سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

انتظار فرج يا اكتشاف فرج!؟

در سياق روايات و اخباري كه در توصيف ايام غيبت و انتظار آمده، به دو دسته بيان برمي‌خوريم:

به گزارش محله شبانه باشگاه خبرنگاران، يك دسته رواياتي كه خبر از يأس و نوميدي كساني مي‌دهد كه روزگار دراز غيبت بي‌تابشان كرده و ترديد و دودلي سايه بر اميدشان افكنده و عطاي دل‌دادگي انتظار را به لقاي دل كندن از آن مي‌بخشند و سر از كمند اعتماد به غيبت برمي‌كشند و به زبان حال مي‌گويند: نه خاني آمده و نه خاني رفته و نه خاني خواهد آمد!

دسته‌ي ديگر اخبار، توصيف از كساني است كه درازناي شب ديجور غيبت را دستمايه‌ي تركتازي‌هاي عوام فريب و بدل‌تراشي‌هاي ناروا مي‌كنند و بدين سوء نيّت و سوء رفتار، مرهمي بَدلي بر دل منتظران مي‌نهند تا كاسه‌ي سرريز صبرشان را چاره‌اي سازند و فغان انتظارشان را پاسخي آورند.

 تاريخ متقدم و نيز معاصر ما، از گروه دوم به خود كم نديده است؛ هرچند برخي نحله‌ها در اين مقوله از تركتازي بيشتري برخوردار بوده‌اند و صحنه را براي بازيگرداني و بازيگري فراهم‌تر ديده‌اند.

دست استعمار نيز در اين زمينه بي‌دست و پا نبوده است و هرجا كه توانسته يا با چهره‌ي عيان به ميدان آمده و في‌المثل بابي‌گري و بهائيت را خلق كرده و به پرورش آن مبادرت ورزيده و يا پري‌چهرانه خودمستوري گزيده و از عمله‌ي بي‌مزد و مواجب خويش در اين رهگذر، بازيگري گرفته است.

تأسف ماجرا اين‌جاست كه حتي خودي‌هايي كه نه به دام اولي افتادند و نه بندي دومي شدند گاه خود بر فكر و انديشه‌ي انتظارگر خويش بند و دام‌ مي‌تنند؛ گروهي سنّت ورزانه به هر رفتار عاميانه تن مي‌دهند و چه بسا مهدويت را محصور در قبّه و بارگاه و گنبد و گلدسته مي‌كنند و جلوه‌ي وي را در پرتو نور سبز يك محراب مي‌جويند و راه را از چاه (!) باز نمي‌شناسند و گروهي روشنفكرانه، به تأويل و تفسيرهاي ناروا مي‌پردازند و تشبيه و تمثيل و سمبل‌گرايي را بر اصل اعتقادي و تعيّني مهدويت تحميل مي‌كنند تا اندكي به دل ناباوران و ترديدورزان راه آيند و استمالت و دلجويي از كساني كنند كه احاديث صعب مستصعب را تاب فهم و درك ندارند!

اين هر دو رويّه به نوعي تقويت‌كننده و تشديدكننده‌ي يكديگرند. اولي در اوج افراط عوامي‌گري در پي آن است كه با دومي درآويزد و دومي براي زدودن اضافات و خرافات(!) از دامن اولي، راه تفريط مي‌پويد و از نصّ اعتقادات فاصله مي‌گيرد تا آبروي مهدويّت را از گروه نخست بستاند و احيا كند!

حيف كه من نمي‌دانم تقصير كداميك بيشتر است و كدام گروه اين بازي خارج از قاعده را زودتر شروع كرده و حريف را به هماوردي وادار كرده است؟ هر چه هست فدايي اين ميدان، اصل اعتقاد و اخلاق مهدويت است.

آنچه هسته‌ي اصلي تمام مضامين روايات مربوط به دوران غيبت را تشكيل مي‌دهد، انتظار فرج با همه‌ي لوازم آن است و اين لوازم عبارتند از: اعتقادات صحيح، پاي‌بندي به شريعت و التزام به اخلاق مهدوي. الباقي، هرچه در اين منظومه‌ي سه‌گانه سازگار است، پذيرفتني است و هرچه بافته‌ي ظنّ و خيال است اجتناب كردني است.

 از جمله‌ي ظنون و خيالات، شتابزدگي در يافتن آخرالزمان است و البته اين شتابزدگي، خود معلول خيال‌بافي‌هاي ديگري است كه يكي از عوامل آن، تطبيق ذوقي و خيالي شرايط ظهور با يافته‌هايي است كه آن يافته‌ها قطعيّت اعتبار ندارند.

روزگاري همين خيال‌پردازان خوش‌ذوق(!)، دجّال را در ظهور تلويزيون تأويل مي‌كردند! شايد امروز آن را در كسوت اينترنت ببينند و يا در قيافه ملاعمر طالباني يك چشم! و لابد فردا در موجودات و پديده‌هاي نوظهوري ديگر! حال اگر حوصله بچه‌هاي نواعتقاد ما از به ميدان آمدن پي در پي علائم ظهور سر برود و همچنان قهرمان ظهور از پس پرده غيبت به در نيايد‌ تكليف چيست؟ آيا نبايد عطاي انتظار را به لقاي بي‌اعتقادي ببخشند؟ آنگاه گناه اين نشانه‌يابي‌هاي قطعي(!) به گردن چه كساني است؟

دو ديگر در زمره خيال‌ها و ظنون، تطبيق نشانه‌ها در افراد است. خوش‌خيالي است اگر تصور كنيم كه اين امر پديده نوظهور عصر ماست. خير! در طول بيش از هزار سالي كه از غيبت كبري مي‌گذرد بوده‌اند كساني كه از قضا از سر حسن‌نيت، اما شتابزدگي در يافتن آخرالزمان، نشانه‌ها را بر «كسان» منطبق ديده‌اند و خياليده‌اند(!) و ديديم كه زمان آنها نيز گذشت و حكايت همچنان باقي است.

آيا همين امر، كافي نيست كه اين تفنن و سرگرمي «نشانه‌يابي» و «ما به ازاء گذاري» را واگذاريم و در عوض به مدلول واقعي روايات مربوط به دوران غيبت و وظايف انتظار گردن گذاريم و از ظن خود نه يار كسي شويم و نه يارگيري كنيم!؟

آيا از ما در زمان غيبت انتظار فرج خواسته‌اند يا اكتشاف فرج؟ چه كسي مي‌تواند كشف خود را در اين زمينه به عنوان حجت بر ديگري تحميل كند؟ - گيرم كه اهل شهود و اشراق باشد، كدام حجت شرعي، برآمده و برنشسته از شهود و اشراق است؟ - اما انتظار فرج، تكليفي روشن، مشخص و شدني است: ‌شناخت اعتقادات، پايبندي به شريعت، التزام به اخلاق.

دكتر محمدعلي فياض‌بخش

برچسب ها: فرج ، امام ، زمان ، ولادت ، شبانه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.