سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

پایان "خون رقصه" با حضور همسر و دختر شهید مهدی سورچی+عكس

تالار چهارسو در شب آخر اجرای نمایش "خون رقصه" در میان استقبال کم نظیر تماشاگران میزبان "راضیه فدایی" همسر و دختر شهید "مهدی سورچی" بود.

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران و به نقل از روابط عمومی نمایش؛تالار چهارسو در شب آخر اجرای نمایش "خون رقصه" در میان استقبال کم نظیر تماشاگران میزبان "راضیه فدایی" همسر و دختر شهید "مهدی سورچی" بود که حضورش جو سنگینی بر این اجرا حاکم کرده بود به طوری که اغلب تماشاگران با چشمانی اشکبار تا پایان نمایش در سالن حضور داشتند .

حمیدرضا آذرنگ در پایان نمایش با بغض در گلو بر روی صحنه خطاب به تماشاگران گفت: به جرات قسم می خورم تا به حال چنین احساسی نداشتیم که برای یک اجرا اینچنین استرس داشته باشیم .
وی در حالی که رو به راضیه فدایی داشت ادامه داد:من به نمایندگی از گروه به ایشان تعظیم می کنم و آرزو می کنم همیشه سلامت باشند .
سپس علیرضا سعیدی یک هدیه نفیس به همراه یک سبد گل از سوی مدیریت تئاتر شهر به راضیه فدایی و دخترش اهدا کرد .
 
نماینده معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز که شب گذشته در تالار چهارسو حضور داشت از طرف جناب آقای شاه آبادی یک نیم سکه به رسم هدیه به ایشان تقدیم کرد .
رضا صابری نیز از جانب گروه اجرایی نمایش ، یک سفر زیارتی به همراه خانواده به کربلای معلی به راضیه فدایی هدیه کرد .
پری صابری،آتش تقی پور ، میترا حجار و ... از هنرمندانی بودند که شب گذشته به تماشای نمایش "خون رقصه" نشستند.


لازم به ذکر است نمایش "خون رقصه" به نویسندگی و کارگردانی رضا صابری از 3 خرداد 1391 در تالار چهارسو هر شب (به جز شنبه ها) ساعت 20:30 به روی صحنه رفت و حمیدرضا آذرنگ ، نسیم ادبی،بهرام ابراهیمی،یعقوب صباحی ، گیتی قاسمی ، آذر سماواتی ، مهدی سجادپور ، بهار اولیایی شاد ، محبوبه پاپی و افلاک سیادت (کودک خردسال) به ایفای نقش پرداختند .

 
(عكاس:مازيار قنبري)
مهدی سجادپور (مدیر تولید) ،هدا آهنگر (دستیار کارگردان) ،میلاد حاجی زاده (مدیر صحنه) ، امیر خدامی (عکاس) ، مازیار قنبری (طراح پوستر و بروشور) و محمد آذربرزین (روابط عمومی) با این نمایش همکاری داشتند ./ه
برچسب ها: پایان ، خون ، رقصه ، حضور ، همسر
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
مهدی
۱۶:۳۸ ۰۹ خرداد ۱۳۹۶
واقعا عالی
ناشناس
۱۱:۰۶ ۲۰ مهر ۱۳۹۴
سلام این سکه دادن ورفتن به کربلا دروغ من و مادرم هیچی ندیدیم
من خود زینب سورچی هستم فرزند شهید مهدی سورچی و این حرف ها از طرف خودم هست
زینب سورچی
۱۷:۰۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۳
عالی