سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آدم های اطراف تان چگونه هستند؟؟

پیچیدگی زندگی شهری امروز ثابت کرده است که در بسیاری از موارد آدمی به تنهایی از عهده حل بحران های ذهنی برنمی آید. گاهی وقت ها آدم ها حتی از شناخت خودشان هم عاجز می مانند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران ؛گاهی وقت ها در ارتباط گرفتن با آدم های اطراف مان دچار شکل می شویم، یعنی نمی دانیم که باید از چه دری و چطور با یک دوست وارد رابطه جدی تری شد. به هر راهی که متوسل می شویم رابطه مان با شکست روبه رو می شود. دلیل این شکست ها در عدم توانایی برای برقرار کردن ارتباط با دیگران نیست. مساله اینجاست که ذهن و روان آدم ها به شدت با یکدیگر متفاوت است و نمی توان براساس علایق مشترک، سطح سواد یا قرار گرفتن در یک طبقه اجتماعی دوستی ها یا حتی روابط زناشویی و یافتن زوجی برای ازدواج را بنا کرد. شاید بسیاری از ما به اطرافیانی که برای شناخت خودشان یا ورود به یک رابطه سراغ روان شناس تحلیلی می روند بخندیم، یا فکر کنیم آدم هایی که مطالعاتی در زمینه روان شناسی دارند، زندگی را به خودشان سخت گرفته اند.

اما همین جا با اطمینان می گویم که این شما هستید که اشتباه می کنید، چون حتی تجربه زندگی هم نمی تواند سبب این شود که شما تیپ های شخصیتی را به خوبی بشناسید. کارل گوستاو یونگ معتقد است که رسیدن به این شناخت و تشخیص که آدم ها هر کدام در چه گونه ای از تیپ های روان شناسی قرار می گیرند اصلی ترین عنصر برای داشتن رابطه های سالم است. از نظر یونگ، آنچه از کودکی تا نوجوانی می آموزیم تنها ما را به مهارت هایی برای «اجتماع پذیری» مجهز می کنند. «اجتماع پذیری» مرحله ای است که فرد می تواند به طور موفق نقش یک «عضو اجتماع» بودن را بازی کند. پاداش خوب بازی کردن این نقش دریافت توجه، تشویق و نوازش از طرف اجتماع است. اما برای این اجتماع پذیر بودن لازم است که پیش از هر چیز خود را بشناسیم و بدانیم هر یک از آدم های اطراف مان در کدام یک از تیپ های شخصیتی می گنجند.

برونگرایی و درونگرایی نظریه ای ا ست که توسط کارل یونگ در سال ۱۹۲۰ ارایه شد و در آن به مساله گرفتن انرژی انسان از دنیای بیرونش می پرداخت. این نظریه بر این اساس استوار است که درونگرا ها انرژی خود را از درون شان دریافت می کنند (ایده ها و مفاهیم را از ذهن) و برونگرا ها انرژی خود را از دنیای بیرون شان و در ارتباط با دیگران. این آغاز بحث است، ببینید خودتان و آدم های دور و اطراف تان هرکدام در کدام یک از این تیپ ها می گنجند تا در شماره های بعد راه های برقراری ارتباط با آدم های دلخواه تان را معرفی کنم:

● برونگرای متفکر

آدم هایی که در اجتماع تصویری منطقی، واقع بین و شاید یک دنده دارند. برونگرای متفکر یکی از جذاب ترین تیپ های اجتماعی محسوب می شود، او همیشه سعی می کند مقررات را رعایت کند، به قواعد اجتماعی به آسانی تن می دهد و به دیگران هم توصیه می کند چارچوب های اجتماعی را رعایت کنند. برای نمونه اگر شما جزو آن دسته از آدم هایی هستید که اگر پلیسی سر یک چهارراه نبود حق تقدم را رعایت نمی کنید، مطمئن باشید که از سوی آدمی که در تیپ برونگرای متفکر قرار می گیرد، نقد خواهید شد و فردی با چنین خصوصیاتی بار دوم سوار اتومبیل شما نخواهد شد. آدم هایی از این طیف را نمی توان به آسانی خوشحال کرد، آنها از هیجان زیاد خوش شان نمی آید، هرگز برای خوشحال کردن شریک زندگی شان سراغ شیوه سورپرایز نمی روند. در اغلب مواقع به خوبی از عهده پست های مدیریتی برمی آیند، تمرکز زیادی روی محیط اطراف شان دارند و با استفاده از منطق تصمیم می گیرند، اما مهم ترین ویژگی این طیف اینجاست که آدم هایی از تیپ های شخصیتی دیگر به ویژه جنس مخالف شان علاقه مند هستند که با آنها درباره لحظه های سخت و حساس زندگی شان مشورت کنند.

