به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،تکثیر و توزیع متن سخنرانیهای امام خمینی (ره)، توزیع شبنامه، دیوار نویسی شعارهای انقلابی، حضور در راهپیماییهای ضد رژیم و ریسک پذیری برای ترویج دیدگاههای انقلابی در زمان خفگان و زمانی که مردم از ترس ساواک نمیتوانستند اندیشههای انقلابی خود را در جامعه بروز دهند، از خصیصههای شهید نادر علیزاده بود.
این شهید زندگی کوتاهی داشت و در سن ۱۸ سالگی به دست گروهک منحله دموکرات به شهادت رسید، ولی تاثیری که این شهید در به ثمر نشستن نهال انقلاب در شهر ارومیه داشت فراموش نشدنی است.
شهید نادر علیزاده سال ۱۳۴۱ در محله دره چایی ارومیه به دنیا آمد، نوجوانی این شهید توام با تحرک و شور زایدالوصفی همراه بود، از همان دوران نوجوانی اهل مسجد و منبر بود و در مسجد محله خود به همراه سایر همسن و سالانش اولین گامهای فعالیتی و سیاسی خود را برداشت و با شور و شوق فراوان راه انقلاب و اسلام را در پیش گرفت.
نادر علیزاده از همان نوجوانی در راستای ساختن ایران اسلامی تلاش میکرد و در اوقات فراغت همراه یاران با وفایش، چون شهید مصطفی جهانگیرزاده، شهید باباساعی و شهید محمد خمسه لوئی و ... نقشه براندازی رژیم پهلوی را در سر میپروراند و بچههای محله را آگاه و بیدار میکردند به طوری که شهید نادر علیزاده از ۱۵ سالگی پیرو راستین خط امام بود.
شهید نادر علیزاده وقتی قیام مردم غیور قم آگاه شد و زمانی که تاثیر این حرکت عظیم مردمی هنوز در ارومیه خود را نشان نداده بود همراه با خط امامت و ولایت شد و گروه ۵ نفره در محله خود تشکل دادند که در رأس این گروه شهید مصطفی جهانگیر زاده قرار داشت که وی نیز مظهر شجاعت بود و در جریان نبرد ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در تهران به شهادت رسید.
خصوصیات شهید جهانگیرزاده بر اخلاق دوستش شهید نادر علیزاده نیز اثرگذار بود و این چنین شد که خصوصیات اخلاقی این شهید از نظر منش و انقلابی گری شبیه هم بود.
همکاری در تهیه و حمل اسلحههای جنگی و رساندن آنها به دست انقلابیون در شهرهای تبریز، تهران و قم، تکثیر و توزیع سخنرانیهای حضرت امام (ره)، تکثیر و توزیع اعلامیهها و رهنمودهای حضرت امام (ره)، نوشتن شعارهای انقلابی و ضد رژیم پهلوی بر دیوارها، پیشاهنگ بودن در تظاهرات و راهپیماییهای ضد رژیم و بالاخره مقابله با عوامل چماق به دست رژیم شاه از جمله کارهایی بود که نادر به همراه یاران آگاه و شجاعش در این گروه پنج نفره انجام میداد.
شهید نادر علیزاده در آغاز هر کاری سوره «والعصر» را میخواند و با قرائت این سوره قوت قلب میگرفت و به همراه یارانش شبها بیدار مانده و با روحیه قوی که داشتند، پیام انقلاب و امام را به گوش مردم میرساندند، در همین دوران بود که نادر ساخت نارنجک دستی سه راهی و کوکتل مولوتف مشغول شد تا بتوانند در مبارزات خود از این ابزار نیز برای ریختن آتش بر سر دژخیمان استفاده کنند.
شهید نادر علیزاده یکی از سرنگون کنندگان مجسمه شاه در فلکه مجسمه ارومیه بود، به طوری که همراه دوستانش، جای این بت بزرگ که مجسمه شاه بود، کلمه الله را در این فلکه جایگذاری کردند.
وی با به پیروزی رسیدن انقلاب، فعالیتهای خود را در قالب عضویت در گروه مسلحی موسوم به گروه ۱۴ که منسوب به شهید دکتر چمران بود، آغاز کرد، این گروه تامین امنیت و حفظ دستاوردهای انقلاب را عهده دار بود که بعدها با تشکیل سپاه پاسداران، اعضای این گروه فعالیتهای خود را منسجمتر در قالب نیروهای سپاهی ادامه دادند.
