به گزارش خبرنگارباشگاه خبرنگاران زاهدان؛ بلوچستان از دو منطقه وسیع تشکیل شده، این دو منطقه با وجود داشتن مشترکات زیاد در برخی موارد تفاوتهایی در فرهنگ عامه، زبان و گویش محلی، آداب و رسوم، موسیقی و حتی مسکن عشایری، آب و هوا و پوشش گیاهی دارند.
این دو منطقه یعنی سرحد و مکران در بلوچستان ایران و پاکستان متناسب با محیط طبیعی و جغرافیایی از تنوع فراوان آب و هوا برخوردارند.
منطقه سرحد در بلوچستان ایران شامل سیستان، زاهدان، خاش و میرجاوه و منطقه مکران شامل شهرستانهای سراوان، سیب و سوران، مهرستان، ایرانشهر، دلگان، نیکشهر، سرباز، چابهار و کنارک است.
وجود آثار تاریخی و باستانی همچون کوه مهرگان در سراوان و آتشکدههای دهانه غلامان در سیستان و نیز آثار بجا مانده از تمدنهای باستانی دامن و اسپیدژ ایرانشهر و سایر کاوشها و تحقیقات باستان شناسی و نظریه بسیاری از مورخین حکایت از آن دارد که قوم بلوچ یکی از اقوام اصیل آریایی و ایرانی است هر چند در بین طوایف بلوچ بعضی از آنها در ادوار مختلف از مناطقی به بلوچستان مهاجرت کردهاند و شاید آریایی نباشند، اما پس از سکونت در بلوچستان و خویشاوندی و آمیختگی با قوم بلوچ آنچنان در فرهنگ اصیل آریایی و فرهنگ بلوچ تنیده شدهاند که جدا کردن آنها امکان پذیر نیست.
امروز نیز همچون بلوچ های اصیل در آداب و رسوم، پوشش، زبان، و سایر اجزای فرهنگی مشترک هستند یکی از آیینها و مراسم بجا مانده از ایران باستان، مراسم جشن بهارگاه و عید نوروز است که در بین همه اقوام ایرانی به عنوان آیین کهن ملی و باستانی با اندک تفاوتهایی رواج دارد.
بلوچها نیز همچون سایر اقوام ایرانی بهار طبیعت و شکوفایی غنچههای بهاری را گرامی میدارند و در این ایام علاوه بر جشن و سرور و شادی و برپایی مراسم عید نوروز و عید طبیعت، آداب و رسوم ویژه و خاصی را در این ایام خجسته برگزار میکنند.
اینکه بلوچها قبل از گرویدن به دین مبین اسلام آیین زرتشتی داشتهاند برای آنان که اهل تحقیق هستند و مطالعه تاریخی از بلوچستان دارند پوشیده نیست، زیرا هنوز آثاری از آتشکدههای بلوچها در نقاط مختلف سیستان و بلوچستان موجود است همچون آثار تاریخی کوه مهرگان در سراوان و… آتشکدههای دهانه غلامان در سیستان و چندین جای دیگر در بلوچستان.
یکی از آیینها و مراسم به جا مانده از ایران باستان، عید نوروز و جشن بهار طبیعت است که برپایی این مراسم آیینی و جشن باستانی هیچ گونه مغایرتی با دستورات دین اسلام ندارد بلکه بسیاری از مراسم آن را از جمله دید و بازدید (صله رحم) و درختکاری بزرگان دین اسلام تایید و مورد تاکید قرار دادهاند.
به همین دلیل نه به عنوان یک سنت مذهبی بلکه به عنوان یک آیین کهن ملی و باستانی هنوز در بین اقوام ایرانی زنده مانده و رواج دارد. بلوچها نیز به عنوان یکی از اقوام اصیل آریایی و ایرانی همچون سایر اقوام آریایی نوروز و بهار طبیعت و شکوفایی غنچههای آن را گرامی داشته و جشن میگیرند و از قدیمالایام سفرهای به پهنای وسعت بلوچستان و پر از هفت سین پهن میکردند.
