، رابطه خود با مصر را حفظ كند كه اين رابطه به اسرائيل كمك مي كند، طرح هاي نظامي استعماري خود را در فلسطين و سياست هاي تجاوزكارانه خود در لبنان و سراسر منطقه را اجرا كند.
بعيد به نظر مي رسد مصر اجازه دهد اين موضوع مدت طولاني به طول بيانجامد، بخصوص وقتي كه چالش قدرت در مصر حل و گفتمان سياسي كاملا برقرار شود.
رسانه هاي آمريكايي كه نتوانسته اند از چهره در حال تغيير مصر تمجيد كنند، خود را با مسائلي مانند سكولارها در مقابل اسلام خواهان و ديگر تعميم هاي كلي مشغول كرده اند.
اين رسانه هاي كاملا از اين حقيقت غافلند كه رابطه مصر در قبلا معاهده كمپ ديويد و در كل با اسرائيل به وسيله تقسيم بندي هاي دروغين و قراردادن افراد مذهبي در مقابل ليبرال تعيين نمي شود، بلكه به وسيله يك وضعيت انقلابي كه سالها اين كشور (مصر) را در بر خواهد گرفت، تعيين مي شود.
در ميدان التحرير، محمد مرسي اظهار داشته بود؛ "من بر مفهوم امنيت ملي در چشم انداز مربوط به اعماق آفريقا، جهان عرب، جهان اسلام و بقيه جهان، تاكيد مي كنم. ما از حقوق خود دست بر نخواهيم داشت. ما از حق هيچ مصري در خارج از كشور نخواهيم گذشت. رژيم ما خود در مورد روابط خارجي اش گفتگو مي كند. مصري ها نيز كمتر از اين را نخواهند پذيرفت و قول هاي مرسي دقيقا همان چيزي است كه مبارك در اين سالها آن را كنار گذاشته و از دادن اين قولها خودداري مي كرد. در اين چارچوب، كاملا مشخص است كه مصر جديد به طور بالقوه خطرناك است. اين خطر از تكيه گاه مذهبي رئيس جمهور يا حزب سياسي اش فاش نمي شود؛ بلكه اين خطر از آنجاست كه تفكر، شان و جايگاه ملي مصر _يا همان كرامت_ كشور را وادار به تغيير مسير سياست خارجي اش مي كند.
اگر اسرائيل مسير سياسي خود را تغيير ندهد تا اين واقعيت جديد را بپذيرد، رويارويي بين مصر و اسرائيل بيش از آنكه محتمل باشد، اجتناب ناپذير است.