به طور كلي منطقه به عرصه پهناور جغرافيايي كه با يكديگر اشتراكات جغرافيايي دارند اتلاق مي شود كه از نظر فرهنگي يا فيزيكي متجانس باشد در حالي كه كشورهاي خاورميانه متشكل از گوناگوني ها و ناهمگوني هاي فراوان است.
درباره اتلاق منطقه بر ناحيه خاورميانه، 2 ديدگاه كلي وجود دارد. عده اي عبارت و اصطلاح خاورميانه را براي توصيف و معرفي مجموعه اي از گروه بندي هاي سياسي- سرزميني از شمال آفريقا تا شبه قاره هند و از فققاز تا ماوراي درياي سرخ به كارمي برند.
ناحيه گسترده اي كه گوناگوني هاي فراواني دارد اما يگانگي و همگوني زيست محيطي ندارد و داراي هيچ كدام از معيارهاي جغرافيايي، تاريخي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ... كه پديد آورنده ساختار امكاني در خور واژه منطقه باشد نيست و به هيچ وجه عامل وحدت بخشي به جز دين اسلام با فرقه هاي گوناگون آن اجزاي پراكنده منطقه فراخ و پهناور خاورميانه را به هم پيوند نمي زند .بنابراين نمي توان خاورميانه را به عنوان منطقه ژئوپوتيك به حساب آورد.
از يك ديدگاه ديگر در تعريف منطقه به مثابه يك پديده اجتماعي، روابط فرا محلي در برگيرنده گروه هاي انساني بستر مناسبي براي پيدايش مجموعه هاي امنيتي پيچيده فراهم مي آورد كه در آن در هم تنيدگي و به هم پيوستگي امنيت واحدهاي تشكيل دهنده قابل توجه است.
در اين محيط امنيتي، واحدهاي تشكيل دهنده براساس نگراني، درك، برداشت مشترك از تهديدها براي پاسداري از امنيت خود به ساز و كار معيني تن مي دهند. ويژگي هاي يك منطقه مي تواند بر پايه باورهاي مذهبي مشترك منابع و ذخاير انساني و طبيعي مانند فناوري هاي ارتباطي يكسان و قدرت سياسي و اقتصادي همسطح استوار باشد. علاوه بر آن كه در منطقه خاورميانه همواره مسايل و رويدادهايي وجود داشته است كه همه كشورهاي منطقه نسبت به آن حساسيت نشان مي دهند مانند مساله اعراب و اسرائيل، نفت، امنيت خليج فارس با وجود نيروهاي نظامي فرا منطقه اي و .. اين ويژگي ها مي تواند مولفه هاي منطقه را براي خاورميانه فراهم آورد.
در يك جمع بندي كلي مي توان گفت هر چند خاورميانه را نمي توان از منظر جغرافيايي، منطقه واحد و منسجم در نظر گرفت اما وجود مسائل ويژگي خاص در اين منطقه باعث شده است تا خاورميانه به عنوان يك چهار راه مهم و حياتي براي سه قاره آسيا، اروپا و آفريقا به شمار آيد و از نظر ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك داراي اهميت ويژه اي باشد.
/ش3