* مراسم جشن بهارچرانی و عید نوروز در منطقه سرحد بلوچستان
اکثر مراسم مربوط به نوروز و بهار که در اصطلاح محلی به آن بهارگاه و نوکین روچ یعنی نوروز میگویند در سرحد مرتبط با چراگاه، دام و محصولات دامی از جمله شیر، کره، روغن حیوانی، کشک نوروزی و پشم گوسفندان و چرای دام است.
یکی از مراسم ویژه و مخصوص عید نوروز و جشن بهار در منطقه سرحد، چیدن پشم گوسفندان و آراستن و رنگ کردن پشم و شاخ گوسفندان است به این ترتیب که پس از شستن گوسفندان و چیدن پشم آنها روی دو طرف شکم و دنبه گوسفندان مقداری از پشم گوسفند را که به صورت گل گیاهان دارویی منطقه سرحد درآورده و با استفاده از حنا یا پوست انار رنگ میکنند و شاخ گوسفندان را نیز با حنا رنگ کرده و در روز اول بهار همه گوسفندانی را که اینگونه آراستهاند با بستن زنگوله در گردن و پای آنها به چراگاه میبرند و بهار چرانی را جشن میگیرند.
در ایام قدیم هر طایفه، منطقه جغرافیایی خاص خود را داشته و چراگاه دام هر یک از طوایف مشخص بوده، برای اینکه در ایام نوروز و بهار نیز دامهای هر طایفه از یکدیگر تمایز داشته باشند و تعداد دام نیز که به عنوان یکی از عوامل برتریهای هر طایفه از طایفه دیگر بوده مشخص شود، صدای زنگوله و نوع گل رنگ شده روی پشم گوسفندان مربوط به هر طایفه با طایفه دیگر تفاوت داشته و چنانچه رهگذری از نزدیک آن چراگاه عبور میکرد با شنیدن صدای دسته جمعی زنگولههای همه گوسفندان متوجه آمدن فصل بهار و روز اول آن و جشن عید نوروز میشد، زیرا در این روز جشن بهارچرانی برپا بود و هر طایفه تعداد گوسفند و وسعت چراگاه خود را به نمایش میگذاشت و از طرفی با دیدن صحنه زیبای گوسفندان در چراگاه که همه یکدست آراسته و پشم آنها چیده شده و دو طرف شکم آنها گلهای پشمی خاص که نماد هر طایفه است و با حنا رنگ شده، چشم هر بینندهای را مجذوب خود کرده و پیام میدهد که این تعداد گوسفندان و این چراگاه متعلق به آن طایفه است و امروز نیز جشن بهار چرانی و تحویل سال و نوکین روچ عید یا عید نوروز است.
* مراسم هلک لدیی یا گدام لدیی
از دیگر مراسم ایام نوروز و بهار در منطقه سرحد بلوچستان، مراسم هلک لدیی یا گدام لدیی به معنی خانه تکانی یا جابهجایی مکان سکونت و جابهجایی سیاه چادرها از منطقه زمستانی به چراگاه بهاری و تابستانی است که در ایام بهار برای اینکه به منطقهای که برای چرای گوسفندان مناسب و چراگاه بهاری آن طایفه است جابهجا شوند به این ترتیب که طی مراسمی ویژه سیاه چادرها را از منطقه سکونت قبلی جمع آوری و با اجرای مراسم ویژه یعنی جمع شدن تمام افراد قبیله در یک حلقه دایرهای و خواندن آواها و آوازهای مخصوص توسط زنان که در اصطلاح محلی لیکو میگویند با مضامین وداع و خداحافظی به امید برگشت در سال بعد و دعا برای سردار و ریش سفید قبیله و اجازه گرفتن از وی برای حرکت به سمت چراگاه و مکان جدید بهاری حرکت میکنند.
پس از رسیدن به منطقه جدید و چراگاه بهاری مجدداً همه دایرهوار حلقه میزنند و با اجرای مراسم و جشن بهار و اجرای آوازهای دسته جمعی و آواهای مخصوص توسط زنان و لیکو با مضامین شاد و توصیف چراگاه و طبیعت سبز آن و مدح سردار و ریش سفید طایفه شروع به برپایی سیاه چادرها میکنند.
