چند روز قبل مرد میانسالی به پلیس مراجعه کرد و از ربوده شدن دخترش خبر داد: شیلا از دیروز ناپدید شده است، ابتدا فکر کردیم به خاطر اختلافاتی که با ما دارد از خانه قهر و تلفنش را خاموش کرده، اما وقتی شب به خانه نیامد نگرانیهایمان بیشتر شد. تا اینکه صبح امروز از تلفن همراهش پیامی آمد که او را ربودهاند و برای آزادیاش معادل دو میلیارد تومان دلار باید به آدمربا بدهیم.
با شکایت مرد میانسال، تحقیقات آغاز و آموزشهای لازم به او داده شد و سپس وی با آدمربا قرار ملاقات گذاشت. اما کسی در محل قرار حاضر نشد، برای دومین بار این ماجرا تکرار شد، اما باز هم کسی سر قرار نیامد از سویی تیم تحقیق در بررسیها دریافت که دختر ۲۲ ساله با خانوادهاش به خاطر مخالفت آنها با ازدواج او و خواستگارش اختلاف داشته است. آنطور که در تحقیقات بهدست آمد، شیلا با پسر جوانی به نام میلاد آشنا شده، اما وقتی وی برای خواستگاری به خانه آنها رفته بود، خانواده شیلا از آنجایی که وضعیت مالی پسر جوان همتراز با خانواده شیلا نبود، پاسخ منفی داده بودند که همین موضوع باعث شده بود بین دختر دانشجو و خانوادهاش اختلاف بهوجود بیاید.
با مشخص شدن این موضوع، تحقیقات روی پسر جوان متمرکز شد و با شناسایی خانه میلاد، زمانی که کارآگاهان راهی خانه او شدند، شیلا را در خانه او پیدا کردند. بدین ترتیب مشخص شد دختر جوان سناریوی آدمربایی دروغین را طراحی کرده تا از خانوادهاش اخاذی کند.
شیلا که دستش رو شده بود در تحقیقات گفت: من به میلاد علاقه داشتم، اما زمانی که به خواستگاریام آمد پدرم به او گفت دخترم در پر قو بزرگ شده و همیشه بهترین زندگی را داشته، تو چطور میخواهی با این وضع مالیات زندگی او را تأمین کنی؟ حداقل باید یک ماشین مدل بالای شاسی بلند داشته باشی که جلوی مردم بتوانم سرم را بلند کنم.
او ادامه داد: من که میخواستم با میلاد زندگی کنم، تصمیم گرفتم نقشهای بکشم تا از پدرم پولی بگیرم و به میلاد بدهم و او بتواند یک خودروی شاسی بلند بخرد و پدرم را راضی به ازدواج کند. حتی با خانوادهام چند باری قرار گذاشتم، اما از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که آنها به پلیس خبر دادهاند و به میلاد گفتم سر قرار نرود.
به دنبال اظهارات دختر جوان، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی پایتخت ادامه دارد.
منبع: روزنامه ایران
بدبخت بابا با اين دخترش به نظرم زودتر از دستش خلاص بشه بهتره اونوقت قدر باباش رو مي دونه بابا هم الكي زياد سخت نكيره علف بايد به دهن بزي شيرين باشه كه اومده
وقتی رفتی تو زندگی واسه چندر غاز موندی، اونوقت سر شوهر بدبخت غرغر که کردی، بعدا میفهمی که پدرت چی میگفت