سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مروري بر روند مداخلات غرب در انتخابات ايران؛

انتخابات در ايران، دستاويز هميشگي براي دخالت غرب

در فاصله دو ماه مانده به آغاز انتخابات مجلس شوراي اسلامي، ايران با ثبت نام کانديداهاي نمايندگي مجلس در فضاي انتخاباتي بار ديگر قرار گرفت و غربي ها و معاندان نظام جمهوري اسلامي ايران هم دوباره فضاي جديدي را براي مداخله و سناريوپردازي و فرافکني به منظور تشويش اذهان مردم در خصوص اين انتخابات يافتند که قطعاً قصد سؤاستفاده از آن را خواهند داشت، به همين جهت مروري مي کنيم بر نوع رويكرد قدرت هاي بيگانه با مسئله انتخابات در ايران در گذشته و حال.

به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، در طول تاريخ قدرت هاي امپرياليستي و استعمارگر و سلطه جو همواره در تلاش بوده اند با توسل به انواع ترفندها و شيوه ها و با بهره گرفتن از حوزه هاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي بر كشورهاي جهان تسلط يافته و اقدام به غارت و چپاول منابع اين كشورها بكنند که ايران نيز از اين قاعده مستثني نبوده است. جریان مداخلات امریکا و انگلیس در قراردادهای نفتی، تضعیف و سرنگونی دولت ها، روی کار آوردن دولت ها و کابینه ها، حذف عناصر نامتجانس با سیاست های غرب، حمایت یا عدم حمایت از شاه در جریان انجام اصلاحات و یا مقابله با مخالفان و ... از نمونه دخالت های مستقیم یا غیرمستقیم قدرت های جهانی در روند انتخابات و تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران بوده است.
قدرتهاي استعمارگر و زورگو درطول تاريخ با ابزارهاي مختلف سعي كرده اند با بهره گيري از موقعيت ممتاز كشورمان به منافع خود دست يابند.

آنها دراين راه، از هيچ سوء استفاده اي فروگذار نكرده اند و گاهي با توسل به نيروي نظامي، گاهي با بهره كشي اقتصادي و زماني نيز با مداخله درامور سياسي ايران به فكر رسيدن به اهداف خود بوده اند.
دراين بين اما، حوزه سياست ماجرايي پرپيچ و خم و طولاني دارد.

قدرت هاي استعماري جهان در دوره مدرن، براي تسلط بر اوضاع كشورها به حربه سوء استفاده از فضاي انتخاباتي روي آورده اند. آنها سعي مي کنند با مداخله در امور انتخابات كشورها، افراد وابسته به خود را به روي كار آورند و يا از طريق تشويش اذهان و جوسازي و شايعه پراکني در خصوص نحوۀ برگزاري انتخابات و نتايج آن اساس راه اندازي کودتا و اغتشاش را براي براندازي نظام ها به نفع خود فراهم کنند.

در مورد كشورما نيز از همان سالهاي اول تشكيل مجلس شوراي ملي و برگزاري انتخابات قدرت هاي استكباري شرق و غرب وارد ماجرا شدند.آنها تلاش كردند نمايندگان مجلس را مطيع خود كرده و با خود همراه سازند و حق هرگاه مقاومتي از جانب مجلس ديدند، آن را منحل كردند.