* حلوای مدر
روز اول بهار تمام کره و خامههایی را که به روش سنتی تهیه کردهاند به روش محلی با آتش و سه پایه و دیگ مخصوص به روغن حیوانی تبدیل کرده و تفاله و ته مانده خامه و کره را با آرد گندم و ذرت خرد شده و خرمایی که از طرف دوستان و آشنایان مکرانی به عنوان هدیه نوروزی و بهاری عیدی فرستاده شده مخلوط کرده و حلوای مخصوص به نام حلوای مَدَر درست میکنند که مقداری از این حلوای مَدَر را به عنوان عیدی نوروزی برای دوستان و آشنایان مکرانی خود میفرستند.
* کشک نوروزی
در ایام نوروز مردم سرحد بلوچستان از شیر گوسفندانی که در همان سال برای اولین بار زاییده و پس از نخستین شیردهی شیر آنها را جمع آوری و از شیر آنها کشک ویژهای که مخصوص بهار است و کشک نوروزی میگویند برای آشنایان و عزیزان خاص از جمله به تازه عروسها و تازه دامادها و به زنانی که برای نخستین بار حامله هستند و به افرادی از طایفه که قهر بودهاند و تازه آشتی کردهاند هدیه میدهند.
* سوختن اسپند
یکی دیگر از مراسم نوروز در منطقه سرحد بلوچستان، سوختن اسپند و دود کردن اسپند در روز اول بهار و لحظه تحویل سال به اعتقاد دفع بلا در طول سال و سرودن آواهای بهار گاهی و جشن بهار چرانی است.
* مراسم جشن بهار و نوروز در منطقه مکران بلوچستان
مراسم ویژه بهار و جشنهای بهارگاه و عید نوروز در منطقه مکران بلوچستان بیشتر مرتبط با نخل خرما و نخلستان است به نشانی آغاز فصل بهار از اول بهار و قبل از تحویل سال همه منازل روستایی که اغلب از خشت و گل بنا شدهاند و درب منازل در قدیم دربهای چوبی و جای مخصوص در بالای درب تعبیه شده که با شاخههای دارای برگ سبز درخت خرما مزین میشود. بنابراین چنانچه فرد غریبهای به این روستا وارد شود بدون اینکه از کسی سوال کند میداند که این علامت سبز برگ درختان خرما که روی سردرب تمام منازل تعبیه شده پیام خاصی دارد و آن پیام آغاز فصل بهار و عید نوروز است.
* نهالکاری
یکی دیگر از مراسم ایام نوروز در مکران بلوچستان، نهالکاری در اولین روز بهار و عید نوروز است به این ترتیب که پا جوشها و نهالهای درخت خرما که قبلا طی مراسم خاصی با اجرای آوایهای مخصوص کار و با استفاده از ابزارهای سنتی از بدنه اصلی درخت خرما جدا شده و زیر ریشه آنها را با گونی پوشانده و در کنار جوی آب گذاشتهاند تا سرسبز و آماده برای کاشتن باشند در روز اول بهار و هنگام تحویل سال از طرف بزرگترها به کوچکترها به عنوان عیدی نوروز تقدیم میشود و کوچکترها را راهنمایی کرده تا در زمین کشاورزی خود این نهال خرما را بکارند.
به این نهال خرما که با دست خود شخص کاشته میشود دست نهال میگویند و از همان لحظه کاشتن متعلق به فردی میشود که کاشته است و هنگام تقسیم ارث پدر به فرزندان دیگر خانواده تعلق نمیگیرد.
* مراسم سرمه سایی
از دیگر مراسم خاص ایام بهار و نوروز که در هر دو منطقه سرحد و منطقه مکران بلوچستان به صورت مشترک اجرا میشود مراسم سرمه سایی است.