با تشکیل سپاه پاسداران، نادر علیزاده در سپاه مشغول فعالیت شد و در کنار فعالیت در سپاه به فعالیتهایی نیز اقدام میکرد که به عقیده وی عمل به نصّ صریح قرآن کریم «فقاتلوا ائمه الکفر» بود، ولی شهید نادر علیزاده در روز دوم فرودین سال ۱۳۵۹ توسط گروهکهای ضدانقلاب در سه راه کامیاران - سنندج به گروگان گرفته شد و از نزدیک با تاریک اندیشی این حزب آشنا و قسم خورد تا خون این خائنین را نریزد آرام نگیرد، از اینروز شهید نادر علیزاده با نقشی زیرکانه که «المؤمن هو الکیس الفطن» در صفوف متلاشی دشمن نفوذ کرده و مورد اعتماد آنان قرار گرفت و بارها در عملیات کاذب به نفع آنان، اقدام به بمب گذاری کرد و از این طریق دشمنان را به خوشحالی کاذب رساند از اینرو آنها به نادر اجازة نفوذ تا عمق تشکیلات خویش را دادند، غافل از اینکه تشکیلات ضدانقلاب بزرگترین فریب را از یک جوان مسلمان و انقلابی خواهد خورد.
عکسی از شهید بهزاد دربندی و شهید ناصر علیزاده و شهید نادر علیزاده
مدتی به همین منوال گذشت و نادر علیزاده قصد عزیمت به مهاباد را داشت، خودش به خوبی میدانست در این هجرت شهید خواهد شد، وصیت نامه خود را نوشت و در یک خداحافظی جانانه از یارانش خواست تا دست از امام نشویند و در راه خدا بیش از پیش بگریند، بخروشند و دین خدا را زنده نگه دارند.
در این عملیات، شهید نادر علیزاده به همراه شهید بهزاد دربندی طبق یک برنامه کاملا از پیش تعیین شده به تشکیلات ضدانقلاب در مهاباد وارد شدند و طی هماهنگیهای به عمل آمده، مقرر شد هر یک نقشی به عهده گرفته و در جلسهای که این حزب داشت، سران و فرماندهان حزب را به درک واصل کنند، و نیز در بیرون ساختمان دست به منحل کردن تشکیلات این حزب اقدام کند.
بهزاد در داخل ساختمان کارش را به خوبی انجام داد و سپس خود را از پنجره طبقه دوم ساختمان به بیرون پرت کرد و پایش نیز مجروح شد، نادر نیز پس از کشتن نگهبانها و نفوذ به داخل ساختمان و اجرای نقشه از پییش تعیین شده، قصد داشت با خودرویی که به محل عزیمت کرده بودند را برداشته و به همراه بهزاد صحنه را ترک کنند، ولی نادر در این عملیات گرفتار شده و بهزاد خودرو را بر میدارد و خود را به سپاه میرساند تا نیروی کمکی بیاورد، ولی تا به ساختمان سپاه میرسد، به دلیل جراحت زیاد، از هوش میرود و نمیتواند درخواست کمک کند.
شهید نادر علیزاده به مدت یک ساعت با گرگان درنده حزب منحله دموکرات تن به تن نبرد کرده و بسیاری از آنان را به هلاکت میرساند، ولی تعدد نفرات حزب سبب میشود وی گروگان گرفته شود و سرانجام در یکم شهریور ماه سال ۵۹ به صورت وحشیانهای به شهادت برسد، به طوری که وی را به پشت خودرو جیپ میبندند و در خیابانهای شهر میکشند و پس از آسیب شدید به بدنش، وی را بالای یک از پلهای شهر به آتش میکشند؛ از اینرو این شهید مزار شخصی ندارد، ولی نام و یادش در قلب و جان ما نفوذ کرده و آتش شهادت نادر علیزاده پس از گذشت سالها، سینه ما را میسوزاند.
خاطراتی از رحیم بنائی، همرزم شهید علیزاده
"سال ۵۵ در هنرستان کاوه آهنگر با شهید نادر علیزاده همکلاس بودم که در آن دوران که اوائل انقلاب بود و زمان شروع جریانات انقلاب، شهید نادر علیزاده از جمله افراد فعال مدرسه در مورد انقلاب بود.
در آن زمان برای مدتی مدرسه تعطیل شد و بعد از بازگشایی مدارس اولین نفری که بعد از بازگشایی مدارس عکس امام را پخش کرد، شهید علیزاده بود و ما هم در جریان پخش و تکثیر این عکسها با وی آشنا شدیم.
در اصل گرداننده این عملیاتها و پخش اعلامیه ها، نادر بود که توسط وی این اعلامیهها آورده و در مدرسه پخش میشد و این اعلامیهها توسط شهید مصطفی جهانگیرزاده و رحمان حسن زاده چاپ و توسط نادر پخش میشود؛ و یکی دیگر از بارزترین کارهای نادر علیزاده این بود که با سن کمی که داشت در آن زمان، روی مجسمهای که عکس پدر رضا شاه بود نشست و طناب را گردن آن انداخت و آن مجسمه را سرنگون کردند.
او هیچ موقع در جمعی که مشغول غذا خوردن بودند، نمیخوابید و هر موقع میآمد و میدید بچهها نشسته اند یا غذا میخورند، کیسه خوابشان را بر میداشتند و میرفتند در بین علفها در گوشهای میخوابیدند و اینها همگی نشان دهنده این است که او سعی در تقویت اعتماد به نفس و خودسازی در وجودش میباشد. "
مراسم ختم شهید علیزاده
عکسها از آرشیو آقای حسین غفاری
منبع:فارس
انتهای پیام/