به مناسبت هفته بدون دخانیات با سپند امیرسلیمانی هم‌صحبت شده‌ایم تا از چگونگی روشن کردن اولین نخ سیگار تا وقتی تصمیم گرفت آن را ترک کند، برایمان بگوید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سال ۱۹۸۷ کشور‌های عضو سازمان بهداشت جهانی که گزارش‌های زیادی از مرگ و میر بر اثر مصرف دخانیات و انواع تنباکو دریافت کرده بودند، در یک جلسه تصمیم گرفتند امروز «۳۱ می» را به عنوان روز جهانی بدون دخانیات معرفی کنند و از همه مردم دنیا بخواهند دست‌کم در این روز دخانیات مصرف نکنند و درباره ضرر‌های سیگار و دیگر تنباکو‌ها اطلاع‌رسانی و معتادان به دخانیات را تشویق به ترک کنند.

در کشور ما چند سالی است روز جهانی بدون دخانیات، تبدیل به هفته شده و وزارت بهداشت برای هر روز این هفته شعاری انتخاب کرده تا شرایط اطلاع‌رسانی و تشویق برای ترک دخانیات را بیشتر کند. به مناسبت این روز با سپند امیرسلیمانی هم‌صحبت شدم تا از چگونگی روشن کردن اولین نخ سیگار تا وقتی تصمیم گرفت آن را ترک کند، برایمان بگوید.

اولین بار که سیگار روشن کردید، کی بود؟
۲۰ سالم بود و از سرکنجکاوی سیگار خریدم و روشن‌اش کردم.

پس پای رفیق ناباب در میان نبود؟
نه! رفیق ناباب داشته‌ام، اما آن‌ها روی هیچ‌کدام از تصمیمات زندگی‌ام چه خوب، چه بد تاثیری نداشته‌اند. از نوجوانی کنجکاو بودم بفهمم سیگار چه حسی دارد.

قبل از این که سیگاری شوید در خانواده شما کسی سیگاری بود؟
مادرم سیگاری بود. پدرم پیپ می‌کشد، اما خواهرم کمند هیچ‌وقت سیگار نکشیده است.

این که پدر و مادرتان از دخانیات استفاده می‌کردند، در سیگاری شدن شما تاثیری داشت؟
راستش را بخواهید نه! اگر این‌جوری بود باید کمند هم سیگاری می‌شد که نشد. به نظرم در این مورد جامعه موثرتر از خانواده است. سیگار یک نوع اعتیاد است، مگر کسانی که به مواد‌مخدر اعتیاد دارند، پدر و مادرشان معتاد بوده‌اند! خانواده تاثیر دارد، اما نه صد در صد. کشیدن سیگار در جامعه عمومیت دارد برای همین قبحی ندارد. بیشتر مردم مواد مخدری مانند هروئین یا کوکائین را هرگز نمی‌بینند، اما سیگار را همه مردم دیده‌اند. به همین دلیل در نگاه اول خیلی عجیب و غریب نیست.

اما همان‌طور که خودتان گفتید سیگار می‌تواند باب استعمال دیگر مواد دخانی و مخدر را باز کند. پس باید راهی برای حفظ قبح آن پیدا کرد.
اگر ذهن آدمی که سیگار می‌کشد، کنجکاو باشد که دیگر مواد دخانی را هم تجربه کند، سیگار می‌تواند برای او خطرناک باشد. من ۲۰ سال سیگار کشیدم، اما به‌جز سیگار، سراغ هیچ چیز دیگر نرفتم، چون از بچگی درباره مواد مخدر آگاهم کرده بودند و من به‌شدت می‌ترسیدم آن‌ها را تجربه کنم. هنوز هم می‌ترسم. حتی قلیان هم نمی‌کشم. یک بار کارشناسی در برنامه تلویزیونی می‌گفت: سیگاری‌ها مانند کسی هستند که آگاهانه خودشان را از ارتفاع به پایین پرت می‌کنند. شاید نمیرند، اما دست و پایشان حتما آسیب خواهد دید. فرد سیگاری شاید به مواد دیگر معتاد نشود، ولی به هرحال دود وارد ریه می‌شود و به آن آسیب می‌زند.

اگر اطرافیانتان قلیان بکشند، وسوسه نمی‌شوید؟
نه! هیچ‌وقت. چند روز قبل در جمعی بودم که قلیان می‌کشیدند و نکته جالبش این بود که به دلیل کرونا هر کدام یک شیلنگ قلیان شخصی همراه داشتند و وقتی به آن‌ها می‌گفتی نکشید، ریه‌هایتان ضعیف می‌شود، مسخره می‌کردند...

اولین بار که سیگار کشیدید چه کسی به شما واکنش نشان داد و چه عکس‌العملی نشان دادید؟
خیلی زود به پدر و مادرم گفتم. بعد از سربازی سیگاری شدم و، چون از پنهانکاری به‌شدت بدم می‌آید به والدینم گفتم و آن‌ها به من گفتند نکش! اما در سنی بودم که انتخاب کرده بودم سیگار بکشم و آن زمان به حرف والدینم گوش ندادم.

