نیروهای مقاومت فلسطین از شنبه ۱۵ مهرماه برابر با ۷ اکتبر ۲۰۲۳ عملیات همه جانبه و بی نظیری با نام «طوفان الاقصی» را از غزه (جنوب فلسطین) علیه مواضع رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی آغاز کردهاند.
با آغاز عملیات و حملات نیروهای مقاومت فلسطین فقط در ۲۰ دقیقه، ۵ هزار راکت به سمت مواضع صهیونیستها روانه شد و همزمان با آن پاراگلایدرهای حماس بر فراز سرزمینهای اشغالی به پرواز درآمدند تا آسمان برای اشغالگران ناامنتر از همیشه شود.
مقامات غربی و صهیونیستی در چند روز گذشته به دلیل تلفات بالا در این نبرد بارها اذعان کردند که رژیم صهیونیستی این بار یکی از بزرگترین شکستهای تاریخی خود را در مواجهه با نیروهای مقاومت فلسطینی تجربه کرد.
به همین منظور و برای تحلیل بیشتر اوضاع این روزها در غزه و در سرزمینهای اشغالی باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبهای ترتیب داده با عادل ثمره، تحلیلگر، نویسنده و استاد دانشگاه فلسطینی که در ذیل بخشی از آن به تفصیل از نظر میگذرد.
به عنوان یک تحلیلگر سیاسی که اشراف زیادی به موقعیت فلسطینیان و صهیونیستیها دارید، نظرتان در مورد اوضاع فعلی در غزه چیست؟
عادل ثمره: تفاوت موجودیت صهیونیستی با شهرکهای سرمایهداری استعماری سفیدپوست در این است که نظام سرمایهداری امپریالیستی جهانی، کلان شهر/سرزمین مادری آنهاست، نه یک دولت امپریالیستی. این یک استعمار شهرک نشین بوده است که از همان ابتدا ریشه در ایدئولوژی صهیونیستی داشته است. صهیونیسم بر اساس افسانههای دینی استوار است و ادعاهای سکولار خود را انکار میکند و از همان ابتدا خواسته خود را برای ایجاد یک کشور هدف قرار داده است. بنابراین، این صرفاً استعمار ناشی از مهاجرت مازاد انسان اروپایی نیست، به ویژه در دو مرحله تاریخی: جنگهای صلیبی فرانکها در شرق عربی و مهاجرت مازاد انسان اروپایی به قاره آمریکا، آفریقای جنوبی، استرالیا، نیوزیلند و الجزایر. این نمایش تهاجمات استعماری غرب در مرحله سرمایه داری و امپریالیستی است.
در حالی که در طول تاریخ سایر شهرکهای سفیدپوست تعداد مهاجران وارداتی یا استخدام شده را کاهش دادند، رژیم صهیونیستی به آوردن شهرک نشینان ادامه داد. این یک باند مسلح است که توسط امپریالیسم فرستاده شده است تا یک وطن را تصرف کنند. در نتیجه تا آخر مبارزه خواهد کرد و حتی به ابزار هستهای متوسل خواهد شد.
موجودیت صهیونیستی تنها موردی است که در تاریخ جهانی مدرن مورد حمایت قدرتهای بزرگ جهانی، یعنی بلوکهای کمونیستی و سوسیال دموکراسی، امپریالیسم و بسیاری از رژیمهای تابع عرب، هر چند غیرمستقیم قرار گرفته است؛ بنابراین حمله به فلسطین از پیش طراحی شده بود. رژیم صهیونیستی اشغالگر بخشی از میهن اعرب است و هدف قرار دادن امپریالیستی کل سرزمین عرب برای سه قرن را تکمیل میکند. این بدان معناست که مسئله فلسطین عربی است نه فقط فلسطینی. باید توجه داشت که میهن عربی بیشترین هدف امپریالیسم در جهان و در داخل رژیمهای دشمن همان ملت خود بوده و هست. در تمام جنگهایی که این نهاد به راه انداخت، تنها با قدرت خود نبود. امپریالیسم سرمایه داری غربی شریک و رهبر این نهاد نظامی، انسانی، تسلیحاتی، مالی، ایدئولوژیک و فرهنگی بوده و هست. این یک موجودیت جایگزین است؛ بنابراین باعث آوارگی و پناهندگی فراتر از سرزمین فلسطین اشغالی شده است.