● برونگرای احساسی

نه تنها یونگ بلکه خود شما هم بعد از شناخت این تیپ متوجه خواهید شد که آدم هایی با این حال و هوا بیشتر زنان هستند تا مردان. در واقع جذاب ترین طیف در میان زنان همین طیف هستند که اغلب در روابط اجتماعی هم موفق تر هستند. برونگرای احساسی را می توان بیش از هر چیز با نشانه هایی همچون غلیان عواطف، حساس بودن، داشتن معاشران بسیار و دوستانی از طیف های مختلف تشخیص داد. این تیپ برونگرای احساسی گرایش دارد شیوه متفکر بودن را سرکوب کند و بسیار هیجانی باشد. آنها به طرز غیرمعمولی نسبت به عقاید و انتظارات دیگران حساس اند. آنها از لحاظ عاطفی حساس بوده و به راحتی رابطه دوستی برقرار می کنند و آدم های معاشرتی و سرزنده ای هستند. یونگ معتقد بود که این تیپ در بین زنان بیشتر از مردان یافت می شود. این افراد تفکر را در اولویت تصمیم گیری هایشان قرار نمی دهند و شدیدا هیجانی هستند. آنها از ارزش ها، اصول اخلاقی و آداب و رسومی که آموخته اند، دست برنداشته و از آنها پیروی می کنند و به طور غیرمعمول نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساس هستند.

● برونگرای حسی

این تیپ را می توان در هر دو جنس دید، در واقع آدم هایی که به شدت به تجربه های جدید علاقه مند هستند، عاشق لذت بردن از امکانات موجود هستند. برای آدم هایی که در این طیف قرار می گیرند لذت بردن از لحظه در اولویت قرار دارد، آنها هرگز دوستان شان را از میان آدم های دوراندیش و محتاط انتخاب نمی کنند. با این حال برونگرای حسی کمتر در محل کار خودش دچار مشکل می شود، او می تواند راه ارتباط پیدا کردن و کنار آمدن با طیف های مختلف را پیدا کند. او بیش از هر چیزی دنبال دیدنی ها، شنیدنی ها، بوییدنی ها و لذت هایی این چنینی است. آنها می توانند در لحظه تصمیم بگیرند و بعدها از تصمیم آنی که گرفته اند، پشیمان نشوند. در واقع ساده ترین جمله درباره این تیپ شخصیتی این است که بگوییم در لحظه زندگی می کنند. برونگرای حسی از قواعد دست و پا گیر گریزان است، حاضر نیست به هر قیمتی از آزادی عملش بگذرد، زیاد بر سر یک کار دوام نمی آورد، هرگز با همسری مقرراتی زندگی نمی کند و حتی می توان گفت نمی تواند به یک زندگی مشترک خطی زیاد ادامه بدهد. عاشق استقلال است و وقتی که وضعیت مالی مناسبی داشته باشد حال و روز روحی اش هم بهتر است. این افراد برای مثال نمی توانند زیاد بر سر کاری که ساعت کاری مشخصی دارد دوام بیاورند. از خطر کردن نمی ترسند و همیشه در یک رابطه دو نفره به طرف مقابل شان این حس را می دهند که آدم راحتی هستند. گرچه اشخاصی با این تیپ سراغ تشکیلات سازمان یافته نمی روند، ولی آنها تجربه کننده هایی هستند که می توانند نقشی را در مهار بحران داشته باشند و در مقابل آن، عکس العمل نشان دهند. آنها اغلب جذب مشاغلی می شوند که به آنها امکان می دهد ابزارها و مهارت های آموخته شده را به شکل مستقل و آزاد به کار برند.