*تشكيل مجلس شوراي ملي

تشكيل مجلس در ايران ماجرايي جالب دارد. در بهمن ماه سال بهمن 1282خورشيدي، معاهده اي تجاري ميان ايران و روسيه منعقد شد كه بسيار به زيان بازرگانان و بازاريان ايران بود.
در اولين روزهاي ارديبهشت بازاريان، بازار را تعطيل كرده و با تحصن در شاه عبدالعظيم خواستار تأسيس عدالت خانه در سراسر ايران شدند، اين تحصن ها و ادامه فشارها و اعتراضات به انقلاب مشروطه منتهي شد. تااين كه مظفرالدين شاه، فرمان مشروطه را در 13مرداد 1285صادر كرد، تا همه پرسي تشكيل مجلس شوراي ملي و نوشتن قانون اساسي انجام شود.
از همين روزها، قدرت وقت آنزمان يعني روسيه كه مجلس را در برابر اهداف سودجويانه خود در ايران مي ديد، به كارشكني پرداخت. محمدعلي شاه كه دردي ماه سال 1285جانشين پدر شده بود، از سوي روسيه به براندازي مشروطه ترغيب مي شد. با توجه به اين كه مجلس حقوق محمد علي شاه را كم كرده بود، وي براي تأمين هزينه هاي شخصي از روسيه وام درخواست كرد روسيه نيز براي براندازي مشروطه به طور محرمانه به شاه ايران وام داد.
روسيه دست بردار نبود و با فشار به دولت ايران خواستار انحلال مجلس بود شاه تسليم شد و مجلس اول را دستور او و به دست كلنل لياخوف روس به توپ بسته شد. روسها براي انحلال مجلس دوم نيز دست به كار شدند فشار روس ها نتيجه داد و ناصرالملك نايب السلطنه با پذيرش اولتيماتوم روسيه، مجلس ملي دوم را نيز منحل كرد.

از آن به بعد بود كه نفوذ و مداخله روس ها و انگليس ها در امور داخلي ايران بيش از پيش افزايش يافت. اعتراضات پياپي مردم در نقاط مختلف كشور به شدت از سوي دولت و با همدستي اين دو كشور سركوب شد و فاصله ميان مجلس دوم و سوم سه ساله به طور انجاميد، تااين كه مجلس سوم درسال 1294 هجري شمسي افتتاح شد، اما پس از گذشت از يك سال فعاليت، منحل شد.

در انحلال مجلس سوم نيز روس ها نقش داشتند. تشكيل مجلس سوم همزمان با جنگ جهاني اول بود، به دنبال پيشرفت روس ها تا قزوين و تهديد تهران، نمايندگان تهران ترك كرده و به قم مهاجرت كردند،درپي مهاجرت اكثريت نمايندگان به قم، مجلس شوراي ملي از اكثريت افتاد و سومين مجلس شوراي ملي نيز مانند دو مجلس قبل با دخالت روس ها منحل شد.

از ديگر كشورهايي كه نهايت مداخله را در امور داخلي ايران داشت استعمار پير، انگليس است.

اين كشور استعماري كه نهايت استفاده را از بي كفايتي سران كشورمان در دوران گذشته برده و ثروت ملي ما را غارت كرده، علاوه بر دخالت در حوزه هاي اقتصادي و تصميم گيري هاي كلان، در بحث انتخابات نيز اعمال نظر مي كرده است.

شروع دخالت هاي انگليس در امور مجلس ايران به مجلس سيزدهم باز مي گردد. درآن دوره كار به جايي رسيده بود كه وزير مختار انگليس در مورد اصلاح حتي يك كلمه توسط نمايندگان مجلس سرسختي نشان مي داد و پيشنهادات اصلاحي مجلس را نمي پذيرفت.

اما اوج مداخله انگيس در امور انتخابات و مجلس ايران به دوره چهاردهم برمي گردد، به طوري كه مداخله انگليس و شوروي در انتخابات اين دوره، برگزاري انتخابات در برخي حوزه ها را عملا غيرممكن كرده بود.

محمدرضا پهلوي در كتاب پاسخ به تاريخ به وضوح اشاره مي كند كه در آستانه انتخابات دوره چهاردهم نماينده سياسي دولت انگليس با نخست وزير وقت ايران ديدار كرد و ليستي 80 نفري را به او داد و از وي خواست نام اين افراد از صندوق هاي رأي به عنوان نماينده مردم بيرون بيايد.

شاه اعتراف کرد، زماني كه در دولت قوام سفير انگليس احتمال داد مجلس با درخواست متفقين براي چاپ اسكناس موافقت نكند درخواست انحلال مجلس را مطرح كرد.

كار به جايي رسيده بود كه هر تصميم نمايندگان مجلس كه به ضرر انگليس بود با واكنش هاي اين كشور استعماري مواجه مي شد.