چه کسانی و یا چه دولتهایی از وجود رژیم صهیونیستی سود میبرند؟
عادل ثمره: با توجه به این رابطه با امپریالیسم، این نهاد یک سرمایه گذاری استراتژیک برای امپریالیسم است. صرف نظر از اینکه امپریالیسم چقدر پول، اسلحه، سرباز و متخصص سرمایه گذاری میکند، از نظر استراتژیک سود میبرد، زیرا این نهاد با ممانعت از اتحاد اعراب، مهار توسعه اعراب و تداوم غارت میهن عربی از استثمار خود محافظت میکند. با توجه به موارد فوق، میتوان آنچه را که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در نبرد فعلی برای مدل آزمایشی و پروژه آزمایشی برای آزادسازی فلسطین رخ داد، تفسیر کرد. پیشرفت دقیق، جسورانه و سریع این نبرد چریکی حماس تأیید کرد که درگیری عربی و صهیونیستی مبارزهای است بین ملت عرب و تثلیث ضد انقلابی آن که از اتحاد مرکز سرمایه داری امپریالیستی، موجودیت صهیونیستی و عرب تشکیل شده است. رژیمها و طبقات حاکم، چه کمپرادور و چه انگلی، وابسته به صهیونیستهای عرب حاکم هستند.
این بدان معنی است که درگیری متضاد است. عملیات مسلحانه به رهبری حماس فقط یک درگیری معمولی نبود، بلکه الگویی اولیه برای جنگ همه جانبه آزادیبخش بود و ضد انقلاب را دیوانه کرد.ما آن را یک جنگ آزادیبخش ضروری مینامیم، زیرا تمام قطعنامههای سازمان ملل از سال ۱۹۴۸ در مورد حق فلسطینیان برای بازگشت به سرزمین اشغالی خود در سال ۱۹۴۸ محقق نشد. رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۶۷ بقیه فلسطین و بخشهایی از دیگر کشورهای عربی را اشغال کرد و مصر و سوریه را مجبور کرد حتی پس از شکست ۱۹۶۷ به مبارزه ادامه دهند.
هدف ملت عرب، نه رژیم ها، بازگشت فلسطینیان از طریق آزادی است، نه مماشات با سازمان ملل. در مورد دخالت رژیمهای عربی در مبارزات آزادیبخش فلسطین، برخی از دولتهای عربی برای آزادی فلسطین، بهویژه پادشاهیها و امارتها از زمان جنگ در سال ۱۹۴۸ تا امروز مبارزه نکردند، اما رژیمهای جمهوریخواه عربی نیز از سالهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ جنگیدهاند.
پس از شکستهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ مصر، سوریه و تا حد زیادی عراق و الجزایر جنگ ۱۹۷۳ را آغاز کردند و به پیروزی واقعی در برابر اشکنازی صهیونیست دست یافتند، اما با مداخله مستقیم نظامی آمریکا و غرب برای جلوگیری از هر پیروزی اعراب مواجه شدند. وزیر امور خارجه آمریکا در آن زمان هنری کیسینجر که یک یهودی بود، اعلام کرد که اعراب نباید پیروز شوند. او همچنین گفت ما هرگز فکر نمیکردیم که اعراب شجاعت مبارزه با اسرائیل را داشته باشند.
پس از جنگ ۱۹۷۳، راه حلهای زیادی از جمله به رسمیت شناختن اسرائیل در مرزهای ۱۹۴۸ و ایجاد کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ ارائه شد، پیشنهادی که توسط چندین کشور عربی تایید شد، اما توسط اسرائیل رد شد.
به اعتقاد من هدف مردم فلسطین با تاکید بر بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین خود، آزادی تمام فلسطین و نه فقط سرزمینهای اشغال شده در سال ۱۹۶۷ را مطرح میکند. این دیدگاه، استثمار سرمایه داری امپریالیستی از منطقه را به چالش میکشد و با موجودیت صهیونیستی مخالفت میکند و آن را ابزار اصلی این استثمار و عقب ماندگی تمام میهن عربی میداند. مقاومت دائمی فلسطین، پیروزی ارتشهای عربی در سال ۱۹۷۳ و پیروزیهای مقاومت لبنان در سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ این تصور را که ارتش صهیونیستی شکستناپذیر است، به چالش میکشد و مقاومت موفق عرب را برجسته میکند. پیروزی کنونی حماس یک واقعیت غیرقابل انکار است.
