*همانا که در خلقت آسمان و زمین و توالی شب و روز، و کشتیها که در دریا به سود مردمان به آسانی رفت و آمد میکنند و در آبی که خداوند فرو میفرستد و زمین مرده را زنده میکند و بدان آب انواع جنبندگان پدید میآورد، و در گردش بی آرام بادها و ابرها که میان زمین و آسمان معلق و مطیع فرمان الهیاند، همه این امور برای صاحب نظران و خردمندان نشانه های قدرت و حکمت الهی است*
*پدیده های طبیعت و نمایشی که در صحنه عالم لحظه لحظه بازی میشود، همه برای آنان که خرد را در هر کار به خدمت میگیرند، اشاراتی است به حقایق جاودان و لایتغیّر و نمایشی است از قدرت آفریدگار و تجلیای ست از اسماء و صفات او.
*گوته، بزرگترین شاعر آلمان و برجسته شخصیت فرهنگی اروپا در قرن هجدهم، وجد و حالی داشته است با این گونه آیات- که خداوند همه آفرینش را آیات میخواند. گویی در تماشاخانهای ناگاه نویسنده بر صحنه ظاهر شود و با تماشاچیان از عجایب آثار خویش سخن گوید، چنان که نظامی گفت:
از آن دیبا که میبستم طرازش نمودم نقشهای دلنوازش
*سعدی شیرین سخن، این همه شور از کجا شاهد ما «آیتی»
است، این همه تفسیر او
(سعدی)
*پارهای از آیات و شگفتیهای آفرینش در دیباچه منطقالطیر به زیباییِ تمام و گاه با تفسیرهای بدیع آمده است:
آسمان چون خیمه ای بر پای کرد بی ستون کرد و زمینش جای کرد
عنکبوتی را به حکمت دام داد صدر عالم را درو
آرام داد
پس همه بر چیست بر هیچ است و بس هیچ هیچ است، این همه هیچ است و بس
عرش و عالم جز طلسمی بیش نیست اوست و بس، این جمله اسمی بیش نیست
*اعجاب مولانا از ماه و خورشید و زمستان و بهار و باد و باران نیست بلکه از شگفتترین واقعه عالم خبر میدهد که چگونه از دل خاک از عمقِ خائوس یا هیولای عالم موجود زاده میشود که دعوی خدایی دارد:
چههاست در شکمِ این جهان پیچاپیچ کز او بزاید اناالحق و بانگِ سبحانی