پسر بچهای در حال غرق شدن بود. مردی با دیدن این صحنه جان خود را به خطر انداخت تا او را نجات دهد. اوضاع طوری بود که همه فکر میکردند هر دوی آنها
غرق میشوند؛ و اگر غرق نشوند حتماً در بین صخرهها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد
با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.
مرد خسته و زخمی پسرک را به نزدیکترین صخره رساند؛ و خود هم از آن بالا رفت.
بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم
مرد در جواب گفت: «احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!«
فرستنده:مریم ناظمی -اراک