تحلیل شما از آینده این جنگ چیست؟
عادل ثمره: من معتقدم که نمایش درگیری صرفاً بین رژیم صهیونیستی و اعراب، بخشی از یک جنگ روانی است. هدف این روایت این است که اعراب احساس ضعف و ترس کنند و آنها را از جنگ منصرف کند. با توجه به تفاوت زیاد تودههای عرب و مشتریان رژیمهای عربی، بهویژه در مناقشه کنونی صهیونیستهای عربی، باید بین رژیمهای عرب و تودههای عرب طبقات مردمی تمایز قائل شویم. ما باید بر یک موضوع اساسی تمرکز کنیم: ضرورت جدایی کامل مردم از رژیم حاکم عربی و اطلاق آن به عنوان شرط ادامه مبارزه به سوی: ایجاد یک دولت متمرکز عربی و اتحاد اعراب و دستیابی به پیروزی در عامل اصلی مناقشه یعنی مسئله فلسطین و آزادی فلسطین.
این نبرد همچنین تحلیل و خوانش ما را از ساختار موجودیت صهیونیستی که مجموعهای از قطعات صد ملت است، تأیید کرده است. بنابراین، نه ملت اسرائیل، نه ناسیونالیسم اسرائیلی و نه فرهنگ واحد اسرائیلی وجود ندارد. آنچه وجود دارد، یک مجمع نظامی است که برای جلوگیری از آزادی فلسطین توسط اعراب متحد شده است.
این نبرد موید این واقعیت است که چندین کشور غربی دشمن اعراب هستند: حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی در این نبرد و اعتراض به دستگیری یا کشته شدن تعدادی از اتباع خود در رژیم صهیونیستی که شهرک نشین و همچنین نظامی هستند این گفته را ثابت میکند. تئوری واحد در مورد رژیم صهیونیستی این است که این نهاد مجموعهای از مهاجران از بسیاری از ملل مشابه در سازمان ملل متحد است.
عادل ثمره در ۲۹ ژانویه ۱۹۴۴ در بیت العور الفقه، نزدیک رام الله متولد شد. در سال ۱۹۶۵ از دانشکده علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه لبنان فارغ التحصیل شد. به سوسیالیسم معتقد و فعال در زمینه شد. در سالهای ۱۹۶۳، ۱۹۶۵ و ۱۹۶۶ توسط مقامات اردن بهخاطر فعالیتهای سیاسی خود زندانی شد و در طی سالهای ۱۹۶۷-۱۹۷۳ بارها توسط ارتش اسرائیل در بازداشت اداری قرار گرفت. مدیر انجمن تعاونی البیره شد. از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ به عنوان سردبیر اقتصادی روزنامه الفجر در بیت المقدس و از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۳ در دو هفته نامه الشیرا، بیت المقدس کار کرد. برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت و در سال ۱۹۸۵ مدرک کارشناسی ارشد فلسفه را از کالج بیرکبک، دانشگاه لندن، و کارشناسی ارشد فلسفه و اقتصاد سیاسی از دانشگاه اکستر دریافت کرد. همچنین از سال ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۷ به عنوان سردبیر اقتصادی روزنامه العرب لندن کار کرد. در سال ۱۹۹۰ مدرک دکترای توسعه را از دانشگاه اکستر گرفت. به فلسطین بازگشت و به عنوان مشاور اقتصادی، ابتدا با UNDP در بیت المقدس از ۱۹۹۰-۱۹۹۱، سپس با UNRWA از سال ۱۹۹۱ کار کرد. به عنوان مدیر همکاری برای توسعه، کرانه باختری، در طول ۱۹۹۲-۱۹۹۳ خدمت کرد. مدیر مرکز تحقیقات الزهرا در رام الله از سال ۱۹۹۳ بود؛ مدیر مرکز توسعه و مطالعات فرهنگی المشرق؛ در سال ۱۹۹۷ به عنوان مدیر بدیل (مرکز اطلاعات جایگزین) خدمت کرد. نویسنده و سردبیر مجله کنعان و بولتن آنلاین کنعان که هر دو به اهداف وحدت، توسعه و سوسیالیسم عربی اختصاص داده شدهاند بود. مقالات و کتابهای متعددی به زبانهای عربی و انگلیسی، از جمله. اقتصاد سیاسی کرانه باختری: از پیرامونی شدن تا توسعه (۱۹۶۷-۱۹۸۷) (۱۹۸۸) و اپیدمی جهانی شدن: سرمایه گذاری در نظم جهانی، ملت عرب و صهیونیسم (۲۰۰۲) را به رشته تحریر در آورده است.