نگارخانه‌هایی با معضل سودمحوری و تجارت

یک نقاش به معضلات فعلی نگارخانه‌ها و استفاده ابزاری از آن‌ها به عنوان منبعی برای سودمحوری و تجارت پرداخت.

سهراب هادی، نقاش و پژوهشگر در رابطه با شرایط فعلی نگارخانه‌ها بیان کرد: واقعیت این است بعد از این که هنرمند به خلق اثری می‌پردازد که یک قدرت آفرینش هنری است اگر قرار باشد آن اثر برای همیشه در مجموعه‌ی کار‌های آن هنرمند قرار بگیرد و هیچ نمود اجتماعی نداشته باشد سودی ندارد و مکان‌های بروز آثار هنری گالری‌ها هستند. اما قاطعانه می‌توانم بگویم گالری‌ها و گالری دار‌ها اصلاً توجهی به هنر ندارند و حتی به معیار‌های شناخت هنر واقف نیستند.

این نقاش گفت: آن چیزی که در گالری‌ها وجود دارد موضوع وقت گذرانی، سودمحوری و تجارت است و اساساً این بنیان‌ها با ماهیت و معنای هنر متفاوت هستند چراکه هنرمند یک شخصیت متعالی و انسان خلاق است و در جامعه‌ی فعلی ما هنرمند انسان متعالی مخلوق است و مسائل جامعه را متوجه می‌شود و سپس، آن‌ها را از صافی خیالش عبور می‌دهد و اگرچه با خاستگاه اجتماعی و جامعه شناسی که دارد اثر هنری را خلق می‌کند. اما وقتی این کار را به گالری ارائه می‌دهد آن جا این کار هنرمند را نمی‌پسندد. چون کاری است که در آن حرف وجود دارد و معنادار است و مخاطب را به سمت تعالی سوق می‌دهد. 

این نقاش تصریح کرد: چرا گالری دار این اثر هنری را نمی‌پسندد؟ چون او بر این باور است که چنین اثری برایش ارزش نیست و می‌گوید، می‌خواهم کار شیک، زیبا و کوچکی باشد تا بتوانم آن را به فروش برسانم تا به پول برسم. این موضوع با ماهیت هنر که مشتق از فرهنگ است همخوانی ندارد و از طرفی، فرهنگ معنای ارتباط فرد با فرد، فرد با نظام، نظام با آحاد و شکل دادن کلیه روابط اجتماعی هر فردی است. در نتیجه، وقتی از این قدم اول هنرمند با یک دیوار سیمانی برخورد می‌کند و دلیلش هم نگاه و نظر گالری دار است و وضعیت هنرمند را چنین فردی که هیچ نسبتی با هنر ندارد به چالش می‌کشد و می‌خواهد سلیقه خودش را تحمیل کند نتیجه‌ای جز مأیوس شدن هنرمند ندارد و این موضوع تا جایی است که او تابع نگاه آن فرد به عنوان گالری دار می‌شود.

هادی مطرح کرد: بعد از انقلاب، ما دچار کثرت در حوزه‌ی هنر در جریان دانشگاه شده ایم با عنوان دانش- تجارت و نه دانشگاه با مفهوم واقعی؛ به طوری که یک نوع پذیرش‌های بیش از حد در رشته هنر در دانشگاه‌ها اتفاق افتاده است و به آن میزان، در جامعه ایران اشتغال برای توانمندی هنر‌ها و هنرمند‌ها وجود ندارد و در این میان، خیل کثیری از افراد از رشته‌های هنری فارغ التحصیل می‌شوند که این اشتباه فاحشی است در حالی که در گذشته، هنرستان‌ها و یا دانشکده‌های هنر خیلی محدود در حد نوابغ را پذیرش می‌کردند. اما بعد از انقلاب خیلی از پارامتر‌ها پایین آورده شد به دلیل این که بسیاری از مقاطع و دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های هنر براحتی عده‌ای را جذب کردند و فارغ التحصیلان این رشته‌ها افزایش یافت.

تصویر نگارخانه نقاشی در ایران

این نقاش ادامه داد: عموماً از طریق ساحت هنر اشتغال و یا تأمین معاش در جامعه برای فرد هنرمند شکل نمی‌گیرد و از آن طرف، یک سری کثرت مجوزی وجود دارد و به خیلی از افرادی مجوز داده شد که در این زمینه تخصص لازم را ندارند و به عنوان گالری دار به فعالیت می‌پردازند در حالی که او هیچ ماقبل و مابعدی ندارد. بنابراین، این گالری دار چه عیاری برای پذیرش یک هنرمند و آثارش دارد؟ در نتیجه، آن‌ها مکان گالری‌ها را در ازای دریافت پول به بچه‌های تازه فارغ التحصیل شده‌ی دانشکده‌ها و هنرستان‌ها اجاره می‌دهند و سپس، کار‌هایی که هیچ نقطه‌ی قابل توجهی به عنوان ارزیابی هنری ندارند روی دیوار گالری‌ها قرار می‌گیرند و سپس، عکس یادگاری گرفته می‌شود و بعد از این که فرد متوجه می‌شود با چه فضایی روبرو شده است دچار سرخوردگی می‌شود.

 هادی افزود: بدنبال آن، دانشجوی رشته هنر بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه در فضایی قرار گرفته که برای قرار گرفتن آثارش روی دیوار گالری‌ها پول داده است و بعد از آن باید کارهایش را جمع آوری کند و با خود ببرد و همین موضوع، باعث سرگردانی جوان در فضای فرهنگی می‌شود در حالی که می‌خواسته است به رشد اجتماعی و شخصیت هنری دست پیدا کند. اما در معضل عملکرد‌های نابسامان گرفتار می‌شود.

این نقاش یادآور شد: در گذشته افرادی مثل منصور قندریز گالری دار بوده اند؛ او که غول هنری دهه ۴۰ بوده است.
بهمن بروجنی به عنوان استاد نامدار ایران و جهان گالری داشته است و منصوره حسینی، یک زن هنرمندی بوده است که به عنوان گالری دار فعالیت می‌کرده و میرعبدالرضا دریابیگی از دیگر هنرمندان گالری دار بوده و استاد محمود جوادی پور، از نقاشان و گرافیست‌های کشور گالری داشته است که این افراد به اندازه ۱۰ وزیر هم دوره‌ی خود به هنر خدمت کرده اند. یعنی آن زمان، افرادی در این سطح مدیران گالری‌ها بودند و سپس، از هنرمندان حرفه‌ای آن زمان دعوت می‌کردند و کارهایشان را می‌آوردند و با صاحبان صنایع ارتباط می‌گرفتند و آن‌ها آثار هنری را خریداری می‌کردند و یک چرخه بود و گالری دار با جریان اقتصادی که صاحبان صنایع بودند ارتباط داشت و آثار هنری به عنوان کار حرفه‌ای هنرمند در ساختمان‌های دولتی نصب می‌شدند و ساز و کاری در این رابطه وجود داشت و افرادی که این آثار هنری را خریداری می‌کردند از میزان مالیاتی که می‌دادند کسر می‌شد.

این در حالی است که الان، این ساز و کار وجود ندارد و عملکرد‌های نابسامانی وجود دارد که در نهایت، باعث به افول و به زوال کشیدن هنر می‌شوند و جوان‌های ما در حوزه هنر را هم به انفعال می‌کشانند و سرخورده می‌کنند و این مسئله خطرناکی است.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار