باشگاه خبرنگاران- چند سالي است كه سريالي كه قسمت هاي آن ها بسيار طولاني است در شبكه خانگي هنر و هنرمندان از جمله هنرمندان سينما، تلويزيون، تئاتر، موسيقي و البته هنرهاي تجسمي در حال پخش است و قصد تمام نشدن و به نتيجه رسيدن را هم ندارد.
اين سريال از يكي از سريالهايي كه از دهه شصت با عنوان "سال ها دور از خانه" هم پخش ميشد طولاني تر شد شده و به سرانجام نمي رسد در حقيقت سازندگان اين سريال قصد دارند قسمت هاي طولاني تري را توليد كنند.
با آوردن نام سريال قطعاً هر كسي به ويژه هنرمندان آه از نهادشان برميآيد؛ همان سريال سالها دور از بيمه هنرمندان يا ميتوانيم به اختصار از آن با نام سريال بيمه هنرمندان ياد كنيم.
اين سريال كه سالهاي طولاني است در شبكه هنرمندان پخش مي شود ركورد سال هاي دور از خانه را زده است.
هنرمندان تجسمي سالهاست كه به دنبال بيمه شدن هستند اما متاسفانه هيچ نتيجه اي نميگيرند.
موضوع بيمه هنرمندان در چندين سال پيش به عنوان طرحي همين جوري كه فقط موضوعي بيان شده باشد عنوان شد.
هنرمندان ساده دل و خوش باور با اعلام اين موضوع كمي به اوضاع فعاليت هنري شان خوش بين شدند.
بسياري از هنرمندان پيگير بيمه هنري خود شدند اما پس از مدتي دريافتند كه براي بدست آوردن بيمه بايد زمان بسياري را صرف كنند و كار و فعاليت خود را كنار بگذارند و به سراغ بيمه شدن بروند.
*خريد كفشهاي آهني براي بيمه هنريهنرمندان پس از طي زمان طولاني به اين واقعيت رسيدند كه بيمه شدن به همين سادگي نيست و اصلا صرف زمان يك ماه تا يكسال يا چند وعده كافي نيست در اين راه براي رسيدن به مقصد بايد از كفشهاي آهنين استفاده كنند كه البته براي خريد كفشهايي از اين دست به هر جايي سرزدند اما پيدا نشد به ناچار كفشها را از پا درآورده و پاي برهنه به جهت نشان دادن اهميت اين بيمه به راه افتادند اما گويا بيمه هنرمندان در دكان هيچ بقالي يا به گفته امروزي ها سوپر ماركت پيدا نميشد.
بيمه و هنرمند مصداق دو قطب هم نام آهن ربا هستند كه هيچگاه تحت هيچ شرايطي با هيچ فرمول فيزيكي يكديگر را جذب نميكنند.
*گاهي چقدر زود دير مي شودخيلي از هنرمندان تجسمي كه جزء فعال ترين هنرمندان بودند و بر اثر حادثه اي دچار صدمه و يا اتفاق ناگواري به بيماري مبتلا شده بودند متاسفانه هيچگاه نتوانستند از بيمه استفاده كنند چرا كه اصلا بيمه نبودند و آن ها را بيمه نميكردند متاسفانه بسياري از اين گروه هنرمندان با اتفاقات ناگوار و بيماري هايي كه هزينه هاي آن ها بسيار زياد بود دار فاني را وداع گفتند.
در همين دو سال اخير شاهد درگذشت هنرمند جوان تصويرگري كتاب كودك علي عامه كن بر اثر بيماري سرطان بوديم.
هنرمندي كه جوايز بسياري از جشنواره هاي متعدد كسب كرده بود و با فراهم كردن هزينه هاي بيماري وي ميتوانستيم اين هنرمند را هم چنان افتخار آفرين ببينم.
برادر علي عامه كن در طول بستري شدن برادرش در بيمارستان تلاشهاي فراواني براي استفاده از بيمه هنرمندان كرد اما به هيچ نتيجه اي نرسيد ناگزير نامه اي به مديركل مركز تجسمي در دو سال پيش نوشت و درخواست كرد تا برادرش بيمه شود و از مزاياي آن كه شامل استفاده از وام براي درمان است استفاده نمايد البته آن مدير زير درخواست را پاراف نموده و تمام ما اما موضوع به همين جا ختم نميشود تازه اول راه بود و نياز به آن كفشهاي آهنيني كه يافت نمي شود، بود.