اوج دخالتهاي انگليس در مسئله انتخابات به دهه 1320برمي گردد، كه يكي از مهمترين و حساس ترين مقاطع تاريخي كشورمان محسوب مي شود. پايان جنگ جهاني دوم، سقوط رضا شاه و جانشيني محمدرضا پهلوي ظهور جريان هاي سياسي و نفوذ تدريجي آمريكا در ايران از ويژگي هاي اين دوره است.

نفوذ انگليس در جريان انتخابات و مصادره كردن نمايندگان، نفع منافع خود تا به حدي بود كه اصطلاح كيف انگليسي ازآن دوران برسر زبانها افتاد.

نمايندگاني كه هر يك با در دست داشتن كيفي انگليسي، به يك عامل انگليس و به ابزاري در دست استعمار پير تبديل شده بود. در همين برهه بود كه دكتر مصدق به سفير آمريكا مي گويد، انگليسي ها 30 نفر از نمايندگان مجلس را خريدند و با كمي تلاش مي توانند ده نفر ديگر را هم بخرند.

مداخلات قدرت هاي جهاني در امور داخلي ايران از جمله انتخابات براي به روي كار آوردن مهره هاي دست نشانده خود تا قبل از پيروزي انقلاب ادامه داشت.

اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي درسال 1357، دست استکبار غرب از ايران قطع شد و به همين دليل قدرت هاي استعمار گر و استكباري براي دستيابي به اهداف خود تنها مشكل و شيوه خود را تغيير دادند.

اين كشورها كه با پيروزي انقلاب منافع خود را از دست رفته مي ديدند براي از دست ندادن پايگاه مهمي چون ايران به ترفندهاي ديگري روي آوردند. مهمترين هدف اين قدرت ها تغيير نظام سياسي ايران است.

دخالت های جهانی در اين دوره در مقابل ایران در زمان جنگ جلوه گر شد. تصمیم به کودتا در پاره ای مقاطع و اعمال تحریم های گسترده در آن سال ها از برجسته ترین نمودهای دخالت غرب برای تغییر شرایط و در تنگنا گذاشتن ایران بوده است. امریکا و متحدانش بعد از انقلاب از دسترسی مستقیم به قدرت در ایران برخوردار نبوده و تاثیری در انتخابات نداشته اند.


حالا ديگر انگليس، آمريكا را نيز در كنار خود مي ديد، دو كشوري كه با تنظيم و اجراي كودتاي 28مرداد 1332 دولت مردمي مصدق را سرنگون كردند، بار ديگر دركنار هم قرار گرفتند تا به زعم خود نظام جمهوري اسلامي را نيز سرنگون كنند. دركنار اين دو بايد به ديگر كشورهاي غربي مانند آلمان و فرانسه نيز اشاره كرد.

غرب كه پس از پيروزي انقلاب نمي توانست به صورت مستقيم در مسئله انتخابات وارد شود و مهره هاي مدنظرش را از صندوق آرا بيرون بياورد به شيوه ها و ترفند ديگري دست زد. راهبردهاي جديد آنها در قبال انتخابات مختلف ايران به ويژه رياست جمهوري و مجلس، سياه نمايي، ايجاد فضاي نااميدي و بي اعتمادي در مردم نسبت به برگزاري انتخابات سالم و ناكارآمد نشان دادن الگوي حكومتي جمهوري اسلامي با هدف كاهش مشاركت مردم است.

پس از انقلاب و به ويژه درچند سال اخير كه اوج آن در انتخابات سالهاي پس از جنگ بود، هرگاه ايران در آستانه انتخابات قرار گرفته، غربي ها و بلندگوهاي رسانه اي آنها به تقلا افتاده اند تا به هر نحو ممكن مشاركت مردم را به حداقل برسانند.

دربسياري ازموارد غرب كاسه داغ تر از آش شده و بخصوص درجريان رد صلاحيت هاي نامزدهاي انتخاباتي با پوشش دفاع از آزادي انديشه به القاي تبليغ وجود جو ناسالم رقابتي در ايران پرداخته است. هرگاه، شوراي نگهبان كه وظيفه تأييد صلاحيت نامزدهاي انتخاباتي را برعهده دارد، فرد يا افرادي وابسته به غرب را رد صلاحيت كرده، صداي مقامات غربي بلند شده است.

