حوزه
دانشگاه باشگاه خبرنگاران؛
اگر در يك خانواده متموّل زندگي ميكنيد، هيچگاه متوجه چگونگي تأمين هزينههاي زندگي نميشويد و حتي به آن فكر هم نميكنيد؛ اما مشكل از زماني آغاز ميشود كه کلمه "ندارم" را دائماً از زبان والدين خود ميشنويد، آنگاه مجبور ميشويد خود را درگير مسائل اقتصادي خانواده کنيد، حال اين وضعيت وقتي بغرنجتر ميشود که شما با هزار و يک مشکل توانستهايد جايگاه خود را در ميان جمعيت کثير دانشگاهيان کشور باز کرده و درس بخوانيد تا شايد بتوانيد آينده روشنتري را براي خود رقم بزنيد. اينجاست که بايد علاوه بر مخارج خانواده، هزينه تحصيل خود را نيز تأمين کنيد! درست همين موقع است که با واژهاي به نام "کار دانشجويي" آشنا ميشويد.
اين يک موضوع جدياي است که دانشجويان ما به دليل ناپايداري اقتصادي، در دوران تحصيل، اميدي به کسب درآمد متناسب با شأن و رشته تحصيلي خود ندارند و اين در حالي است که بايد مديريتي براي تأمين مخارج دانشجويي، اولويت
بندي بين هزينههاي جاري، هزينه كلاسها، برنامهها و فعاليتهاي مختلف،
هزينه رفتوآمد، هزينه خوابگاه يا خانه اجارهاي و مخارجي که از سوي خانواده بر او تحميل مي شود داشته باشد.
ديده مي شود که برخي دانشگاه ها، كار پژوهشي و تحقيقاتي به صورت نيمه وقت در اختيار دانشجويان خود قرار ميدهند، از جمله تدريس خصوصي که يكي از كارهاي بسيار رايج دانشجويي است كه با وقت دانشجويان كاملا هماهنگي دارد، علاوه برآن مقاله نويسي، ترجمه و ... جزو ليست فعاليت هاي دانشجويان کار دانشجويي قرار ميگيرند و اين کار پسنديدهاي است که بدون برنامهريزيهاي کلان و به صورت کاملا سنتي در فضاي دانشگاه انجام ميشود؛ اما هميشه موضوع به اين راحتي پيش نمي رود. چرا که هستند دانشجوياني که به دليل نيازهاي مالي به مشاغل غيرفعال و كاذب و گاهي هم خطرناک روي مي آورند.
در اينجا اين سوال مطرح ميشود كه چگونه از كسي كه پس از عمري تحصيل، به اندازه برخي از مشاغل كاذب و دمدستي نيز از تأمين مالي و روحي لازم برخوردار نيست، ميتوان انتظار داشت كه هم براي خود و هم براي جامعه مفيد باشد؟
زماني که بسياري از كارمندان بخشهاي مختلف، با تحصيلات و تخصص اندك يا در حد صفر، از حقوق و مزاياي فراواني برخوردارند و عملا اشتغال به تحصيل را به سخره مي گيرند، چگونه نبايد شاهد حوادثي از اين دست بود؟
افزايش گرايش دانشجويان به عضويت در شبكههاي هرمي، يکي ديگر از عواقب نبود فرصت هاي شغلي مناسب و آينده كاري مبهم براي قشر در حال تحصيل عنوان شدهاست.
البته کار براي کسي عار نيست اما اين شايسته است که دانشجويان ما بدون هيچ پشتوانهاي از سوي مسئولان در مشاغلي همچون پيك موتوري، پخش كارتهاي تبليغاتي، بازاريابي براي شرکتهاي مختلف توليدي، بازرگاني و لوازم آرايشي، منشيگري، پرستاري از سالمندان، نگهباني و حتي واکس زدن کفش ديگران فعاليت کنند. البته اينها شغلهاي آبرومندي هستند که مي توان از آنها نام برد؛ چه بسا جوانان دانشجوي ما به دليل نياز مالي به مسائل خلاف قانوني و شرعي هم کشيده مي شوند.
گفته ميشود چندسالي است كه دفاتري با عنوان كارآفريني در دانشگاه ها فعال شده است تا شيوه هاي استفاده تجاري از رشته تحصيلي را به دانشجويان بياموزد اما هنوز بسياري از دانشجويان با اين مراكز ارتباط ندارند و مراكز كارآفريني به عنوان دفاتري سوت و كور دركنار دانشكده ها بلااستفاده مانده اند.
به هرحال براساس مطالعات انجام شده پيشبيني ميشود كه جمعيت جوان و فعال ايران تاسال 1400 به بيش از 60 ميليون نفر برسد و ايران بايد تا آن سال 29 ميليون فرصت شغلي ايجاد كند، با توجه به اينكه سهم نيروي متخصص و ماهر از جمعيت بيكار كشور بالاست، پس تعجبي ندارد اگر دانشجويان چه حين تحصيل و چه پس از تحصيل به مشاغلي روي بياورند که هيچ سنخيتي با شاخه تحصيلي و مهارتشان ندارد لذا لازم است تحولي در ميزان و نحوه كار دانشجويي صورت پذيرد تا كارآيي آنان توأم با تأمين حداقلهايي براي معاش شود.
يادداشت از: زهرا اسماعيلي مطلق
انتهاي پيام/ر