پس از گذراندن مراحل طولاني و گرفتن امضاهاي متعدد پاسخ داده شد كه سن برادرتان به بيمه شدن نميخورد چرا كه مطابق آنچه كه در سايت مركز تجسمي مبني بر بيمه شدن هنرمندان است سن براي آقايان 50 سال و براي خانم ها 45 سال است بماند كه تصويرگري جزء هيچيك از رشته هاي تجسمي و زير شاخه هاي آن نيست اما به هر حال به دليل وضعيت استثنايي اين تصويرگر جوان وام را ميدهيم.
البته وام گرفتن شرايط ديگري دارد بايد سندي به اندازه مالي اين وام در گرو آنها ميگذاشتند اما چون سند هيچ ملكي را نداشتند نتوانستند وام 20 ميليوني را براي علاج علي عامه كن بگيرند و اين هنرمند پس از گذراندن چند ماه در بيمارستان به خانه برگشت و چند روز بعد دارفاني را وداع گفت.
از ديگر هنرمندان دلسوز هنرهاي سنتي نيز ميتوان از زنده ياد علي اكبر لرني كه از بازماندگان نقاشي قهوه خانه اي بود و در اواخر سال 90 درگذشت ياد كرد.
اين هنرمند فقيد نقاش قهوه خانه اي كه دچار سكته مغزي شده بود پس از مدتها درمان البته بدون بيمه باز هم تلاش كرد تا پرده نقاشي هايش همچنان رنگين باشد و نقش هايي از حماسه و دلاوري را بر آن تصوير كرد.
لرني در بسياري از مصاحبه هاي خود به موضوع بيمه هنرمندان اشاره مي كرد و مرتباً به دنبال به نتيجه رسيدن و اينكه هزينه هاي درمانش بسيار بالاست عنوان ميكرد اما در آن زمان گوش شنوايي براي شنيدن درد دلهاي وي وجود نداشت تا اينكه يكي از بازماندگان نقاش قهوه خانه اي هم چهره بر پرده خاك كشيده و در گذشت.
هنرمند ديگر از نقاشي قهوه خانه اي احمد خليلي فرد بود و البته عربشاهي هنرمند سفالگر، مترجم و تعدادي از هنرمندان فعال در استانهاي كشور نيز به دليل بيماري درگذشتند.
هنرمنداني كه سالها به دنبال بيمه شدن بودند اما فرصت نكردن كه تحت پوشش بيمه هنرمندان قرار گيرند.
چند روز پيش خبري مبني بر امضاي تفاهم نامه اي بين وزارت بهداشت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و به جهت بيمه هنرمندان صورت گرفت و بار ديگر بيمه هنرمندان مطرح شد.
*بوي بهبود ز اوضاع جهان ميشنوم با شنيدن اين خبر باز هم هنرمندان روزنه اي از اميد را ديدند اميدي كه بارها به درهاي بسته رسيد و به ناچار نا اميد تر بازگشتند و در انتظار روزنه اي ديگر تلاش كردند.
بسياري از هنرمندان تجسمي بيمه هنرمندان را نديدند و هر چند كه براي رسيدن به آن تلاش كردند اما افسوس كه بيماري، حادثه، به آنها مهلت نداد.
اي كاش از ژست هاي مديريتي خارج شويم و به اين واقعيت مهم برسيم كه هنرمندان ايران تلاش بي وقفه اي را در گسترش و حفظ هنر ايران زمين دارند و هيچ خواسته اي را به جزء حمايت از خود (هنرمندان) ندادند.
تنها دغدغه هاي هنرمندان، هنرمنداني كه عمر خود را صرف خلق آثار مميزي كرده اند و نزديك به نيم قرن تلاش به جهت ارائه آثار هنري داشته اند موضوع بيمه هنرمندان يا به عبارتي بيمه شدنشان است.
واقعاً حق هنرمندي كه 5 سال تلاش كرده شايد دود چراغ نخورده اما گرماي طاقت فرساي كوره سفالگري، داغي شيشه هاي شيشه گري، تاريكي تاريكخانه هاي عكاسي، بوي رنگ تابلوهاي نقاشي، ريختن جوهر بر روي تمام كاغذي كه خطي زيبا بر روي آن نوشته شده، تحمل كرده است.
آيا نبايد اين دسته از هنرمندان را حمايت كنيم و نبايد بيمه شدن آن ها را وظيفه خودمان بدانيم و آيا آنها به گردن ما دين ندادند؟
اي كاش بيمه هنرمندان كه كوچكترين كاري است كه براي آنها انجام مي شود، محقق گردد.
كاش روزي شاهد ديدن قسمت پاياني سريال سالهاي دور از بيمه هنرمندان را براي نتيجه گرفتن تلاشهاي طولاني مدت آنها را شاهد باشيم./ي2
يادداشت از:فاطمه اصلاني