در قدیم زنان بلوچ سنگ سرمه را با دست روی سنگی که وسط آن گود بود میساییدند و برای استفاده در طول سال آماده و در ظرفی به نام سرمهدان نگهداری میکردند و روز اول بهار و لحظه تحویل سال به دختران خود به عنوان عیدی نوروزی هدیه میدادند.
چنانچه در ایام نوروز، نوزادی متولد میشد اگر پسر بود اکثر اوقات اسم آن را نوروز یا نبروز میگذاشتند چنانچه نوزاد دختر بود اسم آن را به نام گلها و گیاهان دارویی محلی که در ایام نوروز و بهار در مناطق بلوچستان میرویند همانند سمسور، دِرّنه، ازگند و... نامگذاری میکردند.
* جشن ختنه سوری و عروسی
مردم بلوچستان در فصل بهار و ایام نوروز همه شاد و خوشحال هستند و به دنبال بهانهای برای ابراز شادمانی خود هستند در همین ایام جشن ختنه سوری پسرها و جشن ازدواج و عروسیها برگزار میشود و به مناسبت این جشنها، مراسم ویژه رقص محلی دو چاپی، هفت شبانه روز اجرا میشود و در این ایام مراسم حماسه سرایی توسط خنیانگران و پهلوانان در حلقه بزرگان قوم هر شب برگزار و دور آتش چُلدان (شومینه محلی) همه حلقه زده و از ایزد پاک در طول سال برای خود و خانواده و فامیل و طایفه روشنایی و گرمی را طلب میکنند.
حماسه سرایان از تاریخ گذشته و دلاور مردی و جانفشانی قوم بلوچ در مقابل بیگانگان میگویند و سپس با توصیف وطن و زیبایی طبیعی آن به وصف بهار و نوروز میپردازند و در پایان هر شب پس از حماسه سرایی با شرکت بزرگان قوم، رقص محلی دو چاپی اجرا میشود.
با آمدن بهار، طبیعت بلوچستان حیات نویی را آغاز میکند و مردم بلوچ نیز همچون طبیعت سبز سرحد و نخلستانهای زیبای مکران دلهایشان سبز و بهاری میشود و مهر و محبت در جان آدمی زنده میشود و انسان از طبیعت سبز بلوچستان و از گُلها و گیاهان دارویی رنگارنگ محلی درس عبرت گرفته و با وحدت و همدلی و دید و بازدید و صله رحم، دلهای خود را جلا داده و زنگار دل و کینهها و تفرقه را از سینه بیرون و با دلهای صیقل یافته مشغول زندگی پاک در جامعه معنوی همراه با ارزشهای انسانی میشوند.
مردم بلوچ اعتقاد دارند که عمر آدمی نیز همانند فصول سال در گردش است و با تولد نوزادی که بهار عمر است آغاز و همچون تابستان که درختان ثمر میدهند در نوجوانی و جوانی به ثمر میرسد و در میانسالی یعنی پاییز عمر همچون برگ درختان ارزشهای انسانی و تجربه زندگی خود را به دیگران منتقل و پیام زندگی را به دیگران پخش میکنند و در پیری همچون زمستان سرد در انتظار تولد دیگر و ابدی که پایانی ندارد مینشیند.
مردم بلوچ از تغییر فصل طبیعت درس زندگی گرفته و گذر عمر را با پند و اندرز در مراسم قصه خوانی دور آتش چُلدان (شومینه محلی) در شبهای بهاری برای فرزندان و کودکان خود بیان میدارند.
در فصل بهار، کوه تفتان استوار و سربلند و صبور به تماشای طبیعت زیبا و سرسبز روستاهای اطراف و چشمه ساران زلال خود نشسته و پذیرای میهمانان نوروزی است و سبزه و گل بوتههای خود را به آنها هدیه میدهد.
مکران نیز همچون تابلویی زیبا و نقاشی شده از نخل و نخلستانها و درختان انبه و موز، لیمو، انار و دشتهای سرسبز برگ درختان زینتی داز، چشمان هر بینندهای را خیره میکند و آنچنان خودنمایی میکند که گویی خداوند این سرزمین را به تابلوی نقاشی که خود خالق آن است تبدیل کرده است./س