چهره‌های معروف که مرکز توجه هستند، معمولا برای نوجوانان و جوانان تبدیل به الگو می‌شوند و اگر آن‌ها مثلا سیگار بکشند، انگار این مسیر را برای دیگران هموار کرده‌اند.
با این نظریه که چهره‌ها الگو هستند، مشکل دارم. چرا این گفته باید بین مردم جا بیفتد. به نظرم باید به مردم آموزش داد چهره‌های معروف در هر رشته‌ای مانند دیگران، آدم هستند و پر از نقاط قوت و ضعف و نباید آن‌ها را به عنوان الگو معرفی کرد. قدیم تر‌ها می‌شنیدیم که مثلا جوان‌ها به خاطر اعتیاد یک خواننده، معتاد شده‌اند؛ اما الان روزگار عوض شده و باید سطح آگاهی آن‌قدر بالا رفته باشد که چهره‌ها به عنوان الگو انتخاب نشوند. جایی از یک بزرگی خواندم اگر هنرمندی در هر زمینه‌ای برایت بزرگ شد، سعی کن به او نزدیک نشوی، چون وقتی به زندگی شخصی او نزدیک می‌شوی پی به نقاط ضعف او می‌بری.

گفته می‌شود شما در یک برنامه تلویزیونی سیگار را ترک کرده‌اید؟
نه اینجوری نبود! به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدم که درباره ترک سیگار بود، گفتم من سیگاری‌ام نمی‌توانم دروغ بگویم و درباره ترکش صحبت کنم. گفتند، بیا و بگو می‌خواهم ترک کنم، گفتم این را هم نمی‌توانم بگویم! به آن برنامه رفتم و آنجا صحبت‌هایی شد که من در لحظه جوگیر شدم و پاکت سیگارم را دور انداختم، اما خیلی زود پشیمان شدم و بعد برنامه دوباره سیگار کشیدم. زمانی خودم به این نتیجه رسیدم که باید سیگار را ترک کنم. همان‌طور که تصمیم گرفتم سیگار بکشم، همان‌جور هم تصمیم گرفتم ترک کنم. یکی از دوستانم کلاسی را به من معرفی کرد و رفتم و ترک کردم.

ترک سیگار سخت بود؟
اصلا! یکی از راحت‌ترین ترک‌ها، ترک سیگار است. این که می‌گویند ترک سیگار سخت است، بازی مافیای سیگار در سطح جهان است. همان مافیاست که این نظریه را ترویج می‌کند که ترک سیگار سخت است. آدامس ترک سیگار به بازار می‌دهند، چسب ترک سیگار معرفی می‌کنند و...، اما خودشان هم ضمنی می‌گویند با این‌ها نمی‌توان ترک کرد و ترک سیگار غیرممکن است.

سیگاری‌ها باوفاترین مشتری‌های جهان هستند. هر کجای دنیا باشند شاید غذا نخورند یا پوشاک نخرند، اما سیگار می‌خرند و این برای شرکت‌های سیگار یعنی بزرگ‌ترین تجارت جهان. من که سیگار را ترک کرده‌ام همین‌جا می‌گویم ترک سیگار اصلا سخت و غیرممکن نیست. فقط باید ذهنت را خلاص کنی. اعتیاد ۹۹ درصدش ذهنی است و برای ترکش باید ذهن آگاهی را تمرین کرد. باید تمرین کنی و به ذهنت یاد بدهی که به بدنت بگوید، بدون سیگار هم می‌تواند بدون کم و کاست به حیاتش ادامه دهد.

در برخی کشور‌ها برای فروش سیگار به نوجوانان قوانین سفت و سختی دارند. در کشور ما هم گاهی از این قوانین صحبت می‌شود، اما تاکنون هرگز اجرایی نشده. به نظرتان این قوانین تا چه اندازه باید سفت و سخت باشد و چقدر باید آگاه‌سازی انجام شود؟
به نظرم خرید سیگار و کشیدنش زیاد تابع قانون نیست. تصور کنید قانونی وضع شود که به کمتر از ۱۸ ساله‌ها سیگار فروخته نشود، اگر کسی بخواهد سیگار بکشد ۱۸ ساله که شد، سیگاری می‌شود. چند روز قبل با یکی صحبت می‌کردم، ۳۰ ساله بود و تازه سیگاری شده بود. اما سیگاری‌شدن نوجوانان خطرناک است، چون پای آن‌ها را به خلاف‌های بزرگ‌تری باز می‌کند. به همین دلیل آگاه‌سازی از خطرات دخانیات و این که افراد با انگیزه شخصی سیگاری نشوند از قانون موثرتر است.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.