● برونگرای شهودی

کارهای خلاقانه یکی از اولین شغل هایی است که این طیف به سراغش می روند. برونگرای شهودی سرشار از خلاقیت است. در هر جمعی می تواند ساعت ها درباره ایده هایی حرف بزند که دیگران کمتر به ذهن شان خطور می کند. با این حال ویژگی اصلی این طیف اینجاست که آنها می توانند به آسانی موقعیت هایی را که موجب پیشرفت شان می شود را تشخیص دهند. این طیف به شدت در فعالیت هایی همچون سیاست و اقتصاد موفق می شوند. در واقع آنها می توانند خیلی زود طبقه اجتماعی و وضعیت مالی خود را بسته به شرایط پیش رویشان یک دفعه بهبود بخشند. همیشه می توانند مدیران بالادستی شان را مجذوب کنند، اما هرگز حاضر نیستند این موفقیت ها را با دیگران تقسیم کنند. شامه برونگرای شهودی بسیار تیز است، او می تواند پیش از تعطیل شدن یا ورشکسته شدن محل کارش آنجا را ترک کند و به جای منطق براساس شم خودش تصمیم بگیرد. با این وجود اغلب تصمیم های درستی می گیرد.

● درونگرای متفکر

آدم هایی که در این طیف قرار می گیرند خیلی دیر می توانند برای خودشان یک شریک زندگی پیدا کنند و آدم های کمی عاشق شان می شوند. در زندگی این طیف خبری از ماجراجویی نیست. او نمی تواند با آدم های اطرافش راحت ارتباط برقرار کند، اغلب آنچه به زبان می آورد با آنچه می خواسته انتقال بدهد زمین تا آسمان متفاوت است. نمی توانند هرگز براساس احساسات با آدم های اطراف شان ارتباط برقرار کنند، تاکیدشان بر این است که تصمیم هایی براساس تفکر بگیرند، اما اغلب در قضاوت هایشان دچار اشتباه می شوند. دوستان شان معدود هستند و احتمالا هرگز از اینکه در یک جزیره تنها مانده اند خود را سرزنش نمی کنند. عاشق تنهایی هستند، با این حال از نظریه پردازی ها و مسایل انتزاعی لذت می برند، در مطالعه چندان علاقه ای به رمانتیک ها ندارند، همان طور که در زندگی واقعی. تصویر بیرونی آنها برای دیگران حاکی از یکدندگی و تکبر و بی ملاحظگی است.

● درونگرای احساسی

به حرف آوردن این دسته از آدم ها کار آسانی نیست، آنها به شدت تودار هستند و هرگز در لحظه های سخت زندگی شان تلفن را برای درد و دل کردن با یک دوست برنمی دارند. با این حال سنگ صبور خوبی برای شنیدن درد و دل های دوستان شان هستند. آنها از هیجان بدشان نمی آید و تنها در حضور دوستان بسیار بسیار نزدیک، خود درونی شان را نشان می دهند. تیپ درونگرای احساسی تفکر منطقی را سرکوب می کند. این افراد هیجان عمیقی دارند ولی از ابراز علنی آن خودداری می کنند. آنها مرموز و دست نیافتنی به نظر می رسند. آنها به احساسات و افکار دیگران اهمیت زیادی نمی دهند و منزوی، سرد و از خود مطمئن به نظر می رسند.

● درونگرای شهودی

در ظاهر بی اعتنا و خشک به نظر می رسند. هنرمندان اغلب چنین روحیه ای دارند. از دنیای روزمره به نظر می رسد، این افراد اغلب فعالیت های انسان را به دیده نیکخواهی و مسرت می نگرند. آنها از لحاظ هنرشناختی حساس هستند و خود را در قالب هنر یا موسیقی ابراز می کنند و به ابراز کردن شهود خود گرایش دارند.

● درونگرای متفکر

با ناهوشیار بیشتر از واقعیت روزمره ارتباط دارد. تیپ درونگرا، به قدری عمیق بر شهود تمرکز دارد. افراد دارای این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. این افراد ژرف اندیش و خیال پرداز، کناره گیر و بی اعتنا به مسایل عملی بوده و دیگران آنها را خوب درک نمی کنند. آنها که عجیب و غریب و نامتعارف به نظر می رسند، در کنار آمدن با زندگی روزمره و با برنامه ریزی برای آینده مشکل دارند./ع

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.