قدرت هاي سلطه طلب هر زمان كه نتوانستهاند، از طريق پروپا گاندا مانع حضور مردم در انتخابات شوند، تلاش كرده اند در گام بعدي پس از برگزاري انتخابات در نتيجه و سلامت انتخابات تشكيك و شبهه افكني كنند.

غربي ها به ويژه انگليس و آمريكا همواره از برگزاري مقتدرانه انتخابات درايران ناراضي بوده اند، براي مثال پس از انتخابات دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي، جك استراو، وزير خارجه انگليس مدعي شد اين انتخابات ناقص بوده است چرا كه نيمي از نامزدهاي اصلاح طلب به انتخابات دعوت نشدند!

اوج مداخله غرب در انتخابات ايران، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به انتخابات رياست جمهوري سال 1388برمي گردد در اين انتخابات كشورهاي اروپايي و آمريكا با استفاده از عناصر داخل و خارجي خود سعي كردند با موضع گيري هاي تند و صريح اين انتخابات را باطل و آراء را مهندسي شده نشان دهند. آنها به صراحت به اغتشاشات تهران دامن زدند و از ناآرامي ها حمايت كردند.

دراين بين نقش انگليس و آمريكا و رسانه هاي اين كشورها بسيار برجسته تر از ساير كشورها بود. تاكتيك اين دو كشور ايجاد موج نرم عليه حاكميت و نظام اسلامي و برپايي انقلاب مخملي و رنگين بود.غرب قبل، حين و بعد از انتخابات اخير برنامه هاي ويژه اي را برهر مرحله در دستور كار خود قرار داده بودند تا به هدف نهاييو اصلي خود يعني انقلاب رنگين يا مخملي و تغيير نظام دست يابد.

به طور خلاصه واكنش غرب در قبال انجام انتخابات در ايران شامل موارد زير يا حداقل بخشي از اين موارد است:


1.تقويت جنگ رسانه اي و پروپاگاندا شامل شايعه سازي، القاء دروغ و خبرپراكني، ايجاد آشوب
2.طرح بحث تحريم و عدم مشاركت مردم، دلسرد كردن مردم نسبت به نظام
3.القاء بحث تقلب و ايجاد شبهه در انتخابات آزاد غرب زميان كه نمي تواند مانع مشاركت مردم شود، ناچار به تغيير رويكرد و مصادره فضاي كشور در جهت اهداف خود روي مي آورد.آنها سعي مي كنند با بحث تقلب و با به راه انداختن جو رواني فضاي جامعه را ملتهب كنند.
4.جنگ راني و تبليغ نافرماني مدني و ايجاد ناآرامي.
5.حمايت از اغتشاشات و اعتراض به روند انتخابات
6.استفاده از مطبوعات و رسانه هاي داخلي همسو با اهداف خود جهت پيشبرد و دستيابي به اهداف.
7.استفاده از جاسوس ها و نيروهاي محلي براي ايجاد اغتشاشات


در برهه حاضر فشار غرب بر ایران انتخاباتی نبوده است و این نکته را باید درنظر گرفت که فشار غرب برای منزوی ساختن ایران و فشارهای چند سویه بر آن در راستای دور شدن از اهداف خود، جنبه انتخاباتی نداشته و امری متداوم بوده است.

اگرچه غرب به خيال خام خود با اعمال فشار بر اقتصاد ایران می تواند سمت و سوی جامعه را در انتخاب نامزدها تغییر دهد و آنان را به نارضایتی از وضع موجود و نومیدی به دولت ها وادارد اما همواره تاکتیک های مورد استفاده نظام برای جلب رضایت عمومی در جهت مشارکت سیاسی شهروندان به گونه ای بوده است که انتخابات در چارچوب های مطمئن و مورد اعتماد نظام و با حفظ خط و سمت ها و نظارت های کلان برگزار شده است و مردم نيز در هر برهه آگاهي و هوشمندي خود را در برابر ترفندهاي غرب به اثبات رسانده و آنها را نااميد کرده اند./ا
 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.